معرفی و دانلود کتاب ما همه هیچ
برای دانلود قانونی کتاب ما همه هیچ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ما همه هیچ
صبا اکبری یکی از نویسندگان جوان و خوشآتیهی ادبیات امروز ایران است. او در کتاب ما همه هیچ که رمانیست خواندنی و تأثیرگذار، به روایت سرگذشت کاراکتری به نام «نیکان سعادت» پرداخته است؛ کارگردانی موفق که درگیر عشقی خانمانسوز میشود، و در پی این عشق، هست و نیست خود را به بازی میگیرد...
درباره کتاب ما همه هیچ
کتاب ما همه هیچ رمانی خواندنی و پرکشش از صبا اکبری، نویسندهی جوان و آیندهدار اهل ایران است. این اثر که نخستین بار در سال 1398 به چاپ رسید، داستانی عاشقانه است که در بستر وقایعی اجتماعی روایت میشود. در سطور ابتدایی رمان ما همه هیچ، جملاتی شاعرانه و زیبا نقل شده، که به نوعی، کل حالوهوای کتاب را به خواننده منتقل میسازند. این جملات از این قرارند: «زنگ بزنید به حقوق بشر، اینجا یک نفر از سلاح هستهای یک جفت چشم آبی، سوءاستفاده میکند و به خدا قسم اگر دروغ بگویم. چشمهایش با من همان کاری را کرد که بمبباران هستهای با هیروشیما کرد. زنگ بزنید تمام سازمانهای مدافع حقوق بشر را خبر کنید، اینجا میانمار نیست، اما یک نفر با رفتنش، دارد تمام رویاهایم را نسلکشی میکند.»
از این جملات پیداست که در کتاب ما همه هیچ با روایتی عاشقانه طرفیم، روایتی عاشقانه با مایههای پررنگِ رمانتیک. در مرکز این داستان، شخصیتی به نام «نیکان سعادت» حضور دارد. نیکان کارگردانی موفق و سرشناس است که توانسته با ساختههای سینمایی گوناگون خویش، شهرتی نسبتاً فراگیر برای خود دستوپا کند. او هماینک در آستانهی نیل به یکی از بزرگترین موفقیتهای زندگی خود قرار دارد. ساختهی سینمایی جدید او بناست به زودی اکران شود، و نیکان بابت این موضوع درگیر تلاطمهای روحی و روانی بسیاری گشته است. اما این تمام ماجرا نیست. آنچه بیش از هر چیز نیکان را آزار میدهد، واقعهی تکاندهندهای است که در زندگی شخصیاش به وقوع پیوسته. واقعهای که کشتی حیات او را درگیر سختترین طوفانهای سرنوشت خواهد ساخت. آری، سخن از واقعهای عاشقانه است...
کتاب ما همه هیچ از سوی انتشارات آئیسا در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفته است.
کتاب ما همه هیچ مناسب چه کسانی است؟
دنبالکنندگان ادبیات روز ایران و دوستداران داستانهای و رمانهای عاشقانه، دو گروه از مخاطبین اصلی کتاب ما همه هیچ از صبا اکبری به شمار میروند.
در بخشی از کتاب ما همه هیچ میخوانیم
از چشمانش شیدایی و جنون میبارید و در مقابل چشمهای زنانهای دست دراز کرده بودند به نوازش روحش. نگاه اعجازگونهی زن، شیفتگی کرد تا مردمکهایش اسکندر شوند؛ خیرگی خرج جان مرد کنند و تمامش را به آتش بکشند. تمام مرد سابقا در یک خاطره سوخته بود؛ ثانیهای چشمانش را از یادآوری نبایدها بست و تلاش کرد بوی گوشت سوختهی انسان را از شامهاش دور کند و گوشهایش را قسم داد که زجههای زنانه را در پستو قایم کنند تا حافظهاش بیمارگونه بوی جز خوردن زلفهای ابریشمین صاحب زجهها را برایش تکرار نکند. او تماماً در آتش اسکندری سوخته بود. او سابقاً به اجبار، اسکندر شده بود و تمامشان را سوزانده بود. به خودش آمد و لبخندش را تمدید کرد و چندباری از پایین تا بالا و از بالا تا پایین، تن ظریفِ پیش رویش را کاوید. بازیگوشی به لحنش ریخت و بیتوجه به دقیقههای عجولی که به تأخیرش اضافه میشدند، گفت:
- پس بگو بانو چرا مهربون شدن، لباس برامون آماده میکنن و لبخند دلبرونه تحویل میدن! بگو نقشه دارن، میخوان با شووَرشون سِت کنن و چشوچال دخترای دیگه رو دربیارن...
زن، پر حرص خندید و خودش را نزدیکتر کرد. دستانش ساحرانه بر سینهی همسرش نوازش میشد و آهسته اندامش را میپیمود. چشمان نیکان، متعجب از این کوتاه آمدن و آرام ماندن بود. دستان زن، پیچک شدند و فریبنده دور گردن مردش تاب خوردند؛ قصد کوتاه آمدن نداشت. انگشتانش به فتح بیشتر، بالاتر خزیدند و موهایش را به بازی گرفتند. کمی بعد زن، فسونگری را به کمال رساند، خودش را بالا کشید و مُهر تأیید بر افکار مردانهای زد که در آن حوالی پرسه میخورد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ما همه هیچ |
نویسنده | صبا اکبری |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 477 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-37-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |