معرفی و دانلود کتاب متهم

معرفی کتاب متهم

گاهی بررسی پرونده‌های قضایی و رسیدگی به مشکلات موکل، زمینه‌ای برای خلق داستان‌های تلخ می‌شود. کتاب متهم نوشته‌ی مجتبی رئیسی از جمله‌ی این وقایع اجتماعی است که از نگاه یکی از وکلای دادگستری به موقعیتی داستانی تبدیل می‌شود.

درباره‌ی کتاب متهم

زنان در جوامع سنتی همواره دچار مشکلاتی بی‌پایان هستند که زندگی آن‌ها را متاثر می‌کند. شخصیت اصلی کتاب متهم دختر جوانی است که در محیطی سنتی زندگی می‌کند و مردی با طمع به دست آوردن او، دست به فریبکاری می‌زند. نویسنده‌ی کتاب متهم، مجتبی رئیسی، تلاش می‌کند شخصیت راوی را که یک وکیل دادگستری است، به‌عنوان فردی معرفی کند که از فاصله‌ی نزدیک شاهد وقایع زندگی دختر جوان است.

داستان کتاب متهم از جایی آغاز می‌شود که وکیل دادگستری وارد زندان عادل‌آباد شیراز شده و قرار است موکل خود را ببیند. دختر جوانی در انتهای راهرو نشسته که شرح حال او را مرد راوی از زبان خود بازگو می‌کند. دختر جوان چهره‌ای آشفته دارد و به نظر می‌رسد که واقعه‌ی دردناکی را پشت سر گذاشته است. وکیل از دختر جوان می‌خواهد که ماجرای زندگی‌اش را تعریف کند. فرم روایی داستان از طریق تکنیک بازگشت به گذشته شکل می‌گیرد. نویسنده‌ی کتاب متهم این فرم روایی را انتخاب کرده تا از این طریق شخصیت اصلی داستان واقعه‌ی تلخ زندگی‌اش را برای مخاطب تعریف کند. از این رو مخاطب واقعه‌ی تلخ و سیاهی را تجربه می‌کند که مجتبی رئیسی برای بازنمایی زندگی شخصیت اصلی داستان طراحی کرده است.

در فصل اول کتاب متهم دختر جوان در بازگویی داستان به جایی می‌رسد که با شخصیت حسین درگیر می‌شود و در مسیر جاده، آن‌ها به ماموران نیروی انتظامی می‌رسند. ماجرا با حضور ماموران نیروی انتظامی پیچیده‌تر می‌شود و حسین سعی می‌کند دختر جوان را به‌عنوان همسرش معرفی کند. در این فصل از کتاب نویسنده قصد دارد پشیمانی دختر جوان را در پذیرفتن وعده‌ی حسین نشان دهد. این فصل از کتاب با مواجهه‌ی حسین و ماموران نیروی انتظامی به تعلیقی می‌انجامد که مخاطب را برای خواندن ادامه‌ی داستان ترغیب می‌کند.

کتاب متهم یکی از داستان‌هایی است که تلاش می‌کند بخش کوچکی از مسائل اجتماعی و آنچه را که در راهروهای دادگاه‌های خانواده اتفاق می‌افتد، از طریق طراحی شخصیت‌های داستانی نشان دهد. این کتاب نوشته‌ی مجتبی رئیسی است و توسط انتشارات ویکتور هوگو منتشر شده است.

کتاب متهم برای چه کسانی مناسب است؟

خواند این کتاب برای علاقمندان به داستان‌هایی با محوریت وکالت، خوانندگانی که داستان‌های دادگاهی را دنبال می‌کنند و همین‌طور علاقمندان به داستان‌های پلیسی لذت‌بخش خواهد بود.

در بخشی از کتاب متهم می‌خوانیم

زخم‌ها و کبودی‌هایی که از مشت و لگدهای پدرم در بدنم بود، کم‌کم خوب می‌شد و همراه آن نفرتی که از حسین در دل داشتم آرام‌آرام فروکش می‌کرد یا تصور می‌کردم فروکش می‌کند.

بیست روز به همین منوال گذشت و من در آن دخمه‌ای که اسمش خانه بود زندگی می‌کردم و روی هیچ آدمیزادی جز حسین و مادرش که گهگاهی به دیدنم می‌آمد، نمی‌دیدم.

من عروس مردی بودم که حتی نمی‌دانستم شغلش چیست و از زندگی چه می‌خواهد؟

رفت‌وآمد حسین برایم خیلی عجیب بود. او شب‌ها دیر به خانه می‌آمد یا اصلاً نمی‌آمد و گاهی هم دو روز در خانه می‌ماند. وقتی از او درباره شغلش می‌پرسیدم، می‌گفت برای شرکتی پاره‌وقت کار می‌کند و هروقت به او نیاز باشد زنگ می‌زنند تا برود و کارشان را انجام دهد.

خجالتی بودنم اجازه نمی‌داد زیاد از او چیزی بپرسم. روزها خیلی زود تکراری شدند و حرفی به جز سلام‌وعلیک برای گفتن نمانده بود.

هنوز حسین را درست نشناخته و به شرایط آن دخمه عادت نکرده بودم که متوجه شدم حامله هستم و قرار است مادر شوم. این احساس کمی از درد و رنج و تنهایی‌ام می‌کاست و به آینده امیدوار می‌شدم. بچه‌ام را چراغی بر سر راه آینده تاریکم می‌دیدم و این فکر مرا کمی از حال بد و خرابی که تمام اطرافم را در بر گرفته بود دور می‌کرد.

من سرگرم کارها و خیال پردازی درباره بچه تو راهی‌ام بودم و حسین هم درگیر کارهای خودش بود. یک روز می‌خواستم لباس‌هایش را مرتب کنم که دیدم زیر کتش یک اسلحه کمری پنهان کرده است!

آن قدر بی‌کس و بی‌پناه بودم و شرایط حاملگی‌ام سخت بود که توان بحث و جدال و سؤال و جواب با او را نداشتم. البته هنوز هم از او می‌ترسیدم و نمی‌دانستم اگر زیاد پاپیچش شوم، چه عکس‌العملی نشان می‌دهد. همه دلخوشی و امیدم به بچه‌ای بود که معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظارش است.