معرفی و دانلود کتاب سایه

معرفی کتاب سایه

کارین ژیه بل در کتاب سایه، داستان بی‌نهایت جذاب و هیجان‌انگیز دختری به نام کلوئه را روایت می‌کند که پس از یک حادثه‌، سایه‌ای را در تعقیب خود حس می‌کند! این رمان معمایی خارق‌العاده، سال 2013 جایزه فستیوال رمان پلیسی فرانسه را از آن خود کرده است.

درباره کتاب سایه:

تو یک زندگی بسیار ساده و معمولی داری؛ زندگی‌ای که خیلی‌ها دوست دارند داشته باشند. به‌نظر می‌رسد درزمینۀ شغلی و شاید در زمینۀ عاطفی موفق شده باشی، بستگی به دید طرف مقابلت دارد. به‌خوبی توانسته‌ای خودت را در این دنیای وحشی جای دهی و همه چیز ظاهرا خوب پیش می‌رود تا اینکه یک شب، سایه‌ای در برابرت قد علم می‌کند! تنها یک سایه... از آن روز به‌بعد این سایه دیگر رهایت نمی‌کند و هرجا که می‌روی دنبالت است. صبح و شب در کنار توست و با جدیت همراهی‌ات می‌کند؛ بی‌آنکه بتوانی از دستش رها شوی. به معنای واقعی کلمه موفق به دیدنش نمی‌شوی، ولی کاملاً وجودش را احساس می‌کنی، حتی بعضی‌وقت‌ها می‌توانی نفس‌هایش را روی گردنت احساس کنی...

این جملات تکان‌دهنده و تأثیرگذار که در مقدمه کتاب سایه (Juste une ombre) آمده، روایتگر زندگی دختری به نام کلوئه است. زندگی آرام و بی‌حاشیه کلوئه در نیمه شبی که از مهمانی به خانه باز می‌گردد، دگرگون می‌شود. او پس از آن شب سرنوشت‌ساز، سایه مردی را مشاهده می‌کند که همیشه در تعقیب اوست؛ اما نمی‌تواند وی را ببیند!

داستان از زبان سوم شخص روایت می‌شود و دائما این حس به شما القا می‌شود که شخصی تیزبین زندگی کلوئه را نظارت می‌کند و آن را جزء به جزء گزارش می‌دهد. ترس و دلهره در همه جای داستان جاری‌ست و کارین ژیه بل (Karine Giébel) سطر به سطر داستان، شما را با این پرسش‌ها که این سایه کیست و چه از کلوئه می‌خواهد، مسحور خواهد کرد...

نکوداشت‌ها و نظرات درباره کتاب سایه:

- داستانی ترسناک و جذاب. (دولفینه لیبه‌ره)

- ژیه بل در این اثر نیز مانند سایر آثارش، توانایی مثال‌زدنی خود را در ایجاد فضایی تعلیق‌آمیز و سرشار از اضطراب به نمایش گذاشته است. (ژروم ورملین؛ مجله مترو)

- کارین ژیه بل توانسته فضایی دلهره‌آور و خوفناک را در داستان سایه به وجود آورد؛ فضایی که تا آخرین صفحه شما را با خود نگه می‌دارد و در نهایت پایانی غیرقابل تصور را برایتان ارائه می‌کند. (اکتوآلیته)

خواندن کتاب سایه به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر حقیقتا مشتاق خواندن داستانی مرموز و معمایی هستید که سرنخ‌های آن صفحه به صفحه شما را وحشت‌زده کند، این اثر شگفت‌انگیز را از دست ندهید. تمامی علاقمندان داستان‌ها و رمان‌های ژانر جنایی، معمایی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

با کارین ژیه بل بیشتر آشنا شویم:

او نویسنده‌ای خوش‌استعداد و موفق است که بارها با آثارش، هنر بی‌بدیل داستان‌نویسی‌اش به ویژه در ژانر معمایی را به همگان ثابت کرده است. کارین که دانش‌آموخته رشته حقوق است و در این حوزه نیز فعالیت دارد، در سال 2004 نخستین رمانش را به چاپ رساند و یک سال بعد موفق به دریافت جایزه «رمان‌های پلیسی مارسی» شد. از جمله آثار او می‌توان به کتاب برزخ بی‌گناهان و ایستگاه پایانی اشاره کرد.

دیگر افتخارات و جوایز کارین ژیه بل:

- دریافت جایزۀ رمان‌های پلیسی فستیوال کونیاک در سال 2008
- دریافت جایزۀ رمان‌های پلیسی اس. ان. سی. اف. در سال 2009
- دریافت جایزۀ خوانندگان وار در سال 2014

در بخشی از کتاب سایه می‌خوانیم:

گومز یقۀ بلوزش را بالا می‌دهد. شب سرد دیگری فرارسیده است. شب دیگری که او نخواهد خوابید؛ مثل خیلی شب‌های دیگر. اتومبیلش را در فاصلۀ سی‌متری خانه پارک کرده و به نظاره نشسته است. حواسش هست که چشمانش بسته نشوند. اگر سایۀ عوضی از جلوی چشمانش رد شود، بدون شک از به دنیا آمدنش پشیمان خواهد شد؛ ولی این اتفاق رخ نمی‌دهد، البته این مسئله کاملاً طبیعی‌ است. الکساندر سعی می‌کند رفتارهای او را تحلیل کند تا خوابش نبرد. از خودش می‌پرسد چه چیزی می‌تواند لورا را به کلوئه ربط دهد؟ البته به‌جز جذابیت ظاهری‌شان. به گفتۀ برادر لورا، او اهل نبرد بوده و هیچ‌وقت عادت به تسلیم شدن نداشته است، هرچند موفقیت شغلی کلوئه را به دست نیاورده بود. بدون شک به این علت که در بیست‌سالگی تحصیل را رها کرده و دنبال یک مرد، به آن سر دنیا رفته بود؛ ولی چند وقت قبل از مرگش، تحصیل از راه دور را از سر گرفته و حتی در کلاس‌های شبانه نیز شرکت ‌کرده بود.

جالب‌تر اینکه وقت‌های آزادی را که برایش باقی می‌ماند صرف نهاد فمینیستی‌ای می‌کرد که در آن معاون مدیر بود. هدف آنها مبارزه علیه خشونت زنان بود. گومز درحالی‌که سیگاری روشن می‌کند، با خودش می‌گوید بدون شک این آدم مریض طعمه‌های آسان را دوست ندارد. بدون شک از اینکه آنها در برابر او تا دقیقۀ آخر، تا زمان مرگشان، مقاومت می‌کنند، احساس بسیار خوبی دارد. او دوست دارد طعمه‌هایی سخت و زیبا داشته باشد؛ طعمه‌هایی خطرناک که به این سادگی‌ها تسلیم نمی‌شوند.

ساعت تقریباً چهار صبح است و ریه‌های گومز درد می‌کنند؛ ولی درد برایش اهمیتی ندارد. تنها چیزی که برایش مهم است این است که کلوئه بتواند زندگی‌اش را به دست بیاورد؛ زندگی‌ای که دیگر برای خود او از دست رفته است.