معرفی و دانلود کتاب قلم عشق
برای دانلود قانونی کتاب قلم عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلم عشق
کتاب قلم عشق از ناصر فرزین داستان یک عشق نافرجام در جنگ ایران و عراق است که در خلال آن داستان زندگی ساکنان یک خانهی اربابی بازگو میشود. این رمان برای علاقهمندان به داستان عاشقانهی ایرانی گزینهی مناسبی است تا در اوقات فراغت سطر به سطر آن را دنبال کنند.
دربارهی کتاب قلم عشق
اجازه بدهید شما را با واقعیتی تلخ آشنا کنیم: دروغ است که «هر گلوله در جنگ دو نفر را از پا درمیآورد، سرباز و دختری که در سینهاش میتپد». گلوله در قلب سرباز فرو نمیرود، از آن عبور میکند و رد خون را روی تاریخ بهجا میگذارد. گروهی را مغموم و شکستخورده در ایجاد یک رابطهی امن با معشوقی جدید رها میکند و از خاطرات عدهای دیگر ویرانه میسازد؛ هر گلوله در جنگ درواقع قومی را میکشد و نسلها را به کام مرگ میفرستد.
واقعیت تلختر این است که کشتن رابطهها و احساسات آدمها بیش از آنکه کار گلولهها باشد کار ایدئولوژیهاست. جوانان، خصوصاً در ادوار گذشته، بهراحتی روابط عاطفیشان را فدای ایدئولوژیها میکردند. عقاید سیاسی، مذهبی یا اجتماعی ذهن آنان را از مسیر طبیعی منحرف میکرد تا جاییکه مست از بهشت موعود ایدئولوژیها، که معمولاً سرابی بیشتر نبودند، خواستههای طبیعی و مکنونات قلبیشان را قربانی کنند. این اقدامات تهورآمیز در سالهای بعد به پشیمانی ختم میشد و افسوس که جبران زندگی ازدسترفته بهخاطر سرسپردگی ایدئولوژیک غیرممکن بود. این سرسپردگی همواره و در هر زمانی به دوری فیزیکی و فکری میانجامد و در میان دو طرف یک رابطه تخم نفاق و تضاد میکارد. ناسازگاری و کشمکش میان زوجین میتواند بنیاد زندگی را سست کند و تا جایی پیش برود که خلأهای یک زندگی با چیزی جز وابستگی دینی و سیاسی پر نشود. غلبهی ایدئولوژیهای انسانی بر ارزشهای غریزی و فطری در اکثر مواقع به جدایی و طلاق، چه رسمی و چه عاطفی، انجامیده است.
کتاب قلم عشق نوشتهی ناصر فرزین عاشقانهای است که در خلال جنگ ایران و عراق رخ میدهد. خانهای اربابی آبستن عشقی آتشین اما نافرجام است. مرضیه، دختر حاج همت، دست رد به سینهی پسر برومند خدمتکار خانه، رشید، زده تا با فردی ازدواج کند که تعلقاتی ایدئولوژیک به یکی از جریانهای وقت دارد. حاج همت، صاحب خانه، که از ریشه مخالف ازدواج سازمانی مرضیه است از رشید حمایت میکند. در مقابل، رشید بهخاطر تعطیلی دانشگاهها براثر انقلاب فرهنگی رهسپار کردستان است تا مگر عشقی پاک را در روزهای خونآلود جنگ جایگزین عشق آتشین به مرضیه کند. جنگ اما چندان مهربان نیست که عشق را در طبق اخلاص به آدمهای زخمخورده بچشاند.
ناصر فرزین در رمان خود به سراغ پرالتهابترین روزهای ایران معاصر رفته است، روزهایی که از یک طرف بمبگذاری در شهرها و از طرف دیگر جنگ در مرزها امان ساکنان این جغرافیا را بریده بود. او داستان آدمهایی را روایت میکند که در خلال بحرانهای خانمانبرانداز بهدنبال ملزومات زندگی عادیاند. شخصیتهای بسیاری با سویههای فکری مختلف در این رمان به مخاطب معرفی میشوند که پیگیری سرنوشت آنها در لابلای صفحات کتاب خالی از لطف نیست. این رمان در نه فصل تدوین شده و انتشارات آئیسا آن را به چاپ رسانده است.
کتاب قلم عشق برای چه کسانی مناسب است؟
آن دسته از خوانندگان از این اثر لذت میبرند که بهدنبال عشقی اساطیری در رمانی عامهپسند میگردند.
در بخشی از کتاب قلم عشق میخوانیم
مرد اول خانه دندانهایش را به هم میساید. هنوز عرق زورخانه خشک نشده که هیاهوی دیوانهوار بانو او را به جنون مرموز بهادریها در برابر جنس مخالف و این تعبیر غلط عشق مشکوک میکند. آدمهای بسیاری در این فضا رشد کردهاند اما هیچکدام به اندازهی بانو دستوپاگیر نبودند. به تصویر پر هیبت بهرامخان که مینگرد، بغض میکند. این صحنهی امروزی در سالیان گذشته برای نسل دیگری که از جنس همین خانه بودند هم تکرار شد. به یاد خواهرانش میافتد که در سیستم پدرسالار بهرامخان اسیر بودند و چارهای جز طغیان نداشتند. حالا که زیرچشمی نگاه میکند، مرضیه را جانشین گذشتههای تلخ و خودش را وارث بهرامخان پر آوازه میبیند.
در سکوت سنگینی که چند دقیقهای است بعداز مشاجره حاکم شده، روی تخت نشسته و به نامعادلات فراوان پیشِ رو میاندیشد. ناخودآگاه متوجه دستهایش میشود و دست راستش را تکان میدهد. همهی خاطرات به این انگشتر بازمیگردد. عقیق سرخ را که یادگار ثریاست، چند دور میچرخاند و با غیض میگوید:
- غلطی که شما کردی بخشیدنی نیست!
محسن پسر کوچکتر که بهنسبت برونگراتر است واکنش نشان میدهد:
- مگه خودت ده تا زن صیغهای بعد مادرم پشت سر هم ردیف نکردی آقاجون؟!
- خجالت بکش! تو روی من وایسادی تا برام قصه بگی؟ من زنی جز ثریا و ستاره نداشتم.
حاجهمت خیزی برمیدارد و از پلهها پایین میدود. مرضیه خودش را پشت سر محمود پنهان میکند؛ چیزی شبیه به کودکیها... محمود که تا حد ممکن سکوت را بر اعتراض ترجیح داده بود، فریاد میکشد:
- چی شده حاجهمت؟ حالا بچههات غریبه شدن! مرضیه حالا بیست و چهار سالشه! بله شما سرپرست دختری، اما نه به هر قیمتی...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلم عشق |
نویسنده | ناصر فرزین |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 292 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7555-47-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |