معرفی و دانلود کتاب غروب روشن
برای دانلود قانونی کتاب غروب روشن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب غروب روشن
کتاب غروب روشن روایتگر داستانی عاشقانه در دوران جنگ ایران و عراق است. این اثر به قلم غلامعلی بهروزی بوده و از دیگر آثار وی میتوان به «دور از تو» «گلاره» و «دختر خان» اشاره کرد.
درباره کتاب غروب روشن:
کتاب حاضر داستان پسری جوان است که به علت جراحاتی که به او وارد شده، به بیمارستان منتقلش میکنند. در حالی که همه از جمله مادر این پسر بیتاب و نگران وضعیت سلامت او هستند، پزشکان اعلام میکنند که احتمال قطع شدن هر دو پای او بسیار بالاست. اما شرایط آنطور که تصور میشد پیش نمیرود و داستان طور دیگری رقم میخورد.
کتاب غروب روشن برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از علاقهمندان به داستان و رمان ایرانی هستید، این کتاب جذاب و دلنشین را به شما پبشنهاد میکنیم.
جملات برگزیده کتاب غروب روشن:
- طراوت و پاکی داشت گرد و غبار مانده به سطح خیابان را میشست و با خود میبرد. با خودم میگفتم پس غبارِ زنگار زده بر روح چگونه شسته میشود باران که به روح نمیرسد.
- کاش میشد باران روح میشدم، مگر نه گاهی کسانی سوهان روح هستند خب بگذار تا بعضی هم باران روح باشند باید زنگارهای نشسته بر جدارههای دل را چون باران میشستم.
- دوست داشتم در زیرِ پرهای نامرئی او قایم شوم و دستانِ خود را به پاهایش زنجیر کنم با او پرواز کنم تا مرا به اوج ببرد به مکانی دور تر به سرزمینی دیگر به جایی که فقط شادی باشد و خندههای اعجاز گونهی او.
در بخشی از کتاب غروب روشن میخوانیم:
دوست داشتم از همین اول دل به دریا بزنم بی مقدمه، بدون ترس و دلهره به او بگویم آهنگِ صدای تو در کوچههای دلم چه میکند چرا دل را مست و وسوسه میکنی با یک نگاه این دل را فلج کردی تسلیم کردی و خاموش گذاشتی، با تو در کدام باغ به صحبت بنشینم به یک بهانه صدایت کنم نگاهت کنم حرفی بزنم، و چه شورانگیز و تماشایی میشود کنار تو نشستن و تا صبح به چشمانِ تو نگاه کردن و حرف زدن، کاش میشد یک روز یک جای خوب باغ ارمی، جایی با هم بشینیم و مفصل حرف بزنیم، تا بیشتر با تو بگویم حرفهای دلِ تسلیم شده را.
دوست دارم روزی به مطب بیایم روی تخت پشتِ پرده دراز بکشم و پیراهنم را بالا بزنی و معاینه کنی. نبضم را بگیری صدای قلبم را بشنوی و نسخه ای بنویسی و بگویی: عزیزم باید بیشتر مراقب این قلبت باشی.
به این باور رسیده بودم که انسان قادر است از مرزهای ناممکن عبور کند، انسان این توانایی را دارد که هر ناممکنی را ممکن کند به شرط آنکه هزینه اراده که «زحمت» است را بپردازد. باید تلاش کرد باید رنج برد، باید روزی برسد که دستانِ این دختر در دستانِ من باشد باید او برای من باشد و هزاران بار صدا بزنم «پرستوی من».
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب غروب روشن |
نویسنده | غلامعلی بهروزی |
ناشر چاپی | انتشارات سارات |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 384 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6027-96-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |