معرفی و دانلود کتاب طوفان زندگی
برای دانلود قانونی کتاب طوفان زندگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب طوفان زندگی
کتاب طوفان زندگی نوشتهی حشمت الله ریاضی، داستان زندگی پزشکی به نام آذر را روایت میکند که به همراه همسرش، احمد، داوطلبانه به جبهههای جنگ میروند تا زخمیها را مداوا کنند. در یکی از عملیاتها احمد به اسارت نیروهای عراقی درمیآید و هرگز بازنمیگردد. آذر، مغموم و دلشکسته زندگیاش را مرور میکند و به خاطر میآورد که سرنوشت چگونه او را به جنگ و جدایی کشانده است.
دربارهی کتاب طوفان زندگی
آذر، پزشک جوانی است که به همراه همسرش، احمد، به بیمارستان اهواز رفتهاند تا زخمیهای جنگ ایران و عراق را مداوا کنند. آذر و احمد هر دو در آمریکا درس خواندهاند، اما پس از فارغالتحصیلی به کشور بازگشتهاند. احمد مردی عارفمسلک و صلحطلب است و عقاید خاصی در مورد زندگی دارد. در یکی از عملیاتها، او به همراه گروهان به خط مقدم میرود ولی دیگر بازنمیگردد. یکی از زخمیهایی که به اهواز بازگشته به آذر میگوید که احمد اسیر عراقیها شده. آذر که از این اتفاق شوکه و سرگردان شده، دفترچهی خاطراتش را میگشاید و زندگیاش را از کودکی مرور میکند:
آذر کوچکترین عضو خانوادهای فرهیخته و شرافتمند بود. پدرش که تمام خواهرها و برادرهای بزرگتر از او را برای ادامهتحصیل به خارج از کشور فرستاده بود، بهسختی کار میکرد تا بتواند هزینههای آنان را بدهد. زمانی که او دبیرستانی بود پدرش بیمار شد و فوت کرد. با مرگ پدر، او و مادرش متحمل اوضاع سختی شدند. با تمام اینها روزی مادرش به او گفت که میخواهد او را هم برای تحصیل به آمریکا بفرستد تا آخرین وصیت پدر را به جای آورد. آذر پیش از رفتن به آمریکا با پسرعمویش احمد، که تازه از آمریکا به ایران برگشته بود، قرار گذاشت تا چند سؤال از او بپرسد. او در مورد وضعیت دانشگاههای آمریکا از احمد سؤال کرد، اما احمد به او ابراز علاقه کرد و گفت که عاشق اوست. آذر جوان که در سودای رفتن بود، چندان میلی به احمد نشان نداد و گفت چند سال بعد که برگشت شاید با او ازدواج کند!...
داستان طوفان زندگی نوشتهی حشمت الله ریاضی، قصهی انسانهای فداکار و آرمانگرایی را روایت میکند که حاضرند برای رسیدن به آرمان خود جانشان را فدا کنند. شخصیت مهم و غایب این رمان دکتر احمد است که در همان ابتدا اسیر عراقیها میشود. او فردی شیدا، پرشور، عارفمسلک و عاشق است. با وجود غیبت، حضور و سایهی سنگین او در تمام رمان حس میشود. او کسی است که باوجود موقعیتهای خوبی که در آمریکا داشته به ایران برگشته تا به کشورش کمک کند. او داوطلبانه به جنگ میرود تا دینش را ادا نماید. آذر که بیشترین تأثیر را از او گرفته، قرار است راه او را ادامه دهد. آذر به تأسی از احمد همهچیز را رها کرده و به ایران بازگشته و شانهبهشانهی همسرش در جنگ خدمت میکند. در نبود احمد، اوست که باید مجروحین را مداوا کند و راهش را ادامه دهد.
حشمت الله ریاضی در داستان طوفان زندگی، از شیوهی روایی فلاشبک استفاده میکند. در بخش زیاد از قصه، آذر زندگیاش را به خاطر میآورد و اتفاقاتی که افتاده را مرور میکند. این رویکرد باعث میشود مخاطب با جزئیات زندگی او آشنا شود و سرنوشت عجیب و متلاطم او را درک کند. آذر زندگی پرفرازونشیبی دارد؛ از خوشبختی کودکی تا مرگ پدر و تنگدستی در نوجوانی، پس از آن مهاجرت، بازگشت به ایران و ازدواج و اعزام به جنگ و جدایی از احمد. ریاضی در این زندگی طوفانی، عرفان، شوریدگی و انسانیت را ستایش میکند. رمان طوفان زندگی را انتشارات گنج حضور به چاپ رسانده است.
