معرفی و دانلود کتاب چفیه
برای دانلود قانونی کتاب چفیه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چفیه
کتاب چفیه نوشتهی شمیلا شهرابی، داستان کوتاهی درباره زندگی خانوادهای است که در بحبوحهی دوران جنگ ایران و عراق، همزمان با تولد نوهشان خبر شهید شدن فرزندشان به گوش آنها میرسد.
درباره کتاب چفیه:
داستان کتاب حاضر درباره زن بارداری است که در گیر و دار حمله عراقیها به ایران وضع حمل میکند. اما دیری نمیپاید که شادی تولد فرزند به غم شهید شدن همسرش بدل میشود. اندوه شهید شدن همسر، توان پذیرش نوزاد تازه متولد شده و حس مادری را از او میگیرد، اما به کمک خانواده خود و خانواده همسر شهیدش با واقعیت کنار میآید و فرزندش را در چفیه یادگاری به جا مانده از پدر میپیچید و در آغوش میکشد.
کتاب چفیه مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام نوجوانانی که به ادبیات دفاع مقدس علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب چفیه میخوانیم:
شنوندگان عزیز سلام... حملهی دشمن در مرز اهواز به پادگان حمید، خسارات زیادی به همراه داشته و تعدادی از سربازان و دلیران مردان کشور، در این حمله مجروح یا شهید شدهاند.
با شنیدن این خبر، درد و اشکِ مهری، با هم در آمیخت. پادگانِ حمید در اهواز... «مادر! مگر سپهر سربازِ آن جا نیست؟»
حاجی، فوری پیج رادیو را پیچاند و گفت: «مگر قرار است برای همه اتفاقی بیفتد. تو الان، فقط به آن فرزندی که میآید فکر کن!» ساعت، حولِ دوازده ظهر بود. مهری را در اتاق، بستری کرده بودند و سلما خانم هم به خانوادهی عروسش خبر داده بود. پشت درِ اتاق، حسابی شلوغ بود، اما حاج یوسف، دل تو دلش نبود، انگار ته دلش رخت میشستند.
مدام بالا و پایین میرفت. سمتِ همسرش سلما رفت و در گوشش، چیزی را زمزمه کرد. سلما با چشمانش به سمتِ آسمان اشاره کرد و زیر لب گفت: «خدا نکند، برو برو حواسمان هست.»
حاجی از فخری زمان و عادل، پدرِ مهری عذرخواهی کرد و گفت: «می روم خانه، نماز بخوانم و وسایلی را برای مهری بیاورم.» اما خودش میدانست برای چه به خانه میرود.
از حاجی بعید بود با این سرعت براند. شاید کمتر از یک ربع بعد، رسید، در خانه! شمارهی پادگان را گرفت. یکبار، دوبار، سه بار، بار چهارم، صدایی خسته و محزون در گوشی پیچید.
پادگان حمید، بفرمایید! حاج یوسف خود را معرفی کرد و گفت: «پدرِ سپهرِ ارزنده هستم؛ پسرم، سرباز پادگان شماست! شنیدهام دیشب حمله شده، خواستم خبری بگیرم...»
مردِ پشتِ خط، کمی سکوت کرد و با سرفهای صدای ش را صاف کرد و گفت: «چند لحظه صبر کنید.»
چند دقیقهای که برای حاجی، ساعتی گذشت، صدایی در گوشی پیچید... «خوبید! سرگرد افروز هستم. پدرجان، شهادت، قسمت هرکسی نمیشود؛ خوشا به حالتان...»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چفیه |
نویسنده | شمیلا شهرابی |
ناشر چاپی | نشر لک لک |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 32 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6668-32-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس برای نوجوانان |