معرفی و دانلود کتاب کاپیتان محتاط

معرفی کتاب کاپیتان محتاط

کتاب کاپیتان محتاط رمانی تاریخی نوشته کنث رابرت است که حوادث آن در دوران جنگ 1812 بین آمریکا و بریتانیا اتفاق می‌افتد. داستان درباره ناخدایی آمریکایی است که پس از اسارت توسط انگلیسی‌ها، تلاش می‌کند تا از زندانی به نام دارت‌مور فرار کند. این کتاب ماجرای شجاعت و سختی‌های دریانوردان آمریکایی را به زبان ساده و جذابی روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب کاپیتان محتاط

بسیاری از جنگ‌ها شاید در موردشان صحبت زیادی نشود، اما زمینه‌ساز شکل‌گیری هویت یک ملت هستند. جنگ 1812 یکی از همین جنگ‌هاست که در آن سال بین دو متحد کنونی یعنی امریکا و بریتانیا اتفاق افتاد. کنث رابرت (Kenneth Roberts) که به نویسندگی در حوزه داستان تاریخی با تمرکز بر مناطق جغرافیایی خاص معروف است و در آن تخصص دارد، در کتاب کاپیتان محتاط (Captain Caution) که یکی از رمان‌های تاریخی آمریکا محسوب می‌شود، دوباره به سراغ محل تولد خود یعنی مین کنبانک رفته و داستان را از آنجا روایت می‌کند. کنث رابرت با دقت فراوان به جزئیات تاریخی، ماجرای جنگ 1812 را به زبان ساده و جذابی روایت می‌کند و خواننده را درگیر نبردهای دریایی، اسارت در زندان دارت‌مور و تلاش‌های دلیرانه شخصیت‌ها می‌کند.

نویسنده در کتاب کاپیتان محتاط به سراغ کشتی آمریکایی اولیو برانچ رفته است که در بحبوحه جنگ سال 1812 با فرماندهی ناخدا دورمان راهی سفر می‌شود. در حین سفر توسط یک ناو بریتانیایی اسیر شده و همه سرنشینان از جمله دختر ناخدا هم به اسارت گرفته می‌شوند. در درگیری بین این دو کشتی ناخدا دورمان کشته می‌شود و همه خدمه راهی زندان دارت‌مور می‌شوند. همان‌طور که از این سبک داستان‌ها هم انتظار می‌رود داستان سرتاسر هیجان است و شخصیت‌ها با خطرات گوناگونی از جنگ گرفته تا فرار از زندان مواجه می‌شوند.

کارونا دورمان، دختر ناخدا، نقش پررنگی در این داستان دارد و به دنبال انتقام پدرش از بریتانیایی‌ها است. او در کنار نامزدش، که شخصیتی محتاط و واقع‌بین است، خطرات زیادی را از سر می‌گذراند. کنث رابرت دقت تاریخی بالایی دارد و به کمک همین دقت بالا به‌خوبی توانسته فضای زندان دارت مور و تلاش‌های دریانوردان برای فرار را روایت کند. روایت داستان پر از ماجراجویی و هیجان است و زوایای مختلف جنگ از دید نویسنده پنهان نمانده است. سبک روایت او ترکیبی از داستان‌گویی جذاب و ارائه اطلاعات تاریخی است که به خواننده کمک می‌کند ضمن هم‌راستا شدن با داستان در فضای درام و هیجان آن درک عمیقی از دوره تاریخی هم به دست آورد.

کنث رابرت با خلق شخصیت‌هایی دقیق و باورپذیر از آن دوران، توانسته است ماجرا را کاملاً واقعی نشان دهد. او به‌خوبی ویژگی‌های انسانی را در قالب ماجراجویی‌ها و موقعیت‌های بحرانی فرار از زندان و جنگ به تصویر می‌کشد. این ترکیب باعث می‌شود کتاب بتواند یک پنجره به دنیای واقعی و ملموس آن زمان جنگ هم برای مخاطب باز کند. این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی، به‌خصوص جنگ‌های دریایی، کتابی جذاب و خواندنی است که هم آموزنده است و هم سرگرم‌کننده. کتاب کاپیتان محتاط با شخصیت‌های قوی و روایت تأثیرگذار، تجربه فراموش‌نشدنی از تاریخ آمریکا و جنگ 1812 را ارائه می‌دهد. این کتاب را انتشارات آوای روزان با ترجمه مسعود رجب‌نیا منتشر کرده است و شما می‌توانید نسخه الکترونیکی آن را از کتابراه دریافت کنید.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب کاپیتان محتاط

• از روی رمان کاپیتان محتاط فیلمی به همین نام در سال 1940 به کارگردانی ریچارد والاس ساخته شده است. این فیلم با بازی ویکتور میچر، بروس کابوت و آلن لاد تولید شده و المر راگوس برای ضبط صدا در این فیلم نامزد جایزه اسکار شد.

کتاب کاپیتان محتاط برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی، جنگ‌های دریایی و به‌طور کل ادبیات جنگی بسیار مناسب است. همچنین کسانی که دوست دارند داستان‌های ماجراجویانه و شخصیت‌های قدرتمند را در بستر اتفاقات واقعی بخوانند، از آن لذت خواهند برد. همچنین مطالعه آن برای علاقه‌مندان به تاریخ آمریکا و جنگ 1812 هم توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب کاپیتان محتاط می‌خوانیم

چون این مجروحین در کشتی ما هستند به مستر اسلید بگویید که شراع‌ها را برافرازد تا از باد استفاده کند و سریع برود. می‌خواهم کشتی به سوی شمال غربی که نیم درجه بیشتر به سوی غرب مایل باشد برود. ما از جانب غرب دماغۀ ورد خواهیم گذشت. عرشه را تمیز کنید و برای زخمیان نگهبانانی معین کنید، بعد عمله‌های کشتی را جمع کنید و مرا خبر کنید که می‌خواهم با آن‌ها صحبت کنم.

آرگاندو گفت: «بله ناخدا. مستر ماروین که افسر نیستند؟ پس اجازه بفرمایید که من او را پاسدار کنم. به این طریق درس خوبی به او خواهم داد. تا درس اول و دوم را آموخت دیگر می‌داند که چگونه چاقو پرت کند و چطور مثل شیر نر دلیر باشد و چگونه عشق ورزد چنان که هر زنی که او را ببیند نفسش به شماره بیفتد. بیچاره این امتیازات مرا ندارد».

کارونا نگاهی از سر بی‌اعتنایی به ابرهای آسمان کرد و گفت: «می‌ترسم که در این سفر مستر ماروین نتواند از دروس شما استفاده بکند، برای اینکه او رئیس رفتگران این کشتی خواهد بود».

آرگاندو آهسته گفت: «هو هو... شما او را به کاری می‌گمارید که در آن می‌تواند صبر و حوصله‌ای را که بدان می‌نازد به کار برد. این طور نیست؟ او از ناویان توجه خواهد کرد و برای آن‌ها که بالاتر از او هستند کلاه برمی‌دارد. بسیار خب! بسیار خب!»

کارونا به او نگاهی کرد و رو برگرداند و به اتاق مخصوص ناخدا داخل شد.