معرفی و دانلود کتاب غم در غیاب خداوند

معرفی کتاب غم در غیاب خداوند

کتاب غم در غیاب خداوند نوشته‌ی ابوالقاسم غلام حیدر، دربردارنده‌ی دو نمایشنامه‌ی تاریخی است که روایت‌های گوناگونی از یک حادثه را خلق کرده تا بتواند پرده از اسرار انگیزه‌های شخصیت‌های نمایش بردارد.

درباره کتاب غم در غیاب خداوند:

پذیرش این واقعیت که تاریخ، تاریخ مردم نیست بلکه تاریخ حکام، سلاطین و یا تاریخ پیروزشدگان است شاید در وهله اول نوعی بی‌انصافی به نظر برسد، اما حقیقت این است که انسان گاهی وادار می‌شود برای فهم بهتر حوادث تاریخی همه چیز را وارونه بخواند. چرا که هیچکس از حال و روز سربازان در میدان جنگ چیزی ننوشته، کسی فهرستی از کشته‌شدگان هیچ جنگی در طول تاریخ ندارد. کسی نمی‌داند در قتل عام شهرها و آتش زدن کتابخانه‌ها چه چیزهایی از دست رفته است، کسی نمی‌داند نام صنعتگرانی که بهترین شمشیرها و کمان‌ها را می‌ساختند یا نام معماران کاخ‌ها و بناهای تاریخی‌ چه بوده است. فقط اسامی مهندسان، شاعران، عالمان و کسانی موجود است که در دربار رفت و آمد داشته‌اند. آن هم از یکسو و از روایت همان دربار. حتی بزرگان کشور اقدام به گزارش‌نویسی از سواد و تجربه‌شان نکرده و جز چند سفرنامه کسی از وضع زندگی و حال روز دانشمندان و عالمان و عارفان آگاه نیست و همه این‌ها تاریخ ایران را در معرض یک وهم عظیم قرار داده است.

در الواح گلین و یا سنگ نوشته و اسناد تمدنی فقط فرامین پادشاهان و امور اجرایی دربار به چشم می‌خورد و خبری از هیچکس نیست. مشخص نیست آن همه معمار، مهندس، وزیر، صنعتگر، منجم، حکیم و طبیب نامشان چه بوده است. نسب‌شان چه بوده، چه می‌کرده‌اند و در دغدغه‌ی کاوش چه چیزهایی بوده‌اند؟ فقط همه در خدمت شاه بوده و شاه به آن‌ها هویتی می‌داد. این وهم بزرگ تا آن‌جا پیش رفته که برخی به خود این اجازه را داده‌اند که بود و نبود سلسله‌ای پانصد ساله و یا حادثه‌ای با هزاران کشته و یا اختراعی بزرگ را زیر سوال برده و یا اساس وجودی علم یا صنعت و یا هنری ملی را در دوره‌ای منکر شوند.

این وضع باعث شده مرگ همه شخصیت‌های موثر در تاریخ کشور در هاله‌ای از ابهام قرار گیرد و بسیاری از اتفاقات موثر در تاریخ بیشتر به افسانه شبیه باشد و هر فرد اکنون از ویژگی‌ها و کژتابی‌های مردم کشور در بزنگاه‌های تاریخ خود بی‌خبر و از نقاط ضعف و مسائل جاری آن‌ها نامطلع باشد. حقیقت این است که شما از حال خیلی چیزهای اساسی در تاریخ خود بی‌خبرید و همین بی‌خبری باعث شده تاریخ هر دوره در هنر دوره بعد هیچ انعکاسی نداشته باشد.

عنوان نمایشنامه اول کتاب ساتور و گردن و آهسته است که روایتی متفاوت از داستان حسنک وزیر دارد. نمایشنامه‌ی دوم کتاب حاضر با عنوان چشم‌هایت را بگردان سرنوشت آخرین شکارچی شیر و جدالش با یک شیر را روایت می‌کند.

هر دو نمایشنامه‌ی کتاب غم در غیاب خداوند نگاهی متفاوت و روایتی مجزا از اتفاقات روزمره و عادی زندگی دارند. این در حالی است که در هر کدام از آن‌ها شباهت‌هایی اساسی با یکدیگر نیز یافت می‌شود. کتاب حاضر انسان‌هایی را روایت می‌کند که با ابهام‌های سیاسی، گریز از فطرت و حقیقت انسان و ... مواجه شده‌اند. شخصیت‌های هر دو نمایشنامه سرانجامی مبهم در رستگاری دارند.

کتاب غم در غیاب خداوند به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب برای دوستداران ادبیات نمایشی، اثری جذاب و خواندنی خواهد بود.

در بخشی از کتاب غم در غیاب خداوند می‌خوانیم:

مادر: همه می‌گفتند مادر حسنک زنی است سخت جگرآور؛ اما من فقط مادر نبودم که! یعنی هم مادر بودم هم نبودم. بودم چون مسبب زایشش بودم و نبودم چون بیرون از او بودم... بیرون از عشق این فرزند بودم. او بودم. [به بوسهل می‌رسند] حسنک را ندیدی بوسهل؟ [با جمیله ادامه می‌دهد] چقدر کشیدم و از پی‌اش دویدم تا شد حسنک وزیر. روزی تاری سفید از موی‌ها بر پیشانی‌اش بدیدم. گفتم گلم!... و آیه سامان دادنت دارم گفت:... مادر این گل را به سرخی برگ‌هایش مبین. از زیر همه را به کلاله دوخته تا وفادار بهار بماند... من کجا، سامان کجا؟... راستی جمیله تو حسن را چگونه شناختی؟

[صدای سنج. جمیله تند برگ‌ها را کنار می‌گذارد و نور کم می‌شود. جمیله در تاریکی کبریت زده و شمع را روشن می‌کند. شمع دردست بوسهل است.]

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
نمایشنامه اول: ساتور و گردن و آهسته
نمایشنامه دوم: چشم‌هایت را بگردان