معرفی و دانلود کتاب زخمی یک هوس باز
برای دانلود قانونی کتاب زخمی یک هوس باز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زخمی یک هوس باز
اگر زیبایی، سهمی از رنج باشد، اگر دختر بودن، بهجای فرصت، تهدیدی خاموش باشد، چه میماند جز سکوت؟ لیلی کمالی در کتاب زخمی یک هوس باز، داستان دختری در دل سنت و سرکوب را روایت میکند. نویسنده در این کتاب کوشیده تا صدای خاموش زنان در دنیای مردسالاری دیروز و امروز را را به واژه بدل کند. داستان این کتاب روایتی دوباره از درد، مقاومت و رؤیای رهایی از حصار باورهای پوسیده است که خواندن آن برایتان آشناست.
دربارهی کتاب زخمی یک هوس باز
من درنا هستم. مانند هزاران دختری که در این سرزمین، شانس زندگی در یک جامعهی آزاداندیش را از دست دادهاند. دختری در خانهای شلوغ، در روستایی که باد هم اگر بخواهد آرام عبور کند، باید اجازه بگیرد. از همان کودکی یاد گرفتم صدایم را آهسته کنم، نگاه نکنم و نخواهم. چون هرچه میخواستم، زخم بود. سهم من از دنیا، فقط کار بود و ترس. ترس از مردی که در کوچه کمین میکرد، ترس از مادری که سکوت را به جانم تزریق میکرد، ترس از پدری که محبتش را فقط نثار پسرها کرده بود. کتاب زخمی یک هوس بازروایت زندگی من و زنانی مثل من است. در خانههایی که دیوارهایش از جنس سنت و ترس است، نه آجر و گل.
لیلی کمالی، نویسندهی این رمان، با زبانی ساده با چاشنی شاعرانه، جهانی را پیش روی ما میگذارد که برای ما آشناست. جهان دختران نوجوان در روستاهایی که هنوز صدای دختر بودن را تحمل نمیکنند. درنا، قهرمان این داستان، نه یک قربانی صرف است و نه قهرمانی با شمشیر. او دختر سادهای است که تلاش میکند زنده بماند، بفهمد و خودش را پیدا کند. زبان داستان، گاهی آرام و روایتگر زندگی روزمره است و گاهی به نرمی شعر میشود.
نویسنده با ساختن فضایی ملموس از زندگی روستایی، خانهای با مادر سختگیر، پدری بیاعتنا، خواهرهایی درگیر آیندههای خود و مردانی که زن را ملک شخصی میدانند، نمایی از جامعهای مردسالار و بسته را به تصویر میکشد، اما در میان این تاریکی، روزنهای از نور و ایمان وجود دارد. از معدود نقاط قوتی که زندگی درنا را در نهایت نجات میدهد شخصیت مادر شهید روستاست. زنی که برخلاف بسیاری از اطرافیان درنا، نه او را قضاوت میکند، نه وادار به سکوت. او در دل باورهای دینیاش، مهربانی را انتخاب کرده است، نه کنترل. درنا، بارها نزد او پناه میبرد و در نهایت همین زن، در لحظهی حساس، ناجی او میشود.
شخصیتپردازی درنا، یکی از نقاط برجستهی رمان است. او در آغاز، دختری مطیع و خاموش است، اما تجربهها از آزار سهراب، مردی که مثلاً عاشقش است ولی فقط به فکر تصاحب اوست، گرفته تا نادیده گرفته شدن در خانه، او را کمکم به سوی نوعی بیداری درونی میبرند. او یاد میگیرد که برای زنده ماندن، باید انتخاب کند.
درواقع میتوان کتاب زخمی یک هوس باز را نه تنها قصهای از یک دختر، بلکه آیینهای از جامعهای بدانیم که هنوز زن بودن را یک تهدید میبیند. داستانی درباره فشارهایی مانند فشار تحصیل، فشار زیبایی و حسادت، فشار ازدواجهای اجباری که هر لحظه بر شانههای یک دختر سنگینی میکنند.
آنچه این رمان را متمایز میکند هم دقیقاً در همین نقطه قرار دارد. این سادگی، خواستن بیادعا این کتاب از لیلی کمالی را به آینهای از هزاران دختر خاموش تبدیل کرده است. اگر بخواهیم تنها یک دلیل برای خواندن کتاب زخمی یک هوس باز بیاوریم، شاید این باشد، این کتاب، داستان زخمهاییست که هنوز بازند، اما صاحبان آنها در تاریکی به امیدی کوچک چشم دوختهاند. این کتاب به همت انتشارات خیزران منتشر شده است.
کتاب زخمی یک هوس باز برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب زخمی یک هوس باز برای کسانی مناسب است که به رمانهای اجتماعی با محوریت مسائل زنان، نوجوانان و زندگی در بستر سنت علاقهمندند. اگر دغدغهی تبعیض جنسیتی، نابرابری در خانواده، خشونت پنهان و نقش مذهب در دل زندگی روزمره برایتان مهم است، این کتاب صدایی متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود. همچنین برای علاقهمندان به روایتهای بومی و زنانه، خواندنی و تأملبرانگیز است. خواندن کتاب زخمی یک هوس باز نه فقط روایت یک زندگی، بلکه دعوتی به دیدن، شنیدن و از همه مهمتر درک کردن است.
در بخشی از کتاب زخمی یک هوس باز میخوانیم
دوباره راه افتاد. حس کرد هوا کمی سردتر شده و زمستان نرفته، بازگشته است. باید قبرستان را دور میزد تا به یونجه زار میرسید. هیچکس آن حوالی نبود، جز مادر شهید، که هر روز بر مزار شهیدش بس مینشست و تا غروب دل از او نمیکند. او دست از گریه کشیده بود و داشت با صدای عجیب زیبا، و گیرا، یاسین میخواند. درنا همنوا با او تلاوت کرد: یس، و القرآن الحکیم. همینطور آیه آیه پیش رفت تا آخر سوره که میان یونجهزار ایستاده بود و به نیت شهید ختمش کرد. داس کند بود و تن یونجههای کوتاهقدِ تازه رشد کرده را بدجور میلرزاند. وقتی قرار بود ساقهی آنها را ببرد، درنا حس میکرد باید با فشار زیادی که به دستانش میدهد، به داس کمک کند تا از پس کارش برآید. این روند وقتی پایان یافت که کف دستش تاول دردناکی زده و تنش از سرما کرخت شده بود. یونجهها را در خورجین جای داد و راه افتاد. خورشید داشت غروب میکرد و مادر شهید به خانهاش نرفته بود. درنا خدا را شکر گفت و بلند داد زد: مادر میای با هم بریم.
او بر گلزار شهیدش بوسه زد، آنجا برایش حکم حرم داشت، زیارتش کرد و بلند شد: میام مادر.
با هم مثل دو دوست صمیمی همراه شدند. مادر شهید تا چشمش به رخت و لباس وصله کرده و خیس او افتاد گفت:
این چه سر و وضعیه دخترم، چرا شبیه بچه گداها لباس تنت کردی؟
درنا سرافکنده به فکر فرو رفت، میتوانست خیلی راحت به او اعتماد کند، همانطور که به شهیدش داشت و هر وقت به بنبست میخورد، با نذر چند تا صلوات یا ختم یک یاسین، واسطهی خوبی بین او و خدا میشد و مشکلش حل میشد.
فهرست مطالب کتاب
فصل یکم: «درماندگی»
فصل دوم: «بهانه ای برای مدرسه نرفتن»
فصل سوم: «فرار از شرایط»
فصل چهارم: «کمی دردِ دل کردن»
فصل پنجم: «اموال منقول و غیرمنقول غدیر»
فصل ششم: «استعداد برتر»
فصل هفتم: «یک گشایش کوچک»
فصل هشتم: «مزاحمت به نوعی دیگر»
فصل نهم: «سنگدل ترین زن»
فصل دهم: «هیچکس به فکر من نیست»
فصل یازدهم: «حمام»
فصل دوازدهم: «مهمان ناخوانده»
فصل سیزدهم: «خواب زیبای بیبی»
فصل چهاردهم: «رفتار خیلی گستاخانه»
فصل پانزدهم: «در بستر بیماری»
فصل شانزدهم: «در جستجوی آشیانه»
فصل هفدهم: «تصمیم عجیب»
فصل هجدهم: «پشیمانی پدر»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زخمی یک هوس باز |
نویسنده | لیلی کمالی |
ناشر چاپی | انتشارات خیزران |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 142 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-87676-1-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |