معرفی و دانلود کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد: داستان زندگی حضرت عیسی (ع)

معرفی کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد: داستان زندگی حضرت عیسی (ع)

با زندگانی شگفت‌انگیز یکی از انبیای الهی در کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد آشنا شوید. ناصر نادری، داستان‌نویس ادبیات کودک و نوجوانان، در اثر تازه‌ی خود تجربه‌ی متفاوتی از آشنایی با سرگذشت حضرت عیسی مسیح (ع) را برای خوانندگان فراهم می‌کند. این کتاب، روایتی داستانی از روز‌های پیش از تولد حضرت مریم (ع) تا ماجرای تولد حضرت عیسی و آغاز پیامبری ایشان است.

درباره‌‌ی کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد

داستان سرگذشت پیامبران و مردان بزرگ خدا، یکی از جذاب‌ترین گونه‌های روایی برای مخاطبان کودک و نوجوان در دنیای کتاب است؛ قصه‌هایی که در دل حوادث پرکشش و خیره‌کننده‌ی خود، نکته‌های قابل‌ تأمل و درس‌های راه‌گشایی برای خواننده‌ی هوشیار دارند. کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد یکی از همین زندگی‌نامه‌های داستانی‌ست که با قلم ناصر نادری برای مخاطبان آماده شده. آیدین سلسبیلی‌ نیز با تصویر‌گری‌های تماشایی خود، حال‌وهوای قدیمی قصه را بازنمایی کرده و رنگ و نگار دوچندانی به روایت کتاب بخشیده است.

با خواندن کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد، خواننده به خلاصه‌ای از رویداد‌های مهم پیش از تولد حضرت مسیح (ع) و همچنین حوادث مهم در دوران پیامبری ایشان پی خواهد برد. با تمام این‌ها، نمی‌توان این کتاب را تنها یک زندگی‌نامه‌ی ساده با روایت رسمی و خشک دانست. از آن‌جایی که مخاطبان اصلی این اثر، کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به مطالعه‌ی زندگی انبیا هستند، نویسنده‌ی کتاب، تصمیم گرفته است تا سلسله‌ی حوادث و رخداد‌های تاریخی را با قلمی داستانی شرح دهد و خواننده‌ی کودک و یا نوجوان را با جزئیات پرکشش قصه و فضا‌سازی و حال‌وهوای آن دوران همراه کند. ماجرای کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد، از سال‌ها پیش از ولادت حضرت مسیح آغاز می‌شود. درست در روز‌هایی که عمران و حنا، منتظر تولد فرزند خود هستند؛ تولد مریم (ع)، کسی که بعد‌ها در کتاب آسمانی قرآن بار‌ها از او یاد می‌شود و از برترین زنان جهان لقب می‌گیرد. زندگانی او نیز با رویداد‌ها و حوادث پرمعنای بسیاری همراه است. کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد، خواننده‌ را با روز‌های ابتدایی زندگی دختر حنا و ماجرای سرپرستی او در معبد بیت‌المقدس همراه می‌کند و قدم‌به‌قدم تا به‌روزی که خداوند حضرت مسیح را به این بانوی پاکدامن هدیه کرده، پیش می‌برد.

کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد، ماجرایی سراسر معجزه و رخداد‌های حیرت‌انگیز و واقعی‌ست که می‌تواند مخاطب کودک و نوجوان را مشتاقانه با خود همراه کند. داستانی که از دل کتاب‌های آسمانی نقل شده و پیش‌از هرچیز یادآور قدرت بی‌حد‌واندازه‌ی خالق آسمان‌ها و زمین است، و در ادامه، درس اطاعت از پروردگار و پاکدامنی را به خوانندگان کوچک کتاب می‌آموزد. گفتنی‌ست که این کتاب با تلاش‌های نشر پرنده آبی به دست شما رسیده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی داستان‌های پیامبران خدا

داستان‌های پیامبران خدا، یک مجموعه‌ی داستانی و تاریخی مصور برای مخاطبان کودک و نوجوان، به قلم نویسندگان مختلف است. هرقسمت از این سری ماجراهای خواندنی به شرح زندگانی یکی از پیامبران خدا و حوادث مهم حیات و معجزات او اشاره دارد که با زبان قصه و داستان و تصویر‌سازی‌هایی تماشایی تعریف می‌شود. همچنین در هر ماجرا، به صفات بارز و نیکوی پیامبران خدا اشاره شده و درس‌هایی که می‌توان از زندگی آن‌ها گرفت در دل داستان قرار گرفته است. مجموعه با تلاش نشر پرنده آبی تهیه می‌شود. «آخرین پیامبر خدا»، «از بهشت تا زمین» و «تعبیر یک رویا» نام برخی از جلد‌های دیگر مجموعه‌ داستان‌های پیامبران خدا است.

کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این داستان پندآموز را به کودکان 8 تا 12 که به سرگذشت و زندگی‌نامه‌های پیامبران علاقه دارند، پیشنهاد می‌دهیم.

در بخشی از کتاب پیامبری که در گهواره حرف می‌زد: داستان زندگی حضرت عیسی (ع) می‌خوانیم

زکریا در محلی بلند از معبد اتاقی را برای نگهداری از مریم آماده کرد؛ اتاقی با دیوارهای سنگی سقف بلند و پنجره‌ای که نور خورشید همچون آبشاری به درون آن می‌ریخت مریم روزها در حالی که روزه بود به خدمت‌گزاری در معبد می‌پرداخت و شب‌ها با خدای مهربان راز و نیاز می‌کرد چشمه‌ی محبت به خدا هر روز بیشتر در دل مریم می‌جوشید خداوند هم او را دوست داشت و هر بار که مریم در محراب به نماز می‌ایستاد فرشته‌ها به دیدنش می‌آمدند.

روزی زکریا که پیرمردی نود ساله بود به زحمت و با عصا از پله‌های معبد بالا رفت. او ظرف غذایی را که همسرش آماده کرده بود برای مریم می‌برد. هنگامی که به اتاق مریم رسید بوی عطر عجیبی را شنید به درون اتاق رفت. مریم سلام کرد و زکریا با مهربانی جوابش را داد و تبسم کرد.