معرفی و دانلود کتاب فریاد خاکستری
برای دانلود قانونی کتاب فریاد خاکستری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فریاد خاکستری
کتاب فریاد خاکستری، رمانی تخیلی - اجتماعی است که به قلم نویسندۀ جوان و خوشاستعداد ایرانی، علی گلستانی در سال 1398 به چاپ رسید.
درباره کتاب فریاد خاکستری:
با توجه به رشد صنعت چاپ الکترونیک کتابها و اقبال بیشتر مخاطبان فارسیزبان به رمانهای ایرانی، در حال حاضر طیف گستردهای از داستانهای فارسی در بازار چاپ موجود است. تنوع موضوعی داستانهای معاصر فارسی قابل قبول میباشد اما در برخی ژانرها فضای بکرتری برای خلق قصهها و شیوههای نوین ابتکاری وجود دارد؛ از جمله ژانر تخیلی و ترکیب آن با المانهای واقعگرایی. همین فضا سبب شده تا نویسندگان جوانتر در این ژانرهای نسبتا بکر، طبعآزمایی کنند. رمان فریاد خاکستری، اثر علی گلستانی، نمونه بارز این دست رمانها است.
خواندن کتاب فریاد خاکستری به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به خواندن داستانهای ایرانی مدرن با درونمایههای تخیلی علاقمندید، رمان فریاد خاکستری را به شما توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب فریاد خاکستری میخوانیم:
هنوز هم ساکت بودم. به نشانی مورد نظر نزدیک میشدیم. هیچ آدمی دیده نمیشد. تاکنون تهران را اینقدر ساکت ندیده بودم. چراغهای زرد، کوچهها و خیابانهای خلوت را نورانی کرده بودند. حتی هوا نیز ساکت بود و نسیمی آرام هم حس نمیشد. شیشۀ سمت من، باز بود و میتوانستم خنکی شب را لمس کنم. سرعتم کم بود. مواظب بودم که راه را گم نکنم. نگار، بار دیگر نشانی را زیر لب خواند. به خیابان مرجان رسیدیم. نگاهی به آن خانههای مجلل و پر زرق و برق انداختم. نگار با اضطراب، مشغول جویدن ناخنهایش بود. صدای این کار اعصابم را خیلی خُرد میکرد، ولی چیزی نگفتم که شاید اضطراب نگار کمتر شود.
به کوچۀ سوم رسیدیم که صدایی عجیب باعث شد ترمز کنم. صدای نامنظم دهل. انگار کسی همان نزدیکیها بود و با دست به دهل ضربه میزد. آهنگ خاصی نداشت. حتی نظمی چشمگیر نیز نداشت. گهگاه، به آن میکوبید. نگار با دهان باز و با نفسهای تند اطراف را نگاه میکرد. هیچکس آن اطراف دیده نمیشد. انگار سکوت شبیخون زده بود به شهر.
نگاهی سرد به او انداختم و ترمز دستی را کشیدم و گاز دادم. طولی نکشید که به کوچۀ پنجم رسیدیم. نگار گفت که داخل نروم و باید منتظر بمانیم تا کسی بیاید دنبالمان.
پنج دقیقه گذشت و خبری نشد. من هم خودرو را خاموش کردم. دقیقاً رو به روی ورودی کوچه نگه داشته بودم. نگار آرنجش را گذاشته بود لبۀ شیشۀ خودرو و به کوچه چشم دوخته بود. من نیز پایم را تکان میدادم و با ناخنهایم به فرمان ضربه میزدم. دیگر صدای دهل شنیده نمیشد. اعصابم خرد بود. گوشیام را از جیبم در آوردم تا ببینم خبری شده است یا نه. تماس یا پیام تازهای نداشتم. گوشیام را به جیبم برگرداندم. چند لحظه گذشت و صبرم سر آمد و با حرص گفتم: «این فرشتۀ نجات نمیخواد بیاد؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فریاد خاکستری |
نویسنده | علی گلستانی |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 192 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-9876-25-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |