معرفی و دانلود کتاب حکایت زبان بستهها
برای دانلود قانونی کتاب حکایت زبان بستهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حکایت زبان بستهها
کتاب حکایت زبان بستهها به نویسندگی و تصویرگری مرحوم محمدرفیع ضیایی دربردارنده قصهها و حکایتهایی است که از زبان حیوانات مختلفی از جمله پرندگان، خزندگان، درندگان و حتی حشرات روایت میشود.
موضوع کتاب حکایت زبان بستهها چیست؟
در هر کدام از حکایتها و داستانهای این کتاب، صفتهای منفی مانند وحشیگری، حیلهگری، نیرنگ، شرارت و... که مختص انسانهاست به حیوانات نسبت داده شده و به گونه استعاری و در لفافه، به مذمت آن پرداخته شده است.
کتاب حکایت زبان بستهها مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این کتاب به کودکان 9 تا 12 ساله و هم چنین افراد علاقهمند به داستانهای کوتاه با طنز مفهومی پیشنهاد میشود.
با محمدرفیع ضیایی بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1327 در شهر اوز در استان فارس متولد شد و در سال 1395 در گذشت. محمدرفیع ضیایی در ابتدا مدتی به عنوان تکنسین در شرکت مخابرات کار میکرد سپس در مطبوعات مشغول به کار شد و بیشتر در کشیدن کارتون و کاریکاتور فعال بود. او در زمینه آموزش کاریکاتور هم فعالیت داشت و در این زمینه چند کتاب و مقاله تالیف نمود. او علاوه بر اینکه قلم پرقدرت و روانی در طراحی و کاریکاتور داشت، بر خطاطی هم مسلط بود. محمدرفیع ضیایی در طول سالهای فعالیت خود با نشریات مختلفی چون گل آقا، کیهان، فکاهیون، خورجین و... همکاری مینمود. از افتخارات و جوایز او نیز میتوان به این موارد اشاره کرد:
- جایزه ویژه سی ویکمین مسابقه اسکوپیه سال 1999
- مدال برنز و دیپلم افتخار – جایزه شهر تولینتیو سال 2003
- جایزه دوم شانزدهمین مسابقه اولنس بلژیک سال 2004
در بخشی از کتاب حکایت زبان بستهها میخوانیم:
شتربان به شتر گفت: «تا من تختههای نمک را آماده میکنم، تو هم میتوانی در این صحرا چیزی بخوری.»
شتر سر در بیابان گذاشت و به عادت همیشگی به طرف بوته خاری رفت. در آن جا خرگوشی زندگی میکرد و دوست او بود. خرگوش گفت: «تو را خسته میبینم.»
شتر گفت: «این مرد بیش از اندازه به من تختهی نمک بار میکند.»
خرگوش گفت: «موقع برگشتن وقتی از رودخانه میگذری، در آب رودخانه بخواب تا تختههای نمک در آب حل شود و از سنگینی بار تو کم شود. با تکرار این کار شتربان هم متوجه میشود و بار تو را کمتر میکند.»
شتر گفت: «عجب فکر خوبی!»
آن روز و روز بعد و چند روز دیگر شتر وقتی به وسط رودخانه میرسید در آب میخوابید تا مقداری از تختههای نمک در آب حل شود و شتربان متعجب از این کار شتر در فکر چاره بود. شتربان هم در شهر دوستی داشت که با او مشورت میکرد. او به شتربان گفت: «اینبار مقداری پشم و نمد به شتر بار بزن.»
روز بعد شتربان در موقع برگشتن مقدار زیادی پشم و نمد بر شتر بار زد. شتر که به وسط رودخانه رسید به عادت چند روز قبل در آب خوابید. نمد و پشم آب زیادی را به خود جذب کردند و دیگر شتر نتوانست از رودخانه بلند شود. شتربان گفت: «خب حالا فهمیدی!»
شتر گفت: «این به آن در. نمد را بردار به جای آن بار نمک را کمتر کن که من مجبور نشوم آن را در رودخانه سبک کنم!»
فهرست مطالب کتاب
دوستی
حرف بیموقع!
اولین تجربه!
ای کاش!
وعده!
گربهی واقعی!
صف خواستگاران!
آواز!
عاقبت خریّت!
خبر جدید!
چارهاندیشی!
تکبر!
گرگ و روباه!
موج سر به هوا!
زمانی برای سکوت!
آتش!
جای نشستن!
آیینه
بیچشم و رو!
حرص!
خریّت!
پیشنهاد!
وام!
ناجور!
سگ گرسنه
پند!
سلیمان و مور!
الاغ و سفر در ظلمات!
تو دیگه کی هستی!
ما دو نفر!
نوبتی هم باشه، نوبت ماست!
زبوننفهم!
پذیرایی!
دعوا!
حسودی!
پیش مییاد!
عروسی گرگها!
سگ ترسناک!
خروس زباندار!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حکایت زبان بستهها |
نویسنده | محمدرفیع ضیایی |
ناشر چاپی | انتشارات چرخ فلک |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 48 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5225-52-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک، کتابهای کودک 9 تا 12 سال |