معرفی و دانلود کتاب یک شب فاصله

معرفی کتاب یک شب فاصله

قصه‌ای درباره‌ی خانواده، وفاداری و آزادی! کتاب یک شب فاصله رمانی پرفروش از جنیفر ای. نیلسن است که ماجرای آن در آلمان دهه‌‌ی هفتاد می‌گذرد، جایی که ظهور دیوار برلین خانواده‌ای چهار نفره را از هم جدا کرده اما آن‌ها سعی دارند راهی برای وحدت بیابند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود. این کتاب جایزه‌ی Whitney را در سال 2015 به دست آورده است.

درباره‌ی کتاب یک شب فاصله

تصور کنید در حال گذراندن زندگی روزمره‌تان هستید تا اینکه به دلایل سیاسی، شهرتان دو تکه می‌شود. مسئولین ارتباط بین ساکنین بخش‌ها را ممنوع اعلام می‌کنند و تلاش برای شکستن قانون، مجازات مرگ را به دنبال دارد. هنوز وضعیت جدید را کامل هضم نکرده‌اید که خبر تلخی از راه می‌رسد: پدر و برادرتان در سمت دیگر دیوار گرفتار شده‌اند. جنیفر ای. نیلسن (Jennifer A. Nielsen) در کتاب یک شب فاصله (A Night Divided) چنین موقعیتی را به تصویر می‌کشد تا حقیقت دیوار برلین را فراتر از اسناد تاریخی، با تمام قلبمان احساس کنیم.

شخصیت اصلی کتاب دختری دوازده‌ساله به نام گرتاست که خانواده‌اش با ظهور دیوار کاملاً از هم پاشیده. او و مادرش در سمت شرقی، تحت کنترل نظام شوروی زندگی می‌کنند در حالی که پدر و برادرش برای کار به سمت نیمه‌ی غربی رفته‌اند و اکنون نمی‌توانند به خانه برگردند. تمام شهروندان هر دو بخش توسط جاسوسان تحت نظر هستند و رفت‌وآمد فقط با مجوز دولتی امکان‌پذیر است. حرف زدن از آزادی یا حتی فکر کردن درباره‌ی آن می‌تواند به قیمت جان آن‌ها تمام شود اما گرتا نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد.

او می‌بیند که سربازان برای کشتن همشهریان خود تمرین می‌کنند و خوب می‌داند همه‌ی آن‌ها در واقع زندانی خانه‌هایشان هستند. گردِ ناامیدی که بر شهر نشسته گرتا را هم دل‌مرده کرده تا اینکه روزی در راه مدرسه اتفاقی عجیب می‌افتد. او پدرش را بر روی سکوی تماشا در بخش غربی برلین می‌بیند که با حرکاتی بی‌معنی، سعی در جلب توجه او دارد. اندکی بعد با رسیدن کاغذی محرمانه دختر می‌فهمد پدر از آن‌ها می‌خواهد با کندن تونل از برلین شرقی خارج شوند. موفقیت گرتا و مادرش به معنی وحدت دوباره‌ی خانواده است، اما اگر دستگیر شوند مجازاتشان مرگبار خواهد بود... .

روایت پیش‌رو ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده است اما تصور این موقعیت در روزهای اول ساخت دیوار چندان هم دور از ذهن نیست. هیچ‌کس آمار والدینی که از دیدن فرزند خود محروم ماندند، دلدادگانی که به فراموشی محبوب محکوم شدند و تعهدهایی که از هم گسستند را ثبت نکرده است؛ اما کتاب یک شب فاصله را می‌توان ادای دینی به زخم‌های عمیق این مردم دانست. جنیفر ای. نیلسن با قلم سحرانگیز خود ما را به تماشای زندگی گرتا می‌برد تا جهنم تعصب ایدئولوژیک را از نزدیک ببینیم.

این کتاب که با ترجمه‌ی عادله قلی‌پور و به کوشش نشر پرتقال در اختیار خوانندگان فارسی‌زبان قرار گرفته نشان می‌دهد دیواری که بلای جان برلین شد، می‌تواند امروز یا فردا در هر گوشه‌ای از جهان دوباره ظاهر شود. یک شب فاصله و آثار مشابه‌اش اعتقادات اخلاقی‌مان را به چالش می‌کشند و از ما می‌پرسند:‌ «کار درست چیست؟»،‌ «چطور می‌توان از تن دادن به اسارت برای داشتن رفاه نسبی خودداری کرد؟» و در پایان بعد از طرح پرسشی اساسی، ما را با ترس‌ها و آرزوهای عمیقمان تنها می‌گذارند: «اگر شما جای این مردم بودید چه می‌کردید؟»

جوایز و افتخارات کتاب یک شب فاصله

• برنده‌ی جایزه‌ی نوجوان Whitney در سال 2015
• فینالیست AML در سال 2015
• کتاب منتخب نوجوان Mighty Girl Books در سال 2015
• نامزد جایزه‌ی Rhode Island Teen Book در سال 2017
• نامزد جایزه‌ی Vermont Golden Dome Book در سال 2017
• دریافت مدال نوجوان California Young Readers در سال 2018
• نامزد جایزه‌ی Truman Readers در سال 2018
• دریافت جایزه‌ی Rebecca Caudill Young Readers در سال 2018

نکوداشت‌های کتاب یک شب فاصله

• باشکوه است. (VOYA)
• اثری مجذوب‌کننده و پر از تعلیق که نگاهی اجمالی به تاریخ دارد. (مرکز کتاب‌های کودک بولتن)
• یک رمان تاریخی شگفت‌انگیز درباره‌ی شجاعت، پایداری و اراده برای بقا. (The Reading Eagle)
• انتخاب‌های دلخراشی که برابر شخصیت‌ها قرار می‌گیرند ما را تشویق می‌کنند تا از خودمان بپرسیم: اگر جای آن‌ها بودیم چه می‌کردیم؟ (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب یک شب فاصله مناسب چه کسانی است؟

مخاطبان اصلی این کتاب نوجوانان هستند اما مطالعه‌ی آن برای بزرگسالان نیز خالی از لطف نخواهد بود.

با جنیفر ای. نیلسن بیشتر آشنا شویم

جنیفر ای. نیلسن (1971) یکی از نویسندگان پرفروش و تحسین‌شده‌ی آمریکایی است. آثار او در سبک‌های مختلف تاریخی، فانتزی و معمایی قرار می‌گیرند. اسامی برخی از کتاب‌های ترجمه‌شده‌ی نیلسن را در ادامه می‌خوانید: «سلطنت پنهان»، «شاهزاده قلابی»، «قرنطینه» و «واژه‌ها در آتش».

در بخشی از کتاب یک شب فاصله می‌خوانیم

من خودم ملودی ترانه‌ها را ترجیح می‌دادم، هرچند که دلیل علاقه‌ام به بیتلز این بود که ما نباید دوستشان می‌داشتیم و به همین خاطر نباید چیزی هم از آن‌ها می‌دانستیم. اما همه‌ی بچه‌ها، مخصوصا دوستان فریتز، آن‌ها را می‌شناختند. پسرها در کار قاچاق آلبوم‌هایی بودند که نباید می‌شنیدیم و دنبال ماشین‌های فورد موستانگ براقی بودند که هیچ‌وقت نمی‌توانستیم سوار شویم. دخترها هم مجله‌های مُد و گردنبندهای مرواریدی رنگی زیر تشک‌هایشان قایم می‌کردند. درست است که مامان هیچ‌وقت جلوی فریتز را نمی‌گرفت و دیگران را هم لو نمی‌داد، اما با این کارها مخالف بود. ازمان می‌خواست آلبوم‌های مُجاز سانسور شده را بخریم، اما این اصل موسیقی راک اَند رول را نابود می‌کرد. هیچ‌کس آلبوم مُجاز دوست نداشت.

نمی‌دانستم مامان از این‌که دومینیک را دیده بودم عصبانی شده یا نه. شاید این موضوع ناراحتش می‌کرد. چون برای برگرداندن او هیچ‌کاری از دستش بر نمی‌آمد. نباید سر شام چیزی درباره‌ی دومینیک به او می‌گفتم. نباید داد می‌زدم. لابد فریتز هم داشت به همین فکر می‌کرد. «گرتا، مامان هم به اندازه‌ی تو اون‌ها رو دوست داره. اون‌قدر دلش براشون تنگ شده که حرف زدن درباره‌شون حالش رو بد می‌کنه. تو نمی‌تونی به‌خاطر رفتن بابا از دست اون عصبانی باشی.» البته که راست می‌گفت. من نمی‌خواستم عصبانی شوم، اما گاهی این تنها حسی بود که درکش می‌کردم. دلم برای آواز خواندن‌های قبل از خواب بابا و بوی خاکی کتش که صبح‌ها پیش از سر کار رفتنش به مشام می‌رسید، تنگ شده بود. گاهی وقت‌ها، موقعی که خیال می‌کرد کسی حواسش نیست، دزدکی مامان را می‌بوسید. همیشه یواشکی به این کارش می‌خندیدم. حتی دلم برای دومینیک هم تنگ شده بود؛ برای وقت‌هایی که سر به سرم می‌گذاشت و عروسک‌هایم را قایم می‌کرد، یا از گوشه و کنار خانه جلویم می‌پرید تا بترساندم این‌ها حالا به خاطره‌های خوب تبدیل شده بودند.