معرفی و دانلود کتاب هزارتوی استخوانی: کتاب یازدهم مجموعه نیروی سیگما

معرفی کتاب هزارتوی استخوانی: کتاب یازدهم مجموعه نیروی سیگما

کتاب هزارتوی استخوانی، داستان علمی تخیلیِ هیجان‌انگیزی را در خود گنجانده است. جیمز رولینز، نویسنده‌ی کتاب، با ترکیبی از ماجراهای نفس‌گیر، خواننده را در این اثر به دنیایی با اتفاق‌های نفس‌گیر می‌برد. داستان درباره‌ی یافته‌‌های اسرارآمیز باستانی است که قدمت آن‌ها به دوران پیش از تاریخ باز می‌گردد. این یافته‌های شگفت‌انگیز، تهدیدی برای آینده‌ی بشریت به همراه دارند.

درباره‌ی کتاب هزارتوی استخوانی

کتاب هزارتوی استخوانی (The Bone Labyrinth: A Sigma Force Novel)، خواننده را با ماجراهای هیجان‌انگیز تیم نیروی سیگما، همراه می‌کند. جیمز رولینز (James Rollins)، نویسنده‌ی کتاب، با ترکیب علم و تاریخ، داستانی جذاب و خواندنی را در این کتاب گنجانده است. نویسنده، هم‌زمان با به تصویر کشیدن داستانی جذاب، مفاهیم پیچیده‌ی علمی و اساطیری را در این اثر بررسی کرده است. کتاب حاضر، صحنه‌های هیجان‌انگیزی زیادی را دربرگرفته است. این صحنه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی، خواننده را از ابتدا تا انتهای داستان درگیر می‌کند. تعقیب و گریزهای هیجان‌انگیز، نبردهای پر از زدوخورد و رمزگشایی‌های علمی که در این داستان قرار دارد، خواننده را به ادامه‌ی مطالعه‌ی کتاب مشتاق نگه می‌دارد. نویسنده در کنار توجه به جنبه‌ی هیجان‌انگیز داستان، به مفاهیم فلسفی و علمی پرداخته تا کتاب حاضر به‌صورت غیرمستقیم، پاسخ‌هایی را در حوزه‌ی تاریخ بشر، پیش روی خواننده قرار دهد. داستان هزارتوی استخوانی، ضرب‌آهنگ روایت بسیار سریعی دارد. این ریتم سریع، جذابیت داستان هیجان‌انگیز کتاب را دوچندان کرده است. جزئیات علمی و تاریخی در این اثر با توضیحات کامل مطرح شده‌اند تا خواننده‌هایی که اطلاعات چندانی درباره‌ی این مفاهیم علمی ندارند، به‌خوبی با کتاب ارتباط برقرار کنند.

داستان کتاب هزارتوی استخوانی، رمزورازهایی به‌جای‌مانده از 50,000 سال تاریخ بشر را دربرگرفته است. یک باستان‌شناس، کلیسای کاتولیکی را در کوه‌های دورافتاده‌ی کرواسی پیدا می‌کند. این کلیسا، سده‌های متمادی است که در زیر زمین مدفون شده و کسی از وجود آن خبر ندارد. به دنبال اکتشاف‌های باستان‌شناسی، استخوان‌های یک زن نئاندرتال در این کلیسا پیدا می‌شود. در کنار این استخوان‌ها، نقاشی‌های عجیب‌وغریبی وجود دارد. در این نقاشی‌ها، داستان نبردی عظیم بین قبیله‌های نئاندرتال و موجودات سایه‌دار و وحشتناک مشاهده می‌شود. تیمی برای تحقیق درباره‌ی استخوان‌های پیدا شده و موجودات سایه‌دار وحشتناکِ نقاشی‌های کنار این استخوان‌ها تشکیل می‌شود. قبل از اینکه اعضای این تیم به پاسخ‌های قطعی دست یابند، همگی در حمله‌ای خونین کشته می‌شوند. اعضای تیم دیگری که سیگما نام دارد، جست‌وجویی نفس‌گیر را از تونل‌های باستانی اکوادور گرفته تا مکان‌هایی وحشتناکی که انسان‌ها تاکنون از وجود آن‌ها خبر نداشته‌اند، انجام می‌دهند. در این مسیر، افشاگری‌هایی درباره قاره‌ی گمشده‌ی آتلانتیس، معماهای واقعی مرتبط با نخستین گام‌های بشر روی ماه و رویدادهای معماگونه‌ی دیگری، آشکار می‌شود. در انتها، گری پیرس، فرمانده‌ی تیم سیگما و دیگر اعضای گروهش با نیروی اهریمنی باستانی روبه‌رو می‌شوند که به‌وسیله‌ی علم ژنتیک، زنده شده است. این نیرو به‌اندازه‌ای قدرتمند است که می‌تواند به سلطه‌ی انسان‌ها در کره‌ی زمین پایان بخشد.

