معرفی و دانلود کتاب موسیقی مجلسی

معرفی کتاب موسیقی مجلسی

کتاب موسیقی مجلسی، نمایشنامه‌ای به قلم یکی از موفق‌ترین و پرافتخارترین نمایشنامه‌نویسان قرن اخیر امریکا، آرتور کوپیت است. در این نمایشنامه، هشت زن، در بیمارستانی روانی بستری هستند که هر کدام ادعا دارند، یکی از زنان مشهور تاریخند. یکی فکر می‌کند ژاندارک است و دیگری ملکه ایزابلا. آن‌ها می‌خواهند با کمک یکدیگر در مقابل حمله‌ای که تصور می‌کنند از سوی مردان قرار است اتفاق بیفتد، ایستادگی کنند. در این میان، مرد سفیدپوش مزاحم آن‌هاست.

درباره‌ی کتاب موسیقی مجلسی

آرتور کوپیت (Arthur Kopit) یکی از نمایشنامه‌نویسان پیشرو و صاحب سبک آمریکایی است که بارها به‌خاطر نمایشنامه‌های متفاوت، ساختارشکنانه، اجتماعی و در عین حال گیرا و جذابش مورد تمجید مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است. او دو بار در لیست نهایی جایزه‌ی پولیتزر بوده و سه بار نامزد دریافت جایزه‌ی تونی شده است. جایزه‌ی آکادمی آمریکا، جایزه‌ی ورنون رایس و اوتر سیرکل، تعدادی از افتخارات او در نمایشنامه‌نویسی محسوب می‌شود. کوپیت را آیینه‌ی تمام عیار مشکلات زمانه‌ی خود می‌دانند. او هر کجا کاستی، ظلم و فسادی می‌دید، به آن واکنشی تند نشان می‌داد و از نقد ساختارهای اصلی جامعه‌ی خود هیچ نمی‌هراسید. انتقادات بلند او از سیاست‌های جنگ‌طلبانه‌ی آمریکا، نژادپرستی غربی، اختلافات طبقاتی و نابرابری‌های جنسیتی، با طنزی ابزورد و روشی هنرمندانه، مردم هنردوست را به تفکر مجدد درباره‌ی بسیاری از مسائل که به آن توجهی نداشتند، جلب کرده است. کتاب موسیقی مجلسی (Chamber music, and other plays) نیز یکی از نمایشنامه‌های آرتور کوپیت است که به همت عاطفه پاکباز ترجمه شده.

در نمایشنامه‌ی موسیقی مجلسی، هشت زن در بیمارستان روانی بستری هستند و هر کدام خود را یکی از زنان مشهور تاریخ معرفی می‌کنند؛ قهرمان افسانه‌ای فرانسوی ژاندارک، نویسنده و شاعر آمریکایی گرترود استاین، یکی از بنیان‌گذاران جنبش‌های حقوق زنان در آمریکا سوزان آنتونی، بنیان‌گذار عصر طلایی اسپانیا ملکه ایزابلا، تاجر موفق آلمانی کنستانز موزارت، بازیگر مشهور پیرل وایت، اولین زن خلبان امیلیا ارهارت و مستندساز آمریکایی اسا جانسون زنان موفق و معروفی هستند که در این نمایشنامه به آن‌ها اشاره می‌شود. این زنان فکر می‌کنند که قرار است مردان به زودی به تیمارستان حمله کنند و در نتیجه در تکاپویند جلوی این حمله را بگیرند. همین‌طور که زنان در این تلاش و تکاپو با هم حرف می‌زنند و ارتباط می‌گیرند، مشخص می‌شود فقط یکی از آن‌ها، امیلیا ارهارت، واقعا خودش است و دیگران، فقط نقش زنان گفته شده را بازی می‌کنند. این موضوع، باعث می‌شود به تدریج، زنان دیگر علیه ارهارت با هم متحد شوند و اتفاقات شومی به واقعیت بپیوندد.

کتاب موسیقی مجلسی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی خشونت و ظلمی باشد که به‌صورت ریشه‌دار، در همه‌ی فرهنگ‌های پدرسالار، به زنان روا داشته می‌شود. این زنان، هرچقدر بلندپروازتر، پرشورتر، قدرتمندتر و خیره‌کننده‌تر باشند، بیشتر مورد ظلم قرار می‌گیرند و مخالفت بیشتری با آن‌ها می‌شود. فرهنگ به‌صورت فزاینده‌ای، به زنانی فشار می‌آورد که می‌خواهند چارچوب‌ها را تغییر دهند و آن طور که خود می‌پسندند زندگی کنند. هرچقدر که زنان پیشرو می‌کوشند راه را برای باقی زنان باز کنند، دشمنان بیشتری پیدا می‌کنند و سرسخت‌ترین دشمنشان هم نه مردان، بلکه زنان دیگر هستند.

نمایشنامه‌ی موسیقی مجلسی، انتخابی خوب برای اجرای گروه‌های حرفه‌ای است به شرطی که مخاطبان، آشنایی اجمالی با شخصیت‌های زنی که در نمایش با آن مواجه می‌شوند، پیدا کنند. دیالوگ‌های ماندگار، صحنه‌های به‌یادماندنی، پایان شگفت‌انگیز و مضمونی عمیق و اندیشمندانه، این کتاب را به اثری ارزشمند و گیرا تبدیل می‌کند. نشر مهرگان خرد این کتاب را با ترجمه‌ی عاطفه پاکباز به چاپ رسانده است.

کتاب موسیقی مجلسی برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب موسیقی مجلسی برای علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های آمریکایی و تمامی فعالین حوزه‌ی تئاتر اعم‌از نمایشنامه‌نویسان، کارگردانان و بازیگران، خواندنی و جذاب است.

در بخشی از کتاب موسیقی مجلسی می‌خوانیم

دختر با لباس تابستانی:
سلام!
[زن با لباس خلبانی به‌سوی دختر با لباس تابستانی می‌رود، به‌سوی شانه‌های او خم می‌شود و کارت جا را چک می‌کند]
زن با لباس خلبانی:
روی اون کارت اسم من نوشته شده.
[دختر با لباس تابستانی از جا می‌پرد و جای دیگری می‌نشیند]
زن دفتر به‌دست:
در حقیقت، فکر کنم به ه هایدن هم نمی‌رسه.
زنی که صفحه‌ها را پخش می‌کند:
[به زن با لباس خلبانی] هایدن؟ هایدن دیگه کیه؟ منظورت از این‌که گفتی به هایدن نمی‌رسه، چیه؟
زن با لباس خلبانی:
ژوزف هایدن، آهنگساز بود. خانم استین سعی داره بگه که این‌طور احساس می‌کنه که هایدن تو آهنگسازی قوی‌تر از موزارت بوده.
زنی که صفحه‌ها را پخش می‌کند:
چی؟

[زن دفتر به‌دست باز هم قهقهه می‌زند. در همین حال زنی در لباس ملکۀ اسپانیا وارد می‌شود. دختر با لباس تابستانی از جا می‌پرد. به‌سرعت به سمت صندلی اصلی می‌رود. کارت جا را چک می‌کند، صندلی را بیرون می‌کشد. ملکۀ اسپانیا می‌نشیند. دختر با لباس تابستانی به صندلی خود باز می‌گردد- یا به‌ظاهر جای خود، زیرا وقتی کارت جا را چک می‌کند، متوجه می‌شود که بازهم اشتباه کرده است. دوباره از جا می‌پرد و جای اصلی‌اش را پیدا می‌کند. قهقهه می‌زند]