معرفی و دانلود کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت

معرفی کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت

کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت اثری داستانی از ژان پل منژن است که با تصویرگری‌هایی جذاب و چشم‌نواز همراه شده است. نویسنده در این کتاب، بخش‌هایی از زندگی ایمانوئل کانت، یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان تاریخ، را برای مخاطبان کودک و نوجوان روایت کرده و در دل این روایت سرگرم‌کننده، ما را با صورتِ ساده‌شده‌ی برخی از مهم‌ترین ایده‌های فیلسوف بزرگ آلمانی آشنا می‌کند.

درباره‌ی کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت

ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) یکی از نوابغ بی‌همتا و بی‌نظیر تاریخ اندیشه به شمار می‌رود. این فیلسوف تأثیرگذار و جریان‌ساز، درسال 1724 و در کونیگسبرگِ آلمان به دنیا آمد. شهری کوچک با مردمانی ساده‌دل و مهربان. زمانی که کانت کودکی‌اش را در این شهر می‌گذراند، کونیگسبرگ نقطه‌ی حاشیه‌ایِ بی‌اهمیتی در نقشه‌ی اروپا به شمار می‌رفت. اما تقدیر این‌طور رقم خورده بود (البته شاید شما به تقدیر اعتقاد نداشته باشید) که آوازه‌ی این شهر به واسطه‌ی فرزندِ خردمندش، یعنی همین جناب ایمانوئل کانت، در سراسر عالم پخش شود. کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت (Professor Kant's Incredible Day)، نوشته‌ی ژان پل منژن (Jean Paul Mongin)، برای ما تعریف می‌کند کانت، که فرزند خانواده‌ای پروتستان (یکی از فرقه‌های مسیحیت) بود، چطور به فیلسوفی بزرگ تبدیل شد و با نظریات و افکارش، تمام دنیا را هاج‌وواج و انگشت‌به‌دهان کرد!

در کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت، یک روزِ مهم از زندگی ایمانوئل کانت روایت شده است. یک روز از دوران بزرگسالی آقای فیلسوف، دوران فراگیری شهرت او در سرتاسر آلمان، و نفوذ بی‌اندازه‌اش در محافل فکری و فلسفی. در این روز زیبا، پروفسور کانت را در حالی می‌بینیم که گوشه‌ی اتاق مطالعه‌ی زیبا و بزرگش نشسته و سخت غرق افکار عمیق و پیچیده‌ی خود به نظر می‌رسد. اگر از او بپرسید «آقای کانت، چه موضوعی این‌طور فکر شما را به خود مشغول کرده؟»، احتمالاً این‌طور جوابتان را می‌دهد: «حماقت بشری! حماقت بی‌پایان بشری!»

آقای کانت به طور کلی آدم پرخاشگر و زودرنجی نیست، اما در برابر حماقت بسیار حساس است. حماقت به نظر او یعنی هر باور و اعتقادی که خلاف منطق و عقل سلیم باشد، هر باور و اعتقادی که نتوان درستی‌اش را با استدلال ثابت کرد. مثلاً این‌که شما بگویید من اعتقاد دارم زمین صاف است، نوعی حماقت است. چرا؟ چون شواهد و دلایل خلاف حرف شما را ثابت می‌کند.

بگذریم. گفتیم که در این روز زیبا آقای کانت حسابی از دست حماقت آدمیزاد به فکر فرو رفته بود. چیزی که باعث شده بود او یاد حماقت آدم‌ها بیفتد، ادعاهای عجیب و غریب مردی به نام «سوئیدنبُرگ» بود. سوئیدنبُرگ در کمال پررویی مدعی بود که می‌تواند با عالم ارواح ارتباط برقرار کند و خیلی راحت دنیای مردگان را ببیند! به نظر پروفسور کانت، این ادعا، هم مصداق حماقت بود، هم مصداق شیّادی!

ولی چرا؟ چرا ایمانوئل کانت، که اتفاقاً به خداوند و جاودانگی روح و زندگی بعد از مرگ هم اعتقاد داشت و مسیحی مومنی محسوب می‌شد، فکر می‌کرد ادعای ارتباط برقرار کردن با جهان مردگان، ادعایی پوچ و ابلهانه است؟ ژان پل منژن در کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت سعی کرده به این سوال جواب بدهد.

فلسفه‌ی ایمانوئل کانت، که کلیات آن به طور بسیار مختصر و فشرده و ساده در این کتاب ارائه شده، معروف به «فلسفه‌ی انتقادی» یا «فلسفه‌ی نقدی» است. یک وقت اشتباه نکنید. معنی این اصطلاح این نیست که کانت مدام در حال انتقاد کردن از این و آن بوده. این نامگذاری فقط به این خاطر انجام شده که ایمانوئل کانت باور داشته که نگاه فلسفی، باید همه‌ی مسائل، از جمله همه‌ی باورها و عادت‌های ذهنی ما را به پرسش بگیرد و هیچ چیز را چشم‌بسته و بی‌دلیل قبول نکند.

