معرفی و دانلود کتاب وقتی خورشید خوابید
برای دانلود قانونی کتاب وقتی خورشید خوابید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی خورشید خوابید
کتاب وقتی خورشید خوابید نوشتهی مجید اسطیری به ماجرای قتلی میپردازد که در روستای دورافتادهای رخ میدهد. این رمان جنایی و تاریخی علاوه بر روایت یک پروندهی قتل جذاب به وضعیت روستاییان در دههی چهل و مسئلهی انقلاب سفید نیز میپردازد.
دربارهی کتاب وقتی خوشید خوابید:
رمان وقتی خورشید خوابید با استفاده از ویژگیهای ژانر جنایی، داستانی جذاب در دل روستایی دورافتاده را بیان میکند. بازجویی باتجربه برای حل پروندهای ویژه به یک روستا اعزام میشود؛ دختر یکی از افراد عالیرتبهی ارتش به عنوان سپاه دانش پا به این روستا گذاشته و اکنون جنایتی رخ داده است. با این اوصاف موضوع حساسیت بسیار بالایی دارد چون مقتول یک فرد عادی نیست. به همین دلیل، سرهنگ میداند که فشار زیادی را از سوی سایرین برای حل راز این پرونده متحمل خواهد شد. از طرف دیگر در همان روزهای نخست درگیر ماجراهای پیچیدهی مردم بومی نیز میشود. مجید اسطیری داستان خود را در دههی چهل شمسی روایت میکند و مشکلات روستاییان نیز بخش مهمی از آن محسوب میشود. از طرف دیگر نباید از یاد برد که در آن سالها پهلوی دوم به دنبال تغییراتی تحت عنوان انقلاب سفید بود که در این کتاب نیز به آنها اشاره میشود.
این نویسنده با قلم توانمند خود توصیفات بسیار جذابی ارائه میدهد و مسائلی مانند قتل، نقش ویژهی مقتول، وقایعی که منجر به قتل شدهاند و... داستان خواندنی و متفاوتی را ساختهاند که شما را شیفته میکنند.
مطالعهی کتاب کتاب وقتی خورشید خوابید به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای جنایی و تاریخی علاقه دارید، این کتاب یکی از بهترین گزینهها برای شما به شمار میآید.
در بخشی از کتاب رمان وقتی خورشید خوابید میخوانیم:
سرهنگ مختاری دستهایش را در جیب پالتو کرده بود و در حیاط قدم میزد و سیگار میکشید و به شاخ و برگ درخت توت نگاه میکرد که در باد تکان میخورد. با اینکه مطمئن بود این درخت در تابستان حسابی ثمر داده و حتماً سربازهای پاسگاه حسابی از توتهایش خوردهاند، شاخههای لخت درخت برایش گیرایی عجیبی داشت. نیروی تیرهای در ذهن سرهنگ میخواست باور کند که این برهنگی آخرین وضعیت درخت توت است، اما نیروی روشنی میگفت که مسلماً این درخت در بهار دوباره سبز میشود و در تابستان زیر پایش از انبوه توتهای رسیدهای که میافتند و له میشوند سیاه میشود. سردش شد و برگشت به اتاق بازجویی. اتاق گرم بود، اما برهنه. هیچچیز غیر ضروری در اتاق نبود. هر چیزی جز بخاری و میز و دو صندلی برای این اتاق بازجویی غیر ضروری بود و حالا در این اتاق بازجویی سرهنگ راحتتر میتوانست ذهنش را روی پرونده متمرکز کند.
«خان مستعلی رو خوب میشناسه. اگه مستعلی هر دو نفر رو کشته باشه، امکان نداره خان قتل رو گردن کس دیگهای بندازه. اون حتماً بو میبره. بو میبره؟! ولی احتمالی که خود خان مطرح میکنه رو نمیشه جدی گرفت. دختری که اینهمه به خودش زحمت داده که بیاد اینجا بچهها رو باسواد کنه امکان نداره به خاطر حسادت آدم بکشه. امکان؟! میتونه امکان داشته باشه اگه یک دختر خاص و عجیب باشه. همون چیزی که خان میگه. اما خان حرف مفت زیاد میزنه. شاید واقعاً باید بیرون از ده دنبال راه حل بود.»
فهرست مطالب کتاب
1. داستانی پر از آب چشم
2. از اصل
3. مادر هما
4. نقیضه
5. وقتی خورشید خوابید
6. خسته و خیس
7. شبگیر آبگیر
8. گزارش
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی خورشید خوابید |
نویسنده | مجید اسطیری |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 224 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-3216-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |