معرفی و دانلود کتاب چشم بادامی
برای دانلود قانونی کتاب چشم بادامی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چشم بادامی
کتاب چشم بادامی اثر داستاننویس چیرهدست و نویسندهی برندهی جایزه پرینتز، آن نا، رمانی متفکرانه و البته منتقدانه دربارهی استانداردهای زیبایی آمریکایی از نگاه یک دختر نوجوان دورگهی کرهای-آمریکایی بهنام جویس است که حالا باید تصمیم بگیرد حاضر است برای زیباتر دیده شدن تا کجا پیش برود و دست به چه کارهایی بزند!
دربارهی کتاب چشم بادامی
دنیای امروز دستخوش تغییر و تحولاتی شده که شاید مردم چند دهه قبل هرگز تصوری از آن نداشتند. سرمایهداری تعاریف خاصی را برای زیبایی و استانداردهای مربوط به ظاهر و اندام انسانها تعریف کرده و براساس این تعاریف، هرچند غلط یا غیرمنطقی، سالیانه میلیونها جراحی زیبایی خطرناک در سراسر دنیا انجام میشود که اتفاقاً بسیاری از آنها ناموفق هستند. رمان پیش رو دربارهی یکی از همین مسائل است؛ جراحی زیبایی و چالشهایی که برای یک دختر نوجوان به همراه داشته است.
آن نا (An Na) نویسندهی توانمند کرهای در کتاب چشم بادامی (The Fold) داستان دختر نوجوانی بهنام جویس را روایت میکند. جویس خواهر بزرگتری بهنام هلن دارد که در زیبایی زبانزد خاص و عام است و همین موضوع باعث شده که دیگران مدام او را با هلن مقایسه کنند و از او بپرسند که آیا او واقعاً خواهر کوچکتر آن دختر زیباست؟ جویس هرگز آنقدرها به ظاهر خود اهمیت نمیداد، اما این قبل از ملاقات با جی اف کی (جان فورد کانگ)، زیباترین پسر مدرسه بود. و این موضوع که مدام با هلن، خواهر بزرگتر و زیبایش، مقایسه میشد، نهتنها کمکی به او نمیکرد، بلکه مایهی رنجش و عذابش هم شده بود.
در ادامهی داستان کتاب چشم بادامی میخوانید جویس عمهای دارد که به جراحی پلاستیک معتاد است. عمه بهتازگی در یک قرعهکشی برنده شده و حالا تصمیم گرفته هدیهای به جویس بدهد تا بخشی از وجود خود را که هرگز متوجه آن نشده بود، یعنی چشمانش را اصلاح کند. جویس در مورد جراحی کشیدن پوست شنیده بود، یک روش معمول برای اینکه چشمان زنان آسیایی «زیباتر» و «آمریکایی» به نظر برسد. او مطمئن بود که این عمل جراحی میتواند بهکلی زندگیاش را تغییر دهد و باعث شود که از نظر استانداردهای معمول آمریکایی، زیباتر به نظر برسد، اما باز هم اطمینان نداشت که میخواهد آن را انجام دهد یا نه. دوستش جینا مدام او را تشویق میکرد که حتماً این عمل زیبایی را انجام دهد و نمیتوانست باور کند که جویس از این پیشنهاد عمهاش هیجانزده و خوشحال نیست! بههرحال، جراح پلاستیک به جویس نشان داد که چشمهای جدیدش او را شبیه به هلن، خواهر بزرگترش خواهد کرد، اما آیا این لزوماً چیز خوبی است؟ حالا جویس دچار تردید شده، آیا این همان چیزیست که واقعاً میخواهد؟ اینکه چهرهی خاص خود را از دست بدهد و شبیه به هلن شود؟
آن نا داستان کتاب چشم بادامی را از جایی آغاز میکند که جویس پارک در آخرین روز دورهی دبیرستان، بالاخره عزمش را جزم میکند تا از جان فورد کانگ، محبوبترین پسر مدرسه بخواهد که سالنامهاش را امضا کند؛ اما او نمیتواند نام جویس را به خاطر بیاورد و این مسئله باعث رنجش دختر میشود. حالا جویس دچار یک درگیری ذهنی شده که آیا به اندازهی کافی زیبا هست تا متمایز و خاص به نظر برسد یا چهرهای کاملاً معمولی دارد و هیچ پسری را به خود جذب نخواهد کرد؟ استانداردهای زیبایی باعث شده که خواهر بزرگتر جویس همیشه از او پیشی بگیرد اما آیا چنین چیزی حقیقت دارد یا صرفاً یک باور غلط مرسوم در جامعه است؟ آیا زیباتر شدن به هر قیمتی قابلقبول است و اصلاً زیبایی حقیقی به چه معناست؟ با رمان چشم بادامی همراه شوید تا پاسخهای آن نا را به این سؤالات بنیادین در قالب داستانی جذاب بخوانید.
