معرفی و دانلود کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک
برای دانلود قانونی کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک
کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک نوشتهی تیلور کی مهییا، داستانی فانتزی برای نوجوانان است. این رمان با الهام گرفتن از افسانههای محلی و باورهای عامیانهی آمریکای لاتین نوشته شده است. داستان در مورد پائولای دوازدهساله است، که میداند نباید به طرف رودخانه برود، اما از باورهای خرافی مادرش متنفر است.
دربارهی کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک
کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک (Paola Santiago And The River Of Tears) اولین قسمت از سهگانهی فانتزی تیلور کی مهییا (Tehlor Kay Mejia) است. مهییا نویسندهی داستانهای فانتزی کودک و نوجوان است و به سنتها، افسانهها، داستانها و باورهای محلی آمریکای لاتین علاقهی بسیار دارد. به همین خاطر در آثارش از این منبع فرهنگی بهره میگیرد.
کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک داستان دختری دوازدهساله به نام پائولاست که عاشق علم، فضا و فضانوردی است. او و دو دوستش اما و دانته قانون را میدانند: از رودخانه دوری کن! این تمام چیزی است که آنان از زمانی که همکلاسیشان در رودخانه غرق شد شنیدهاند. البته پائو پیش از این نیز از مادرش در مورد رودخانه و لایورونا، روح سرگردان زنی که شبها در سواحل گیلا به دنبال جوانانی میگشت تا آنان را در اعماق رودخانه غرق کند، شنیده بود. اما از این خرافات خجالتآور متنفر بود. پائولا میدانست که او و دوستانش هیچوقت وارد آب نمیشوند. بنابراین جلسهای ترتیب داد تا با آنها در ساحل رودخانه تلسکوپ جدیدش را آزمایش کند. زیرا این نقطه بهترین جا برای رصد ستارگان بود. وقتی اِما به این جلسه نرسید و پائو شبحی سایهوار در چمنها دید، به این فکر کرد که شاید مادرش راست میگوید و این خرافات حقیقت داشته باشد. پائو همیشه برای شناخت جهان به علم تکیه میکرد، اما انگار این بار باید برای نجات دوستش به دنیای کابوسهایش وارد شود که افکار غیرطبیعی و مهآلودی را دربرگرفته است.
پائولا سانتیاگو، شخصیت اصلی این رمان، نوجوانی باهوش، علاقهمند به علم و عاقل است. در تقابل با او مادرش فردی سنتی، علاقهمند به خرافات و باورمند به عقاید عامیانه است. تقابل این دو شخصیت یکی از پیرنگهای اصلی داستان را شکل میدهد.
سبک بیان تیلور کی مهییا در این داستان بسیار نزدیک به زبان و فکر نوجوانان است. او شوخیها و رفتارهای نوجوانان را بسیار دقیق در این رمان بازتاب داده. همین مسئله باعث میشود تا داستان پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک برای نوجوانان جذاب و گیرا باشد. علاوه بر این، تمرکز نویسنده بر روی باورهای جادویی از طرفی برای خواننده جذابیت ایجاد میکند و از طرفی، موجب جولان خلاقیت او میشود.
کتاب حاضر در سیوسه فصل مجزا نوشته شده است که بطور متوالی به روایت کردن داستان میپردازند. راوی داستان سومشخص است و نوع روایت ساده و خطی است. پیچیدگی رمان بیشتر در طرح هیجانانگیز و جادویی آن است که رخ میدهد و موجب درگیر شدن ذهن خواننده میشود.
کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک نوشتهی تیلور کی مهییا با ترجمهی زهرا اسلامی در انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده است. متأسفانه هنوز دو جلد بعدی این مجموعه در ایران ترجمه و منتشر نشده است.
نکوداشتهای کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک
- اولین حضور فوقالعادهی یک قهرمان جدید. حضور بعدی او نمیتواند به این زودیها رخ دهد. (کرکوس ریویوز)
- یک ماجراجویی گرم و گیرای مکزیکیآمریکایی. یک خرید ضروری! (اسکول لایبرری جورنال)
- تیلور کی مهییا از میراث لاتین خود استفاده میکند تا موجوداتی را از فرهنگ عامه تجسم کند. نکاتی در لایههای واقعگرایانهی طرح: نگرانیهای اجتماعی و اقتصادی، مهاجرت و تنش بین علم و خرافات. (پابلیشرز ویکلی)
اقتباس سینمایی از کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک
کمپانی دیزنی در سال 2022 آغاز پروژهی ساخت لایواکشنی بر اساس این کتاب را اعلام کرد.
کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانهی اشک برای چه کسانی مناسب است؟
این داستان فانتزی و سرگرم کننده برای نوجوانان مناسب است.
