معرفی و دانلود کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان

معرفی کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان

میسی کوکی شکلاتی داغ را در دستانش می‌گیرد و به کاغذی که آیریس روی آن نوشته: «برای بهترین دوست» نگاه می‌کند. آیریس زبان اشاره را بلد نیست؛ اما فقط او حرف‌های میسی را می‌فهمد. کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان ما را با دو دوست آشنا می‌کند: میسی که کودکی ده ساله و آیریس که پیرزنی هشتاد ساله است. میسی ناشنواست. زندگی‌اش در چند ماه اخیر خیلی تغییر کرده و هنوز نتوانسته با اتفاقات جدید کنار بیاید. شری گرین به ما نشان می‌دهد دوستی میان آن دو چطور باعث ‌می‌شود تا این دخترک زندگی‌اش را دوست داشته باشد.

درباره‌ی کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان

زندگی میسی مک‌میلان حالا فقط به زلزله‌ای ده ریشتری نیاز دارد تا کاملاً زیرورو شود. در همین چند ماه که درحال گذراندن آخرین روزهای کودکی است و چیزی نمانده تا به دنیای نوجوانی پرتاب شود، همه‌چیز عوض شده است. باید با دبستان خداحافظی کند و وارد دنیای ناشناخته و ترسناک دبیرستان شود. این موضوع فقط از لحاظ درسی او را اذیت نمی‌کند، بلکه آشنا شدن با آدم‌های جدید و پیدا کردن دوستان تازه هم برایش ساده نیست. کاش این‌ها تمام مشکلات او بود. چند ماه دیگر، دوقلوهایی شش‌ساله هم قرار است به وسایل و اسباب‌بازی‌هایش دست بزنند و او را «خواهر» صدا کنند! علاوه‌بر این، میسی ناشنواست و آن‌ها زبان اشاره بلد نیستند! تازه این‌ها در شرایطی است که ورود پدر این دو بچه و ازدواج مادرش را بحران به‌حساب نیاورد، وگرنه خود «ناپدری» داشتن هم مشکل بزرگی است! در میان این‌همه بدبختی و مصیبتی که یک‌جا درحال هجوم آوردن به سمت زندگی‌اش هستند، باید مشق‌هایش را هم بنویسد! آن هم مشقی درباره‌ی شجره‌نامه‌ی خانوادگی! آخر کدام بچه‌ی ده ساله‌ای دوست دارد راجع‌به پنج نسل گذشته‌اش بنویسد و اسم تک‌تک عمو و خاله‌های مادر و پدرش را حفظ کند! البته میسی قرار نیست همیشه همین‌قدر سختی بکشد! شری گرین می‌خواهد یک فرشته‌ی نجات را به کمک او بفرستد؛ فرشته‌ای که در میان کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان (Macy McMillan and the Rainbow Goddess) زندگی می‌کند؛ آن هم درست کنار خانه‌ی میسی.

مادر میسی اغلب اوقات او را به خانه‌‌ی خانم آیریس می‌فرستد تا در خانه‌ی خودشان تنها نباشد! خانم آیریس هم پیرزنی هشتاد و چند ساله است که نمی‌تواند به میسی در نوشتن تکالیف و تحمل این زندگی پر از مشقت کمک کند. او فقط بلد است کوکی شکلاتی بپزد و روی کاغذ جمله‌های زیبا بنویسید. آیا این‌ها برای معاشرت با یک کودک کافی است؟ شاید تصور کنید که نه! اما شری گرین شما را شگفت‌زده می‌کند. خانم آیرین و میسی به بهترین دوستان یکدیگر تبدیل می‌شوند. البته این تمام ماجرا نیست و گویا هیچ‌وقت زندگی با میسی چندان مهربان نخواهد شد. او باید خود را برای اتفاقات زندگی جدید و حوادثی که توقعش را ندارد آماده کند. شری گرین در کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان به ما نشان می‌دهد نیازی نیست که برای دوستی و رفاقت، شبیه همدیگر باشیم. کافی است مهربان باشیم و به یکدیگر عشق بورزیم.

کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان با ترجمه‌ی فارسی صادق شیخ‌الاسلامی در انتشارات ابوعطا منتشر شده است.

افتخارات و جوایز کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان

• برنده‌ی جایزه SYRCA Diamond Willow در سال 2018
• بهترین کتاب از دیدگاه انجمن صنفی کتابخانه های جوان در سال 2017
• نامزد جایزه کتاب کوه راکی در سال ​​2019
• برنده جایزه‌ی کتاب خانواده‌ی اشنایدر (ALA Schneider) در سال 2018
• و ...