انتشارات نگاه آشنا کتاب چشم بادامی را با ترجمهی زهرا عباسی آلنی منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.
کتاب چشم بادامی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای اجتماعی با موضوعاتی در رابطه با مسائل و چالشهای روز جامعه علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست!
در بخشی از کتاب چشم بادامی میخوانیم
جویس با دوچرخه راهیِ رستوران کرهای خانوادهاش در مرکز شهر اورنجدیل شد. اشکهایش را کنار زد و سعی کرد اسم لین را از مغزش بیرون کند. از جلوی تعمیرگاه تعویض روغن گذشت و برای کارکنانش دست تکان داد؛ کارکنانی که جلوی مغازه ایستادهبودند و دستمال روغنی و کثیف در جیب پشتشان خودنمایی میکرد. بعضی از آنها عادت داشتند در رستوران خانوادهی جویس ناهار بخورند و سر اینکه چه کسی میتواند تندترین سس رستوران را بخورد با هم مسابقه بگذارند. جورج برایش دست تکان داد و با صدای بلند پرسید: «آهای جویس، شیفت کاریِ هلن ساعت چند شروع میشه؟»
دیگری با شنیدن اسم هلن سوت زد.
جویس پدالزنان به مسیرش ادامه میداد که جورج از پشتسرش فریاد زد: «به خواهرت بگو من هنوزم منتظر جواب خواستگاریام هستم.»
از جلوی پارکینگ دنج فروشگاه کناری رد شد که در آن تعدادی دانشآموز دورهی راهنمایی با خوردن یخدربهشت و شکلات مشغول جشنگرفتن شروع تعطیلات تابستانی بودند. هوس خوردن یک بسته شکلات کرده بود، ولی ترس از شنیدن صدای پُرشوروهیجان آن بچهها او را از رفتن به فروشگاه منصرف کرد. با بهیاد آوردن روزهای خوش و سادهی دوران راهنمایی، اشک دوباره به چشمهایش هجوم آورد.
بعد از خرید رستوران در محلهای که به آنها امتیاز ثبتنامکردن در بهترین مدرسههای لسآنجلس را میداد، جویس و هلن مجبور شدند هرکدام به مدرسهای جدید بروند. جویس دو سال فوقالعاده را در مدرسهی راهنماییای گذراند که در آن احدی هلن را نمیشناخت. در آن دو سال خودش بود و همین برایش کفایت میکرد. درست بهمحض ورود به دبیرستان، ماجرای مقایسهی جویس با خواهرش دوباره شروع شد. جویس در اوایل دوران دبیرستان مثل هلن عضو گروههای مختلف شدهبود و سافتبال بازی میکرد. هربار که خودش را معرفی میکرد همه میپرسیدند او واقعاً خواهر هلن است؟ انگار شک داشتند. هرچه بیشتر هلن سعی میکرد او را وارد جمع خودشان کند، حس بدتری به جویس دست میداد. در نهایت تصمیم گرفت خودش را بیشتر از این زجر ندهد، به همین دلیل از تمام گروهها انصراف داد. اگر هلن از کسی میخواست دفترش را امضا کند، محال بود آن شخص او را با کس دیگری اشتباه بگیرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چشم بادامی |
نویسنده | آن نا |
مترجم | زهرا عباسی آلنی |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه آشنا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 160 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5260-53-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی نوجوان |