معرفی و دانلود کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش
برای دانلود قانونی کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش
سید علی شاهری در کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش، به بازنویسی داستان سیاوش، از شاهنامهی گرانسنگ و سترگ ابوالقاسم فردوسی پرداخته است. نوجوانان در این کتاب با ماجرای یکی از پهلوانان شاهنامه، سیاوشِ جوان، و ماجرای کشته شدن او آشنا خواهند شد. گفتنی است این کتاب مجلد پنجم از مجموعهی هجده جلدیِ «داستانهای شاهنامه» است.
دربارهی کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش
اثری که پیش روی شماست، با نام داستان سیاوش، پنجمین مجلد از مجموعهای موسوم به «شاهنامهی فردوسی» است. سید علی شاهری در این مجموعه تلاش کرده تا داستانهای شاهنامه را به تفکیک بخش (اساطیری: از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون، پهلوانی: از خیزش کاوهی آهنگر تا کشته شدن رستم و فرمانروایی بهمن پسر اسفندیار و تاریخی: از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشودن ایران به دست اعراب) برای نوجوانان به زبان ساده بازنویسی کند.
سید علی شاهری، کتاب شاهنامهی فردوسی: داستان سیاوش را با روایت قصهی مادر سیاوش آغاز میکند و پس از آن به داستان سیاوش میپردازد. کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش اینگونه آغاز میشود که توس، به همراه گودرز و گیو و چندین سواره، از در کاخ قدم به بیرون میگذارند و راهشان را به سوی شکارگاه پیش میگیرند. راهی که پر است از حیوانات مختلفی همچون باز و گورخر و پلنگ. توس و همرزمانش به دور جویبار میچرخند و در پی یافتن شکار، چشمانشان را حسابی تیز کردهاند. در نهایت، حیوانات زیادی را بر زمین میاندازند و چنان شکار میکنند که میتوان گفت توشهی چهل روزشان را تأمین کردهاند. شکارگاهی که آنها قدم به آن نهادهاند، به سرزمین ترکان نزدیک است. کمی بعد، توس و گیو تصمیم میگیرند برای شکار بیشتر به بیشهای نزدیک مرز تورانیان بروند. زمانی که به بیشه میرسند، در آنجا زنی زیباروی را میبینند. زن چنان ماهروست که گویی هرگز کسی به زیبایی او زاده نشده است. چهرهاش چنان فریبنده است که هوش و حواس را از سر هر جنبندهای میپراند. قدش همچو سرو و رخش همچو ماه است. آنچنان زیباست که از زیبایی بسیارش نمیشود به او چشم دوخت!
چند لحظهای میگذرد و توس کام از زبان میگشاید و از دختر دربارهی دلیل آمدنش به بیشه میپرسد. داستان از این قرار بوده است که پدر دخترک، بر او خشم گرفته و شب قبل، دیروقت، هنگامی که در حالت مستی از بزمی برمیگشته، خنجر از نیامش برکشیده و قصد جان دخترش را کرده است. به همین دلیل است که دختر از پدر کینه به دل گرفته و از خشم او، سرزمینش را رها کرده است. دخترک از بستگان گرسیوزم است و نسبش به فریدون (Fereydun) میرسد. دخترک با نگاهش محبتی در دل پهلوانان انداخته است. میان دو پهلوان، توس و گیو، ولولهای در میگیرد. توس میگوید که ابتدا او دخترک را یافته، چراکه در آغاز او بوده که به این سمت شتافته است. در مقابل، گیو که عقیده دارد توس بدون سپاهش با او از هر نظر برابری میکند، خطاب به شاهزادهی جوان چنین میگوید که اسبش جلوتر از او بوده، و زودتر به بیشه رسیده است.
اوضاع همین طور ادامه مییابد و حرفهای دو پهلوان به تندی میگراید. بحث و جدل میان گیو و توس چنان بالا میگیرد که آن دو تصمیم میگیرند سر ماهرو را از تنش جدا کنند مگر به این غائله و آشوب پایان بدهند. اما در نهایت، یکی از پهلوانان میانشان به داوری برمیخیزد و آن دو جوان را متقاعد میکند رضایت دهند دخترک به نزد شاه ایران، کاووسشاه، برود و هر چه او گوید و تصمیم بگیرد، بدون معطلی به اجرا درآید. سرانجام، ماهرو را به سوی کیکاووس شاه میبرند و حکم را به او میسپارند. شاه ایران که چشمش به دختر میافتد، لب به دندان میگزد و میخندد و خطاب به دو پهلوان میگوید نیازی به ادامهی آشوب نیست. اگر دخترک چنین دلبرا و زیبنده است، حق آن است که زیبندهی شاه باشد، نه آن دو!
سرانجام، کاووس شاه خطاب به دختر چنین میگوید که میخواهم تو را سرور ماهرویان شبستان کنم. سپس ده اسب را به همراه تاج و گنج زیادی برای توس و گیو میفرستد، مگر از این راه دل آن دو را به دست آورد. بعد هم دختر را به شبستان میفرستد و امر میکنند که او را -در حالی که بر سرش تاجی از فیروزه و طلا نهادهاند- بر سر تخت بنشانند.
از دیگر مواردی که سید علی شاهری در کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش به آنها میپردازد، این موارد هستند: داستان زادن سیاوش از مادر، دوران کودکی و نوجوانی او، بازگشتنش از زابلستان و مرگ مادرش، عشق سودابه و سیاوش، فریب خوردن او از سودابه و آمدن به شبستان، گذشتن سیاوش بر آتش، آگاهی یافتن کاووس از آمدن افراسیاب، جنگ افراسیاب با سیاوش و گرفتار ساختن او، کشته شدن سیاوش به دست گروه و بازگشت کیخسرو به سیاوشگرد.
کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش، نوشته سید علی شاهری را نشر کتاب چ، واحد کودک و نوجوان نشر چشمه به انتشار رسانده است.
دربارهی مجموعهی شاهنامهی فردوسی
سید علی شاهری، در مجموعهی هجده جلدی «شاهنامهی فردوسی» با زبانی ساده و نثری روان، ماجراهای شاهنامه (Shahnameh)، اثر گرانسنگ ابوالقاسم فردوسی طوسی (Ferdowsi) را از ابتدا تا انتها روایت میکند. شما در هر مجلد، مخاطب مجموعهای ترکیبی از ابیات شاعر با برگردان فارسی آن هستید. کتابهای این مجموعه علاوه بر آن که میتوانند در علاقهمند کردن نوجوانان به ادبیات کلاسیک ایران مفید واقع شوند، فرصت آشنایی با مظاهر ملی و مضامین اخلاقی را هم فراهم میآورند.
گفتنی است این مجموعه به همت نشر کتاب چ، واحد کودک و نوجوان نشر چشمه، منتشر شده است. آنچه در ادامه مطالعه میکنید، نام برخی از مجلدهای منتشرشده ذیل این مجموعه است: «پادشاهی کیخسرو»، «از رفتن کاووس به مازندران تا پایان داستان رستم و سهراب»، «داستان سیاوش»، «از داستان بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود»، «از داستان کاموس تا پایان جنگ رستم با اکوان دیو»، «از داستان بیژن و منیژه تا پایان داستان جنگ دوازده رخ»، «از پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار»، «از داستان رزم رستم و اسفندیار تا پایان داستان رستم و شغاد»، «از پادشاهی بهمن تا پایان کار اسکندر» و «از پادشاهی اشکانیان تا پادشاهی بهرام پسر شاهپور».
کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش برای چه کسانی مناسب است؟
سید علی شاهری کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش را برای نوجوانان بالای 13 سال به رشتهی تحریر درآورده است.
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش میخوانیم
بازآمدن سیاوش از زابلستان
وقتى به کاووس خبر دادند سیاوش با شکوه فراوان مىآید، امر کرد گیو و توس همراه سپاه و با شادى و صداى طبل و زنگ به استقبالش بروند. تمام نامداران ایران گرد سیاوش جمع شدند. در یک سمتِ سیاوش، توس بود و در سمت دیگرش رستم. خرامان به نزد شاه آمدند، درحالیکه درخت به بارنشستهاى را با خود مىآوردند. وقتى نزدیک کاخ کاووسشاه رسیدند، از هرسو فریاد شادى برخاست و راه را براى آنها گشودند. کنیزى با مجمر آتش درحالیکه دانههاى خوشبو در آن مىسوزانید، به نزدیک او آمد. در کنار هر گنجى سیصد نفر ایستاده بودند و سیاوش را چون نگینى در میان گرفته بودند. زر و گوهر بسیارى بر او افشاندند و زبانها به ستایشش گشوده شد. سیاوش وقتى کاووس را دید که بر تخت عاج تکیه زده و تاجى از یاقوت درخشنده بر سر دارد، ابتدا ستایش و تعظیمش کرد و سر بر زمین گذاشت و بعد نزد شاه آمد. شاه نیز سرش را در کنار گرفت و از رستم پرسید و او را نواخت و بر روى تخت فیروزه نشاند. آنقدر از دیدن سیاوش شگفتزده بود که هر لحظه تحسینش مىکرد. به یال و کوپالش مىنگریست و در آن دیدنىهاى بىشمارى مىدید. با آن سن کمى که داشت او را بسیار خردمند و عاقل یافت. خداوند را بسیار ستایش کرد و براى شکرش سجده بهجاى آورد و گفت: «اى آفرینندهی آسمان و اى صاحب هوش و مهربانى! در جهان هرچه از خوبى وجود دارد از توست و من ابتدا بهخاطر فرزندم تو را نیایش مىکنم.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 5: داستان سیاوش |
نویسنده | سید علی شاهری، ابوالقاسم فردوسی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب چ |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 149 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7776-37-9 |
موضوع کتاب | کتابهای قصه های کهن نوجوان |