سوال اصلی ایمانوئل کانت این بود که اصلاً ذهن آدمیزاد تا چه اندازه قابل اطمینان است؟ و آیا ما می‌توانیم به یاری عقل و منطق، درباره‌ی همه چیز به یک قضاوت درست و قطعی برسیم؟ کانت در جواب سوال دوم، با قاطعیت پاسخ می‌داد که خیر، این‌گونه نیست. به نظر کانت، منطق و عقل انسانی فقط درباره‌ی مسائل تجربی می‌تواند حُکم صادر کند، و وقتی پای مسائلی می‌رسد که فراتر از تجربه‌های حسیِ انسان است، عقل ما حرفی برای زدن ندارد. بنابراین، به باور پروفسور کانت عزیز، ما نمی‌توانیم هیچ‌وقت به یاری منطق، به این قبیل از سوالات پاسخ دهیم: آیا خدا وجود دارد؟ آیا روح انسان جاودانه است؟ آیا جهان آغازی داشته؟ و ...

اگر دوست دارید به طور خیلی ابتدایی با اندیشه‌های یکی از بزرگ‌ترین نوابغ جهان فلسفه آشنا شوید، خواندن کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت را از دست ندهید.

این کتاب را شیرین کریمی به زبان فارسی ترجمه کرده و نشر کتاب چ آن را به چاپ رسانده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی افلاطون‌های کوچک

کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت به مجموعه‌ای به نام «افلاطون‌های کوچک» تعلق دارد. این مجموعه به قصد آشنا کردن کودکان با اندیشه‌های فلسفی تهیه شده است. هر مجلد این مجموعه به بررسی یکی از اندیشه‌های مهم یک فیلسوف مشهور اختصاص دارد. البته نویسندگان مجموعه‌ی افلاطون‌های کوچک، خوب می‌دانند که برای آشناسازی کودکان با فلسفه، هیچ دستاویزی بهتر از قصه و داستان ندارند. پس مباحث فلسفی را در قالب روایت و داستان گنجانده‌اند.

از میان آثاری که به مجموعه‌ی مورد بحث تعلق دارند، می‌توان به عناوینی چون «آقای دکارت و شیطان فریب کارش»، «لایب‌نیتس یا بهترین جهان ممکن» و «مرگ سقراط» اشاره کرد. بد نیست در پایان، جمله‌ای را از نشریه‌ی پابلیشرز ویکلی در نکوداشت این مجموعه نقل کنیم: «کتاب‌های فلسفی موجود برای کودکان، عمدتاً به توضیح و شرح ایده‌ها و آرای فلسفی می‌پردازند. کتاب‌های مجموعه‌ی افلاطون‌های کوچک اما، رویکردی داستانی به فلسفه دارند. این کتاب‌ها، رویدادهای خاص زندگی فیلسوفان را، با هدف توضیح نظریات شاخص آن‌ها، به تصویر می‌کشند.»

کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت مناسب چه کسانی است؟

کودکان و نوجوانانِ علاقه‌مند به مباحث فلسفی مخاطبان اصلی این کتابند.

در بخشی از کتاب روز شگفت انگیز پروفسور کانت می‌خوانیم

تاریخ از ایمانوئل کانت به عنوان شخصیتی غمگین یاد می‌کند. خانه‌ی سوت‌وکور او هرگز با نور حضور زن جوانی که به دیدارش بیاید روشن نشد. گویا کانت با هیچ‌چیز سازگار نبود جز تعمق و تفکر طاقت‌فرسا در خلوت و تنهایی. اما به نظر پروفسور با کار کردن می‌شد به بهترین وجه قدر زندگی را دانست. مثلاً آن روز صبح، پس از آنکه به طرز درخشانی درباره‌ی بازگشت به عقل و خرد نوشت، نمی‌توانست جلوd هیجانش را بگیرد و سرشار از شوق و لذتی خوشایند بود. بعد از آنکه مطمئن شد هیچ‌کس مزاحمش نمی‌شود، دور اسطرلابش چرخ سریعی زد. پروفسور کانت از هیچ‌چیز به اندازه‌ی نظم‌وترتیب این اسطرلاب دلشاد نمی‌شد. وقتی فنرها و سوزن‌های اسطرلاب فعال می‌شد، می‌توانست سیارات کوچک را جابه‌جا کند و محاسبه کند که آن جرم آسمانی قرار است در چه موقعیتی قرار بگیرد.