در بخشی از کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک میخوانیم
پائو مقابل آتشدان مرکزی اردوگاه نشست. خوراک لوبیا برایش به لذیذی پلو مرغ زعفرانی سنیورا ماتا بود. تا به حال در عمرش اینقدر گرسنه نبود، حتی در شبهایی که مادرش فراموش میکرد شام درست کند. با خوردن هر قاشق از غذا، انگار که جان به اندامهای بدنش و هوشیاری به مغزش برمیگشت. در کنارش، دانته با بیمیلی غذایش را هم میزد و نگاه پریشانش را به آتش دوخته بود. هنوز هم داشت به مکالمۀ ناامیدکنندهشان با ماریسا و نائومی فکر میکرد. و پائو، با اینکه با خوردن غذا ذهنش دوباره فعال شده بود، نمیدانست چه بگوید تا حال او بهتر شود. درعوض ذهنش را روی چیز دیگری متمرکز کرد: چوپاکابراها.
وقتی کلاس چهارم بود دربارۀ این موجودات تحقیق کرده بود. هرگز جرئت نکرده بود چیزی را که در اینترنت پیدا کرده بود به مادرش بگوید. چوپاکابراها موجوداتی بهاصطلاح ماورایی بودند که در دهۀ نود گلههای بز را از بین برده بودند. آنها درواقع کایوتهایی بودند که مبتلا به بیماری گال شده بودند. این بیماری بهقدری آنها را ضعیف کرده بود که نمیتوانستند حیوانات درنده را شکار کنند و درعوض مجبور شده بودند به دنبال طعمههای راحتتری مانند حیوانات اهلی بروند. گال باعث شده بود پشم روی بدنشان بریزد و لکههایی خشک و پوستهپوسته روی پوستشان باقی بماند و چشمانشان قرمز و خونآلود و خسته به نظر بیاید. آن روزها پائو کاملاً مطمئن بود موجودی که مادرش به آن چوپاکابرا میگوید، صرفاً از گونۀ حیوانیای آمده است که گرفتار بیماری شده بوده. اما او امروز با چشمان خودش آن هیولاها را از نزدیک دیده بود؛ هیولایی بهبزرگی سگ گریتدین، با هیبتی مرگبار، چشمان سرخ متورم، فلسهای براقی که در تاریکی میدرخشیدند، خارهای شاخکمانندی که از سر تا دمش را پوشانده بود و درست مانند رودخانۀ خوابهای پائو سبزرنگ... پائو تمام داستانهای مادرش را داخل جعبهای گذاشته و در پس ذهنش چال کرده بود. و جعبه را با قفلی از جنس خشم بسته بود. همیشه فکر میکرد دانشمند بودن به معنای نادیده گرفتن چیزهایی است که قابل آزمایش و اثبات نیستند.
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ نویسنده
یک: باز هم جلبک
دو: کارتهای تاروت هیچوقت نمیگویند شام چه دارید
سه: پیتزای سرد و معماهای حلنشده
چهار: حرفهایی که نمیتوانید پس بگیرید
پنج: خون نیست
شش: ناخودآگاهِ خیرهسرِ طعنهزن
هفت: نقشههای بد و سورپرایزهای بزرگ
هشت: آخرین کسانی که توقع داری در مزرعۀ کاکتوس ببینی
نه: وقتی میفهمی مادرت همیشه درست میگفته
ده: همیشه آدمخوبهای قصه گیر هیولاها میافتند؟
یازده: اقامت رایگان در اردوگاه میان دو جهان
دوازده: پسر ساکن واحد ب
سیزده: از دست گریخته
چهارده: هالوها و هیولاها
پانزده: خوابی در خوابی دیگر، در خوابی دیگر
شانزده: آتش بس، همراه با حماقت خفتبار یکی از طرفین
هفده: عقدۀ ناجی بودن
هجده: چگونه درخششی ماورایی داشته باشیم
نوزده: لا ایخا د لاگریماس
بیست: لطفاً به این هیولا خوشبوکنندۀ دهان بدهید
بیستویک: این دهان استعاره نیست
بیستودو: چگونه در ده قدم از شر شیاطین خلاص شویم؟
بیستوسه: اژدهایان سگمارمولکی غولپیکر
بیستوچهار: پلههای تشنهبهخون
بیستوپنج: هیچوقت لِچوزاها را در قفس نیندازید
بیستوشش: آن وقت میگویند سماجت چیز بدی است
بیستوهفت: در جنگ با آدمبدها نمیتوانی میانهروی کنی
بیستوهشت: بالا آمدن سطح آب، بیشتر شدن ترس و وحشت
بیستونه: آشکار شدن منبع قدرت
سی: زیر رودخانۀ افسانهای
سیویک: تنها در میان جمع
سیودو: تازه اول کار است
سیوسه: کسی آب فلوریدا میخواهد؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پائولا سانتیاگو و رودخانه اشک |
نویسنده | تیلور کی مهییا |
مترجم | زهرا اسلامی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 408 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-586-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |