معرفی و دانلود کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی

معرفی کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی

کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی نوشته‌ی گارث نیکس و شان ویلیامز، به ادامه‌ی داستان نوجوانان قهرمان می‌پردازد. در این داستان میلین آماده‌ی نبرد است به همین خاطر به سرزمین زادگاهش برمی‌گردد تا با دشمن مقابله کند. این کتاب جذاب و محبوب از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز به شمار می‌آید.

موضوع کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی چیست؟

در این داستان میلین قصد دارد به سرزمین زادگاهش برگردد؛ او از راه هزارتوی جنگل حرکت می‌کند اما در بین راه گم می‌شود. میلین نمی‌تواند راه خروج را پیدا کند به همین دلیل بعد از دو روز از حیوان درونش کمک می‌گیرد و او را فعال می‌کند. ژی که نام حیوان درون میلین است او را راهنمایی می‌کند تا از جنگل خارج شود. با داستان پیوندهای خونی (Blood Ties) همراه باشید تا با اتفاقاتی که برای میلین می‌افتد حسابی شگفت زده شوید.

درباره‌ی مجموعه نجات ارداس:

قهرمانان مجموعه‌ی نجات ارداس (Spirit Animals) چهار نوجوان هستند که هر کدام حیوان درونشان را احضار می‌کنند تا ناجی سرزمین خود باشند. دشمن قرار است به سرزمین ارداس حمله کند و فقط این نوجوانان می‌توانند با آن‌ها مقابله کنند. نویسندگان در هر جلد از این کتاب‌ها شما را به ماجراهای جالبی دعوت می‌کنند. در هر قصه چندین اتفاق هیجان انگیز رخ می‌دهد که باعث دردسرهای زیادی برای این چهار نوجوان می‌شود.

مجموعه نجات ارداس در هر داستان به ارتباط بین انسان و حیوان می‌پردازد و نیاز دو طرفه‌ی آن‌ها به یکدیگر برای ادامه‌ی حیات را یادآور می‌شود. نویسنده در لابه‌لای جنگ‌ها و ماجراجویی‌های مختلف یک پیام مهم برای همه‌ی ما دارد: باید مراقب حیوانات باشیم!

نکوداشت‌های کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی:

- براندون مال مجموعه‌ی نجات ارداس را با اولین قسمت، هیجان انگیز آغاز می‌کند. (ناشران هفتگی)
- براندون مال به طرز ماهرانه‌ای خوانندگان را به سمت خود می‌کشاند و آن‌ها کار سختی برای کنار گذاشتن این کتاب خواهند داشت. (مجله کتابخانه مدرسه)

کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی مناسب چه کسانی است؟

گارث نیکس (Garth Nix) و شان ویلیامز (Sean Williams) این کتاب را برای نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های تخیلی و هیجان انگیز نوشته‌اند.

در بخشی از کتاب نجات ارداس 3: پیوندهای خونی می‌خوانیم:

با نزدیک‌شدن‌ به دروازه‌ی شرقی، تعداد افراد در‌حال عبور‌و‌مرور کمتر شد. بُرج مراقبتِ دروازه‌ی شهر و دیوارهایی که از سمت چپ و راست آن امتداد داشتند، نمایان شد. در بلندترین نقطه‌ی بُرج، پرچمی در اهتزاز بود که نشان از شکوه مهاجمان داشت. دروازه‌ی بزرگِ زیر بُرجِ مراقبت، نیمه‌باز بود؛ نگهبان‌ها جلوی قسمت باز دروازه ایستاده بودند و افرادی را که قصد ورود یا خروج داشتند، بازرسی می‌کردند. صفی از مردم، هم در جلو و هم در پشت دروازه، صبورانه منتظر بودند.

تارِک طوری که کسی متوجه نشود، گفت: «اسم‌هایی رو که توی کشتی براتون ساختم، فراموش نکنین! باز‌هم یادآوری می‌کنم که ما یه گروه خیمه‌شب‌بازی هستیم که برای اجرای برنامه‌مون می‌خوایم وارد کاروان‌سرای ماهِ تابان بشیم.»

وقتی صف کمی جلو رفت، او حرفش را قطع کرد. شش نگهبان جلوی دروازه ایستاده بودند که با دقت خاصی افراد را می‌گشتند. دو نفر از نگهبان‌ها حیوان درون داشتند؛ یکی از آن‌ها سگ وحشی ترسناکی داشت که مسافرها را بو می‌کشید و دیگری عنکبوت غول‌پیکری داشت که روی شانه‌اش نشسته و تارهای ضخیم و چسبناکش روی بازوی نگهبان آویزان شده بود.

فهرست مطالب کتاب

1: در هزارتوی جنگل بزرگ بامبو
2: پیغامی از آن سوی آب ها
3: شین کائودای
4: علائم رمزی
5: کاروان‌سرای ماهِ تابان
6: شو
7: دو ببر
8: مسیر جنگل
9: دیداری غیرمنتظره
10: مرگ غروب
11: آب‌های پُرخطر
12: تنها
13: درخت های بلند و بوته زارهای خاردار
14: امید
15: غروب
16: بازگشت کرگدن سوارها
17: دریاچه‌ی فیل
18: هرم جزیره
19: دینِش
20: آخرین قرارگاه
21: وداع تلخ
22: فیل سنگی