معرفی و دانلود کتاب عشق با نان اضافه

معرفی کتاب عشق با نان اضافه

کتاب عشق با نان اضافه نوشته‌ی سید سعید هاشمی، با مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه طنز و خنده‌دار، قصه‌ی زندگی آدم‌هایی را به تصویر می‌کشد که شاید هر روز از کنارشان به سادگی و با بی‌اعتایی بگذرید؛ در حالی که اگر به آن‌ها توجه و آن‌ها را گرد یکدیگر جمع کنید، خواهید دید که چه ماجراهایی رخ می‌دهد!

درباره‌ی کتاب نان با عشق اضافه:

داستان عشق با نان اضافه، قصه‌ی پسر جوانی را تعریف می‌کند که به خواسته‌ی عمه‌اش به خواستگاری دختری به نام سیما می‌رود. پدر دختر شرایط ازدواج را برای پسر جوان سخت و از او درخواست‌های افراطی و غیرمعمول می‌کند، به همین خاطر پسر جوان از ازدواج با آن دختر و با چنان پدری منصرف می‌شود.

پس از گذشت یک سال، والدین دختر جوان نزد خواستگار می‌روند و ابراز پشیمانی و ندامت می‌کنند، این در حالی است که جوان طی این یک سال، با دختری دیگر ازدواج کرده است و با وی زندگی می‌کند...

کتاب نان با عشق اضافه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه و طنز علاقه‌مند هستید، این کتاب بامزه را بخوانید.

در بخشی از کتاب نان با عشق اضافه می‌خوانیم:

بعد از اینکه مدت‌ها دنبال دختری باوقار و باشخصیت گشتیم که هم خانواده‌ی اصیل و مؤمنی داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد، بالاخره عمه‌ام دختری را به ما معرفی کرد. وقتی پرسیدیم از کجا می‌داند این دختر همان کسی است که ما می‌خواهیم، گفت: «راستش توی تاکسی دیدمش. از قیافه‌ش خوشم آمد. دیدم همونیه که تو می‌خوای. وقتی پیاده شد، منم پیاده شدم و تعقیبش کردم. دم در خانه‌شون به‌طور اتفاقی باباشو دیدم که داشت با یکی از همسایه‌ها حرف می‌زد. به ظاهرش می‌خورد که آدم خوبی باشد. خلاصه قیافه‌ی دختره که حسابی به دل من نشسته. من هرطور شده این وصلتو جور می‌کنم.»

ما وقتی حرف‌های محکم و مستدل عمه‌مان را شنیدیم، گفتیم: «یا نصیب و یا قسمت! چقدر دنبال دختر بگردیم؟ از پا افتادیم. همین را دنبال می‌کنیم. ان‌شاء‌الله خوب باشد.»

این‌طوری شد که رفتیم به خواستگاری آن دختر. دختر خانمی به نام سیما.

هفته‌ی اول

پدر دختر پرسید: «آقازاده چه کاره‌اند؟»

دانشجو هستند.

می‌دونم دانشجو هستن. شغلشون چیه؟

ما هم همان شغلشونو عرض کردیم.

یعنی ایشون بابت درس خوندن پول هم می‌گیرن؟

نخیر، اتفاقاً ایشون در دانشگاه آزاد درس می‌خونن؛ به اندازه‌ی هیکلشون پول می‌دن.

فهرست مطالب کتاب

جنایت و مکافات
آقا اجازه! بی‌زحمت ما را بزنید
عشق با نان اضافه
حیف که زندان نرفته‌ای
جواب دندان‌شکن اصغرآقا
آگهی‌های فرهنگیِ روزنامه‌ی زرشک
آقای بوق
روزهای سخت جدول حل کردن!
باغبان ساده‌دل و آخر و عاقبتش
روزی که لالمونی گرفتیم!