معرفی و دانلود کتاب عمارت سوخته
برای دانلود قانونی کتاب عمارت سوخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عمارت سوخته
کتاب عمارت سوخته، اثری است جذاب برای خوانندههایی که دل شیر دارند و از مطالعهی رمانهای ترسناک، سیر نمیشوند. مرضیه کاظمی، نویسندهی کتاب، ماجرای جوانی با نام آرش را در این کتاب روایت میکند. این جوان برای نگهداری از مادربزرگش، راهی روستایی دورافتاده میشود و اتفاقهای ترسناکی سر راهش قرار میگیرند.
دربارهی کتاب عمارت سوخته
کتاب عمارت سوخته، داستانی ترسناک و پیچیده دارد. این داستان با لحنی رمزآلود روایت شده تا مخاطب را تا انتهای داستان، هیجانزده و مشتاق نگه دارد. نکتهای که دربارهی این اثر جالب به نظر میرسد، داستانِ ایرانی آن است. مرضیه کاظمی، نویسندهی کتاب، داستانی بر اساس باورهای مردمان ایرانزمین نگاشته است. به همین دلیل، داستان عمارت سوخته، نسبت به دیگر داستانهای خارجی، باورپذیرتر است. این شرایط ترس بیشتری را در ذهن خواننده تداعی میکند. شخصیت اول این داستان، جوانی است پشتکنکوری که برای درسخواندن، نیاز به آرامش دارد. نویسنده، نام آرش را برای شخصیت اول رمان عمارت سوخته انتخاب کرده است. آرشِ داستانِ ما، تصمیم میگیرد به روستایی دورافتاده برود تا دور از هرگونه شلوغی، مشغول درسخواندن شود و خودش را برای کنکور آماده کند. مادربزرگ آرش، در این روستا زندگی میکند. آرش میخواهد با رفتن به روستا، با یک تیر دونشان بزند و از یک طرف در محیط آرام روستا، مطالعه کند و از طرف دیگر کمکحال مادربزرگش باشد. آرش به هر قیمتی که شده باید هفتخوان کنکور را پشتسر بگذارد. در غیراینصورت باید راهی سربازی شود.
رفتن آرش به روستای دورافتاده همانا و رویارویی وی با ماجراهای ترسناک همانا! چشم آرش در این روستا به خانهای متروکه میافتد. این خانه، رازهای زیادی را در خود نهان دارد. متروکهبودنِ این عمارت، کنجکاوی آرش را برای بازدیدِ آن بیشتر میکند. در این بین آرش، دوستی در روستا با نام سلمان پیدا میکند. آرش، علاقهی خود برای گشتوگذار در عمارت متروکه را با سلمان مطرح میکند. سلمان، از این پیشنهاد وحشتزده میشود و به آرش میگوید که نباید به این عمارت متروک نزدیک شود. آرش وسوسهای عجیب در سرش میافتد تا به هر قیمتی شده سری به عمارت متروک بزند. از قرار معلوم، آرش در کودکی در این روستا بوده است. وی در آن زمان عمارت متروکه را دیده، اما اجازهی ورود به آن را نداشته است. اکنون که آرش بزرگ شده، شرایطی بهتر برای بازدید از این عمارت خوفانگیز دارد. اینجاست که داستان، هیجان بیشتری پیدا میکند و حسابی ترسناک میشود.
حضور آرش در این عمارت متروکه، ماجراهای عجیبوغریبی را پیش روی شخصیتهای کتاب عمارت سوخته قرار میدهد. در این ماجراها، آرش با دختری با نام رعنا آشنا میشود. این آشنایی، جذابیت داستان را افزایش میدهد. ماجراهای رمان در ادامه ضربآهنگ سریعتری پیدا میکند و رشتهی کلاف سردرگم رازهای عمارت سوخته، تا انتهای کتاب باز نمیشود.
کتاب عمارت سوخته را انتشارات طلایه روانه بازار نشر کرده است.
کتاب عمارت سوخته برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران رمانهای ترسناک، مخاطب اصلی این کتاب بهحساب میآیند. مطالعهی رمان عمارت سوخته برای علاقهمندان به داستانهای ماجرایی و پیچیده نیز خالی از لطف نخواهد بود.
در بخشی از کتاب عمارت سوخته میخوانیم
چطور چنین چیزی ممکن بود. نمیتوانستم فکر و ذهنم را جمع کنم. داشتم دیوانه میشدم. نمیتوانستم خودم را راضی کنم که تابلوی داخل عمارت هم به این شکل بوده است. مدت زیادی آنجا به این تابلو نگاه کرده بودم و تصویر آن در ذهنم حک شده بود. همهچیز عکس درست بود: روسری سفید با گلهای قرمز که بر اثر مرور زمان بیرنگ شده بود، موهایی که زیر روسری از دو طرف کمی بیرون بودند، همان چشمهای درشت و ابروهای کشیده و کمانی، همان چهره اما اینبار بدون لبخند، با لبانی بسته و غمگین... این را نمیتوانستم قبول کنم. بعد از اینکه فکرم به جایی نرسید لپتاپ را خاموش کردم. باید میفهمیدم که چطور این اتفاق افتاده است. در همین فکرها بودم و کمکم پلکهایم سنگین میشد که ناگهان چندین ضربهی پشت سر هم به پنجره اتاقم خورد. مثل اینکه کسی با دست به شیشه بزند.
خواب از چشمانم پرید. چشمانم را باز کردم و در رختخوابم نشستم. لحظهای شک کردم که صدا را در خواب شنیدهام یا در بیداری بوده است. میدانستم پنجره بلندتر از حدی است که کسی بتواند با دست به آن بزند. هراسان به اطراف اتاق نگاهی انداختم. دچار دلهره و وحشت شدم. میخواستم از جا بلند شوم و لامپ را روشن کنم که چشمم به پنجره افتاد. نور شدیدی در بیرون وجود داشت. نور به قدری زیاد بود که میتوانستم وجودش را از پشت پرده تشخیص بدهم. با سرعت به طرف صندوق زیر پنجره رفتم و بالای آن ایستادم. پرده را که کنار زدم اول نظرم به سمت عمارت جلب شد. آنچه را که میدیدم نمیتوانستم باور کنم، زبانههای آتش از در و دیوار عمارت بالا میرفت به طوری که کل کوچه روشن شده بود. آتش عظیمی بود. آتشی که من تا به حال نظیر آن را ندیده بودم. شعلههای آتش تمام عمارت را دربر گرفته بود. مثل اینکه زبانههای آتش تا به آسمان میرسید. من با وحشت به آتش چشم دوخته بودم و نمیدانستم چه کار کنم. در یک لحظه به یاد حرف سلمان راجع به آن دو نفری که به عمارت آمده بودند افتادم. انگار صدایش در گوشم میپیچید که میگفت جسدشان را سوخته در صحرا پیدا کرده بودند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عمارت سوخته |
نویسنده | مرضیه کاظمی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 180 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6539-23-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک ایرانی |