معرفی و دانلود کتاب صوتی نفرین گربه

معرفی کتاب صوتی نفرین گربه

کتاب صوتی نفرین گربه رمانی ماجراجویانه و ترسناک برای نوجوانان 10 تا 16 ساله است که توسط الهام فلاح نوشته شده. در این رمان، آرتین، سینا و گیلی برای سر در آوردن از راز عمر طولانی پیرمرد و پیرزنی به گیلان می‌روند و در آنجا با گربه‌ای نحس مواجه می‌شوند که نفرینش دامانِ خانواده‌ی پیرمرد و پیرزن را گرفته است.

درباره‌ی کتاب صوتی نفرین گربه

شخصیت نقش اول کتاب صوتی نفرین گربه، پسربچه‌ای 10 ساله به نام آرتین است که به همراه پدر و مادرِ مستندسازش در تهران زندگی می‌کند. پدر و مادر او همیشه در حال سفر و جهان‌گردی هستند تا بتوانند برای فیلم‌های مستندی که می‌سازند سوژه پیدا کنند و به همین علت آرتین زمان زیادی را با دوستش سینا می‌گذراند. آرتین و سینا همیشه به‌دنبال یافتن یک ماجراجویی جذاب و مهیج هستند و زمانی که در اینترنت در مورد پیرمرد و پیرزنی 150 ساله در گیلان می‌خوانند، تصمیم می‌گیرند هرطور که شده از رازِ عمر طولانی آن‌ها سر در بیاورند. این دو پسربچه به گیلان می‌روند و در آنجا با دختری به گیلی آشنا می‌شوند که قبول می‌کند در این ماجراجویی به آن‌ها کمک کند.

اما زمانی که آن‌ها در وسط جنگلی تاریک، خانه‌ی پیرمرد و پیرزن 150 ساله را پیدا می‌کنند، متوجه می‌شوند خانواده‌ی آن‌ها به نفرین گربه‌ای دچار شده است و به نظر می‌رسد هیچ راهی برای خلاصی از این نفرین وجود ندارد. بچه‌ها تصمیم می‌گیرند به خانواده‌ی نفرین‌شده کمک کنند اما این کار بسیار سخت‌تر و خطرناک‌تر از آن است که در آغاز فکر می‌کنند.

الهام فلاح، نویسنده‌ی مشهور رمان نفرین گربه، در این کتاب صوتی توانسته است به‌خوبی فضای ترسناک و رعب‌آوری برای نوجوانان ایجاد کند که هر علاقه‌مندی به این سبک از داستان‌ها را به خود جذب خواهد کرد. بیان صمیمی و شیرین کتاب و همینطور استفاده از جملات طنز، خواندن و شنیدن این رمان صوتی را بسیار لذت‌بخش کرده است و باعث شده مخاطب با شخصیت‌ها و قهرمان‌های داستان هم‌ذات‌پنداری کند.

کتاب نفرین گربه توسط نشر هوپا منتشر شده و نسخه‌ی صوتی آن را نشر صوتی لحن دیگر به گویندگی پوریا نوش مهر تهیه کرده است.

کتاب صوتی نفرین گربه برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدن کتاب صوتی نفرین گربه به نوجوانان 10 تا 16 ساله‌ی علاقه‌مند به داستان‌های ترسناک پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب صوتی نفرین گربه می‌شنویم

یک بچه‌مار سیاه.

سینا از جا پرید. دهانش را یک وجب باز کرده بود که هوار بکشد. جست زدم و با دستم دهانش را بستم و دم گوشش گفتم:

- سسسسس.

آن‌قدر محکم که چند تا چکه آب دهان پرید روی لاله‌ی گوش سینا. دستم را از جلوی دهانش پس زد:

- نکنه مارهای اینجا خوراک‌شون فقط پسربچه‌ی 10 ساله است...

بی‌توجه به حرف سینا رفتم پشت بوته و گفتم:

- هنوز دو ماه مونده 10 سالِت تموم بشه.

سینا زیر لب گفت:

- لعنت.

خداییش من هم ترسیده بودم. از ترس اینکه بچه‌مار بیاید و همین پشت بوته کارم را یکسره کند، حس دستشویی کردنم پرید. اما نمی‌خواستم سینا بو ببرد. الکی معطل کردم. سینا گفت:

- دِه بیا دیگه. تموم نشد؟

از پشت بوته که در آمدم، سینا چشمش دورتادور کتانی آدیداسش می‌گشت مبادا باز هم سروکله‌ی بچه‌مار پیدا شود.

فهرست مطالب کتاب صوتی