نکوداشت‌های کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان

• این رمان تکان‌دهنده است. شری گرین به‌خوبی توانسته تعاملات کودکی ناشنوا با جهان اطرافش را به‌خوبی نشان دهد. خط داستانی این رمان واضح و شخصیت‌پردازی‌ها قوی هستند. علاوه‌بر این میسی همچون دختری واقعی که در دوران حال زندگی می‌کند، شوخ‌طبع است و باورپذیر. (مجله سی ام)
• این داستان تحسین‌برانگیز است. طرح و روند حوادث به‌خوبی روایت شده‌اند. این کتاب دلگرم‌کننده و نمایش‌دهنده‌ی یک رابطه‌ی دوستانه و منحصربه‌فرد است. (The Loud Library Lady)

کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان برای چه کسانی مناسب است؟

دوستی مانند رشد یک گل زیبا و لطیف در درون باغچه است. کسی تصورش را نمی‌کند که آن بذر کوچک و سیاه رنگ به گلی زیبا و سرخ رنگ تبدیل شود و به باغچه رنگ و زندگی ببخشد. کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان نیز ما را به خانه‌ی خانم آیریس می‌برد تا ببینیم چگونه میان این زن هشتاد و چند ساله و میسی که هنوز یازده ساله نشده، رابطه‌ای دوستانه شکل می‌گیرد. کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان برای کودکان و نوجوانی که احساس می‌کنند تنهایی تمام دنیایشان را سیاه و تاریک کرده، جالب و خواندنی خواهد بود.

در بخشی از کتاب میسی مک میلان و الهه رنگین کمان می‌خوانیم

با روشن و خاموش شدن چراغ روی در اتاقم می‌فهمم که کسی دم در اتاقم منتظر است. چه کسی می‌تواند باشد غیر از مادرم. و آغوش گرمش.

در را باز می‌کنم. اما از آغوش باز و بغل‌گرفتن خبری نیست. پس شوق و ذوقی هم در کار نیست. وارد می‌شود و در را می‌بندد. از من می‌خواهد بنشینم، و شروع می‌کند به سخنرانی. گویی آتش خشم توی چشمانش دارد از زبان اشاره‌ی دستانش جاری می‌شود.

می‌گوید: چطور جرأت کردی؟ اگه واقعاً فکر می‌کردی اون آدم‌رباست، باید راجع بهش قبل از این مراسم و خصوصی از من سؤال می‌کردی. نه اینکه حرف‌هات رو جلوی همه بزنی و چنین شبی رو خراب کنی.

چرا از دست من عصبانی است؟ چه جور هم عصبانی‌ است! او که باید از دست آلن عصبانی باشد.

- ولی اون واقعاً یه آدم‌رباست! می‌خواستم زودتر به تو بگم، ولی نتونستم.

مادر به بالا نگاه می‌کند. انگار توی سقف دنبال آرامش می‌گردد. نفسی آهسته می‌گیرد. و دوباره رو به من می‌کند.

می‌گوید: آلن آدم‌ربا نیست.
می‌گویم: ولی توی روزنامه نوشته که...
- بسه دیگه.

به زبان اشاره یکی از دستانش را پایین می‌آورد و کنار آن دستش را به کف دست دیگر می‌زند. سپس ادامه می‌دهد: یک‌طرفه به قاضی نرو. باید حرف‌های آلن رو هم بشنوی.

فهرست مطالب کتاب

خانه‌ی ما
آقای تاناکا به بچه‌های کلاس می‌گوید
مادر می‌گوید
اولیویا با من حرف نزد
شنبه، بعد از ناهار
در‌حالی‌که
از در عقبی
آیریس دم در به من سلام می‌کند
در کلاس هنر
یک عروسک پلاستیکی کوچک
چراغی در راهروی ورودی
یک شمع
حقیقتی جهانشمول
لوله‌های شفاف پلاستیکی
روی کف اتاق خوابم
در حیاط جلویی
اگر اولیویا و من
الان
شب، توی رختخواب
آقای تاناکا می‌گوید
فقط دو بلوک
برگ‌های نخست
آیریس کاغذی به دستم می‌دهد
آخرین فوتبال فصل
بعد ازظهر یکشنبه
اتوبوس بعدی
برای تحقیق
تا مغازه‌دار برگردد
کاغذ رنگی
پیغامی از اولیویا
بعد از مدرسه
هنوز از در رد نشده
پرواز دایی تأخیر دارد
قیافه‌ی مادر
تنها
یواشکی
شنبه فرا می‌رسد
آلن و دوقلوها
دوباره
پروژه‌های‌مان را
آیریس کوچ کرد
صندوق و صندلی عقب
روزی روزگاری
کوکی شکر - ادویه‌ی آیریس گیلان