معرفی و دانلود کتاب عشق مادر
برای دانلود قانونی کتاب عشق مادر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عشق مادر
کتاب عشق مادر نوشتهی شمیلا شهرابی، عواطف و احساسات مختلف مادری را به تصویر میکشد که فرزندش در زمان آغاز جنگ عراق علیه ایران قرار است به عنوان داوطلب به جبهه اعزام شود.
درباره کتاب عشق مادر:
داستان کتاب حاضر درباره علی است که به صورت داوطلبانه در مسجد محلهشان برای اعزام به جبهه ثبت نام میکند. او که تنها پسر خانواده و به شدت محبوب مادرش است؛ هنگام مطرح کردن این خبر با مخالفت اطرافیان به خصوص مادر مواجه میشود اما کم کم به دلیل روی خوش و ایمانی که دارد، رضایت خانوادهاش را برای رفتن به جنگ، جلب میکند.
کتاب عشق مادر مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام نوجوانانی که به ادبیات دفاع مقدس علاقمند هستند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب عشق مادر میخوانیم:
علی کمی با لبهی فنجان چایش بازی کرد و همانطور که خود را مشغول گرفتنِ لقمه نان و پنیر میکرد ادامه داد: «چند روز پیش، که با پدر به مسجد رفته بودم، به مکان ثبت نام داوطلبین برای اعزام به جبهه رفتم و ثبت نام کردم.
پریروز جواب نامه آمد؛ و من پذیرفته شدم و باید شنبه خود را به پایگاه بسیج محل، معرفی کنم.
خواستم بدانید که انجام امر مقدس جهاد و دفاع از وطن برای من خیلی مهم و با ارزش است و دلم نمیخواهد به زور و با مشاجره اتفاق بیفتد.»
فاطمه خانم که داشت فنجان چای را به لبش نزدیک میکرد، با شنیدن حرف علی، هین بلندی کشید و فنجان چای داغ از دستش رها شد و ریخت روی پایش!
ندا و مینا، خواستند روی پایش، آب خنک بریزند که فاطمه با پرخاش دستشان را پس زد، با لحن سوزناکی گفت: «چای خیلی داغ نبود که پایم خیلی بسوزد. خبر رفتنش جیگرم را سوزاند. علی مادر، تو نرو! اینهمه سرباز هستند. چراباید تو بروی. مادر اگر تو بلایی سرت، بیایید من میمیرم.»
علی: با ناراحتی از سر سفره بلند شد و گفت: «این چه حرفی است مادر من!
مگر خون من، از خون دیگران رنگین تر است... یا مادران آنها مادر نیستند و فرزندانشان را دوست ندارند. چه فرقی میکند. من، یا جوادِ خاله عفت یا صادق... همهی ما وظیفه داریم.»
فاطمه از سر سفره بلند شد و دامنش را تکان داد تا کمی از سوزش چای کاسته شود.
سمت پسر رفت و دستانش را باز کرد تا او را با بغضی که در گلو داشت، در آغوش بگیرد.
«می دانم مادر، میدانم! دردی بالاتر از داغِ فرزند نیست! اما من تو را با هزار راز و نیاز و نذر به دنیا آوردم. بارها و بارها به درگاهش التماس کردم تا تو به دنیا آمدی.»
علی، سر مادر را بر سینه گذاشت. بوسهای بر موهای مادر زد و عطر دلانگیز موهای مادر را نفس کشید و ریههایش را از بوی آن پر کرد؛ و آرام زمزمه کرد: «پس مادر، تن بده به قضا و سرنوشتی که خداوند مقدر کرده است. قسمت باشد، برمیگردم و نباشد، لطف خداوند است.»
ناگهان سکوت بر فضای خانه، حکمرانی کرد، احساس میکرد که صدای نفسها هم به گوش نمیرسد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عشق مادر |
نویسنده | شمیلا شهرابی |
ناشر چاپی | نشر لک لک |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 44 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6668-33-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس برای نوجوانان |