معرفی و دانلود کتاب عجب دوست نازنینی

معرفی کتاب عجب دوست نازنینی

وقتی محمدرفیع ضیایی کاریکاتوریست معروف دست به قلم نویسندگی می‌شود، نتیجه‌اش می‌شود کتاب عجب دوست نازنینی که در آن خلاقیت، طنز و شخصیت‌های جذاب موج می‌زند. این مجموعه طنزآمیز شامل داستان‌های کوتاهی‌ست که با تصاویری که خود نویسنده ترسیم کرده، بسیار جالب و خواندنی شده‌ است.

درباره کتاب عجب دوست نازنینی:

بازی با شخصیت روباه که همیشه مکار و حیله‌گر بوده اما حالا سربه‌راه شده و می‌خواهد در مرغدانی کار کند یا آشنا شدن با شخصیت‌هایی که اسم‌های عجیب و غریبشان مثل مستقیم، منحنی و شکسته شما را به خنده می‌اندازند و قورباغه‌ای که می‌خواهد از برکه آلوده‌اش نقل مکان کند، همگی حامل یک طنز معناگرایانه هستند.

این موقعیت‌ها همزمان با پرداختی فکاهی و ساختارشکنانه، ذهن مخاطب را به خود مشغول می‌کنند و او را از لذت و زیبایی ادبی بهره‌مند می‌سازند. داستان‌های کتاب عجب دوست نازنینی همگی به زبان طنزآمیخته شده‌ و در کنار یکدیگر مجموعه‌ای جذاب و پرکشش را پدید آورده‌اند.

قصه‌های این کتاب ساده و عاری از پیچیدگی‌های داستانی‌‌اند و نویسنده با بهر‌ه‌گیری از زبان جانوران و گیاهان مختلف در موقعیت‌های عجیب، دست به خرق عادت زده و خوانندگان را مجذوب می‌کند. زبان روایی قصه‌ها باعث شده تا علاوه بر نوجوانان، کودکان و بزرگسالان هم از این اثر لذت ببرند.

تصاویر جذاب و هماهنگ این کتاب در کنار خلق موقعیت‌های دور از ذهن، این اثر را از سایر نمونه‌های مشابه متمایز می‌کند. مجموعه عجب دوست نازنینی از معدود آثاری‌ست که یک نویسنده و تصویرگر یکسان دارد. این ویژگی کمک می‌کند تا خواننده در فضای داستان غرق شود و با شخصیت‌ها و متن روایت، ارتباط بهتری پیدا کند.

کتاب عجب دوست نازنینی مناسب چه کسانی است؟

نوجوانان و بزرگسالان با داستان‌های این کتاب اوقات خوشی را سپری می‌کنند و با نگاه نغز و لطیف محمدرفیع ضیایی آشنا می‌شوند.

با محمدرفیع ضیایی بیشتر آشنا شویم:

او در سال 1327 در شهر اوز در استان فارس متولد شد و در سال 1395 در گذشت. محمدرفیع ضیایی در ابتدا مدتی به عنوان تکنسین در شرکت مخابرات کار می‌کرد سپس در مطبوعات مشغول به کار شد و بیشتر در کشیدن کارتون و کاریکاتور فعال بود. او در زمینه آموزش کاریکاتور هم فعالیت داشت و در این زمینه چند کتاب و مقاله تالیف نمود. او علاوه بر اینکه قلم پرقدرت و روانی در طراحی و کاریکاتور داشت، بر خطاطی هم مسلط بود. محمدرفیع ضیایی در طول سال‌های فعالیت خود با نشریات مختلفی چون گل آقا، کیهان، فکاهیون، خورجین و... همکاری می‌نمود. از افتخارات و جوایز او نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد:

- جایزه ویژه سی ویکمین مسابقه اسکوپیه سال 1999
- مدال برنز و دیپلم افتخار – جایزه شهر تولینتیو سال 2003
- جایزه دوم شانزدهمین مسابقه اولنس بلژیک سال 2004

در بخشی از کتاب عجب دوست نازنینی می‌خوانیم:

آقای مستقیم که همیشه در درس هندسه نمره‌ی تک گرفته بود، عقیده داشت باید بازسازی میدان به گونه‌ای باشد که همه‌ی درختان در یک خط و موازی با اضلاع میدان قرار گیرند. آن شب، درختان علامت ‌خورده تا صبح مثل بید لرزیدند و یک عالمه از برگ های باقی مانده‌ی خود را به میدان ریختند.

درخت چنار پیر هم علامت خورده بود و شب تا صبح برگ می‌ریخت و برگ می‌ریخت. گرچه روی نیمکت هم دراز کشید؛ اما حتی یک لحظه هم خواب به تنه‌اش نیامد! اگر هم چرتی می‌زد خواب‌های پریشان می‌دید. خواب‌هایی مثل جدول ضرب، مربع، مستطیل و خط‌های موازی، همراه با بادهای شدید و طوفان!

صبح که شد، نظافتچی با خوشحالی آن‌ها را از خواب بیدار کرد. درخت چنار پیر خیلی خسته و افسرده بود. نظافتچی گفت: «من فکر می‌کردم لااقل تو یکی از این درخت‌هایی نیستی که با این بادها بلرزی. باید به تو مژده بدهم که آقای مستقیم همین دیروز به‌جای دیگری منتقل شد. چند روز بعد کسی دیگر به‌ جای او می‌آید.»

با این حرف، درخت چنار پیر نفسی عمیق کشید. نظافتچی نیمی از روز را غر و لندکنان برگ‌ها را جارو کرد؛ چون‌ که زیر درختان علامت ‌خورده برگ‌های زیادتری ریخته شده بود. آن‌ها شب تا صبح را از ترس برگ ریخته بودند.

چند روز بعد، وقتی نظافتچی در زاویه‌ی شرقی میدان برگ‌ها را توی گونی می‌ریخت، کسان دیگری برای بازسازی میدان آمدند. نظافتچی به آرامی گفت: «آقای منحنی!»

مدت کوتاهی بیشتر طول نکشید که همه‌ی درختان میدان فهمیدند این آقا که بیشتر به یک سرو خمره‌ای شبیه بود، آقای منحنی است...

فهرست مطالب کتاب

یک شوخی کاملاً جدی!
وقتی کرم شب تاب پشت دست خود را داغ کرد!
حکایت آن مار و عقاب و آن خورشید دست و دلباز!
چه آشنایی ای از این بهتر!
نجات به موقع!
دست های خالی و قلب های پر!
صبح و یک گنجشک دراز و بی قواره!
خواب های آشفته ی درخت چنار!
روز سوم
عجب دوره  و زمانه ای شده!
مثل یک سِهره!
عجب دوست نازنینی!
بشقاب پرنده
بلبل
گربه ی نوروزی
خاله خانم و سیزده به در
وقتی گنجشک ها زهره ترک شدند!
ای بی وفا!
راز اینکه چرا روباه ها حیله گرند!
درخت آلبالو در یک صبح دل انگیزِ بهاری!