معرفی و دانلود کتاب کشتی سفید
برای دانلود قانونی کتاب کشتی سفید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کشتی سفید
کتاب کشتی سفید نوشتۀ چنگیز آیتماتف، آیینۀ تمام نمایی از روند زندگی مردم نقاط دور افتاده و جور و ستمی است که بر آنها میرفت.
کشتی سفید روایتگر ماجراهای پسر بچهای همراه با کیفش است که نمیداند روزی فرا میرسد و او در سراسر جهان تنها و بیکس میشود و فقط کیف با او میماند.
چنگیز آیتماتف (Chinghiz Aitmatov) را بدون تردید میتوان یکی از بارزترین استادان و چهرههای درخشان نثر دوران معاصر و سالهای آخر دوران حکومت شوروی سابق دانست. چنگیز با وجود داشتن چندین جایزه دولتی و نشان لنین در دوران اقتدار شوروی سابق که موجبات شهرت و محبوبیت وی را در کشورهای شوروی و مخصوصا در آسیای میانه را فراهم کرده بود. در هر فرصت و موقعیتی که میتوانست در قالب داستانها و افسانههای ملی قرقیز در جهت افشاگری مفاسد حکومت توتالیتر حاکم و جور و ستم گماشتگان محلی دولت سخن رانده و انحرافات اجتماعی و اخلاقی موجود را زیر ذرهبین میبرد.
در بخشی از کتاب کشتی سفید (The White Ship) میخوانیم:
کشتی سفید دور میشد. دیگر نمیشد دودکشهای آن را تمیز داد به زودی از نظر ناپدید میشد. حالا وقت آن رسیده بود که پسربچه داستان شناوری خود را در کشتی پدرش به پایان برساند. همه چیز خوب جور شده بود، اما آخر داستان به هیچ وجه سر هم نمیآمد. پسربچه میتوانست به راحتی مجسم کند که چطور به ماهی تبدیل میشود، چطور از راه رودخانه به سوی دریاچه شنا میکند، چگونه کشتی سفید را میبیند و چگونه با پدرش ملاقات میکند، و نیز همهی چیزهایی را که برای پدرش نقل میکرد، اما دنبالهی داستان جور در نمیآمد. زیرا مثلا ساحل دیده میشد. کشتی به سوی اسکله بندر میرفت. ناویها آماده میشدند تا در ساحل پیاده شوند. هر یک از آنها به خانهی خود میرفت، پدر هم باید به خانهی خودش برود. زن و دو بچهی کوچکش در اسکلهی بندر انتظار او را میکشیدند. حالا پسر بچه چه باید بکند؟ با پدرش برود؟ آیا پدرش او را با خود میبرد؟ اگر ببرد زن پدر میپرسد: «این کیست، از کجا آمده، چرا آمده؟» نه بهتر است با پدر نرود.
در این میان کشتی سفید لحظه به لحظه دورتر میشد و بعد نقطهای میشد که به زحمت به چشم میآمد. خورشید در آب فرو رفته بود و سطح ارغوانی دریاچه بهسان آتش میدرخشید و چشم را خیره میکرد. کشتی رفت و از نظر ناپدید شد و افسانهی کشتی سفید هم به پایان رسید. میبایست به خانه رفت.
پسربچه کیف را از زمین برداشت، دوربین را زیر بغل فشرد و به سرعت از بالای کوه به طرف خانه راه افتاد، از راه مارپیچ پایین میرفت و هرچه به خانه نزدیکتر میشد، تشویش و نگرانیاش افزایش مییافت. برخورد ناگواری در پیش داشت. تنبیه برای پیراهنی که گوساله جویده سوراخ سوراخ کرده بود. پسربچه جز به تنبیه به هیچ چیز دیگر نمیاندیشید. برای آنکه روحیهاش را تماما از دست ندهد، خطاب به کیف گفت: «نترس! خب ما را دعوا میکنند. آخر من که عمدا این کار را نکردم. من نمیدانستم که گوساله فرار کرده. خب چند تا پشت گردنی به من میزنند، تحمل میکنم. اگر تو را هم پرت کردند و روی زمین انداختند، نترس. تو که نمیشکنی، تو کیفی. اما اگر دوربین به دست ننه بیفتد جان سالم بدر نمیبرد. ما اول دوربین را توی انبار قایم میکنیم بعد به خانه میرویم.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کشتی سفید |
نویسنده | چنگیز آیتماتف |
مترجم | منصور صفوتی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 183 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-40-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
و تجربه مشترک زندگی ساده آمیخته با باورهای عامیانه در روستای کشور خودتو یکبار دیگه اونجا زندگی کنی