کتاب هزارتوی استخوانی را انتشارات کتابسرای تندیس، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

نکوداشت‌های کتاب هزارتوی استخوانی

• بهترین اثر هیجان‌انگیز جیمز رولینز تا به امروز! پر از اکشن، رمز و راز، و تعلیق‌های دلهره‌آور. هزارتوی استخوانی به شما یادآوری می‌کند چرا عاشق خواندن شده‌اید. این کتاب این‌قدر خوب است! (براد ثور، نویسنده)
• جیمز رولینز، به‌خوبی می‌داند چگونه علم و تاریخ را با صحنه‌های هیجان‌انگیز ترکیب کند و اثری هیجان‌انگیز به رشته‌ی تحریر درآورد. (پابلیشرز ویکلی)
• تا پایان رمان، خوانندگان به‌اندازه‌ای از داستانی که خوانده‌اند هیجان‌زده باقی می‌مانند که متوجه نخواهند شد جیمز رولینز چه دستاورد ادبی بزرگی را با حفظ تعادل بین موضوع‌های علمی تخیلی تاریخی و باستانی در این اثر به دست آورده است. (بوک ریپُورتِر)

کتاب هزارتوی استخوانی برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های هیجانی، معمایی و هیجان‌انگیز، مخاطب‌های کتاب هزارتوی استخوانی به‌حساب می‌آیند. مطالعه‌ی این کتاب برای طرفداران داستان‌های علمی‌تخیلی و تاریخی نیز خالی از لطف نخواهد بود.

در بخشی از کتاب هزارتوی استخوانی: کتاب یازدهم مجموعه نیروی سیگما می‌خوانیم

ماریا با دستانی که دو طرف بدنش دراز شده بود، ایستاده و تکنیسینی با لباس سفید آزمایشگاهی، یک فلزیاب دستی را از روی بدنش عبور می‌داد. ژنرال جیایینگ لائو دست‌به‌سینه کناری ایستاده بود. ژنرال از او خواسته بود به این تفتیش تن بدهد، ولی دلیلش را نگفته بود.

نه اینکه نتونم حدس بزنم.

حتماً چینی‌ها از احتمال وجود ردگیر جی‌پی‌اس بو برده بودند، ولی این جستجوی بی‌حساب نشان می‌داد که مطمئن نبودند. بیشتر شبیه این بود که خودشان را مطمئن کنند. ماریا از بالای سر تکنیسین به کوالسکی نگاه کرد. به نظر می‌رسید کوالسکی دغدغه‌ای ندارد. قطعاً نگهبان‌ها قبلاً او را هم تفتیش کرده و همین کار را با باکو هم کرده بودند.

تکنیسین به زبان چینی به جیایینگ چیزی گفت، تعظیم کوتاهی کرد و رفت. ماریا می‌توانست حدس بزند او چه چیزی به مافوقش گفته بود. هیچی نیست. پس ردگیر چی شده بود؟ کوالسکی راهی برای مخفی‌کردنش در سلول باکو پیدا کرده بود؟ یا باکو آن را قورت داده بود؟

سؤال‌های زیادی داشت، ولی قبل از اینکه بتواند چیزهای بیشتری از کوالسکی بفهمد، جیایینگ برگشته بود.

ژنرال جلو آمد. «دکتر کراندال، حالا که اون موضوع حل شد، بهتره گفتگوی قبلیمون رو راجع به تحقیقاتی که اینجا داریم، ادامه بدیم. مطمئنم وقتی کامل درک کنید که اینجا قصد داریم به چی برسیم، خودتون می‌خواید که شریک باشید.»

فهرست مطالب کتاب

نقشه
نکات تاریخی
نکات علمی
پیشگفتار
نخست:‌ خون و سایه‌ها
دوم:‌ یادبود حوا
سوم:‌ شهر گمشده
فصل پایانی: ده سال بعد
یادداشت‌های نویسنده