کتاب طوفان زندگی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران داستانهای عاشقانه، اجتماعی و رمانهای فارسی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب طوفان زندگی میخوانیم
مادر و من در سوگ پدرم روزها و ماهها را سپری کردیم. برای ما زندگی دیگر روح نداشت. خوشبختی بدون پدرم معنیاش را از دست داده بِِود. بروز مشکلات اقتصادی نیز از بزرگترین دردهای روزگار شد و مادر با فروش لوازم خانه، امروز را به فردا میرساند.
هفتهها و ماهها گذشت. رنگ و رخساره من پریدهتر میشد و در چشمانم دیگر اثری از برق و شادی نبود.
درست، دو سال از فوت پدر عزیزم میگذشت که از دبیرستان فارغالتحصیل شدم. مادر در تلاش آن بود که مرا نزد برادرم، احمد، در آمریکا بفرستد تا برای من هم کار را به کمال برساند و در حقم کوتاهی نکرده باشد. قبل از همه لازم دانست که موضوع را با خودم در میان بگذارد. موقع ناهار همیشه بهترین وقتی بود که مادر و من میتوانستیم با هم درددل کنیم و از همه جا با هم حرف بزنیم. آن روز مادرم سبزیپلو با ماهی پخت که من علاقه زیادی به آن داشتم. سفره تمیزی انداخت و از من خواست که بشقاب و قاشق و چنگال را روی سفره بچینم. هنگام صرف غذا، مادر به من که آخرین جگرگوشهاش بودم با قلبی لرزان ولی قاطع گفت: آذرجان، خیال دارم تو را به آمریکا نزد برادرت بفرستم تا به درست ادامه دهی.
آذر: چطوری؟ تو مخارج روزمره را نداری! تازه، خانه را هم که فروختهای و پول آن را برای بدهکاریها پرداختهای. مهمتر از همه این است که ما جایی برای زندگی کردن تهیه کنیم.
مادر: فکر آن را نکن عزیزم. میرویم در باغ ساکن میشویم.
آذر: مگر میشود؟ باغ چندین کیلومتر از شهر دور است. تو یک زن تنها با بیماری که داری چطور میتوانی در برهوت زندگی کنی؟
فهرست مطالب کتاب
جغد جنگ
دفتر خاطرات آذر
آغاز یک نگاه
قطره به دریا پیوست
مادر فداکار
ملاقات احمد و آذر در حافظیه
پرواز به سوی آیندهای مبهم
بیم و امید
در ناامیدی بسی امید است
موفقیت
دانشگاه بهشت دانشجوست
مراسم شکرگزاری
خدا یار بیکسان است
پایان شب سیه سپید است
زندگی تجربه آموختن است
یک نگاه، یک طپش، یک دغدغه
سرچشمه حیات، مادر
دیدار با دل، عشق و امید
حالی دیگر، عشقی برین
مولوی آمریکا را تسخیر میکند
خوابی خوش
در کلاس عرفان
در محضر استاد مثنوی
جشن فارغالتحصیلی و بازگشت به ایران
چهل روز گذشت
مراسم ازدواج
گذر روزها و سالها، پایان جنگ ایران و عراق در سال 1367
در مسیر قونیه
در قونیه
در مقبره مولانا
شب وصال
سماع
برگشت به ایران
مجلس عرفانی
در فرودگاه نیویورک
در بیمارستان استنی بروک
در بیمارستان
شش اصل
بامداد حرکت
عرفان اسلامی
شام آخر
آذر در جزیره
روزی دیگر در بیزمانی
شب واقعه و روزی سرنوشتساز
سه روز مستی جان که خود گذر از سه قله بود
پیوستن دوباره
خاطرات احمد در جزیره تنهایی
جشن بزرگداشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب طوفان زندگی |
نویسنده | حشمت الله ریاضی |
ناشر چاپی | انتشارات گنج حضور |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 165 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6856-34-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |