معرفی و دانلود رایگان کتاب دیگران: مجموعه داستان
برای دانلود قانونی کتاب دیگران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دیگران: مجموعه داستان
ابوذر هدایتی در کتاب دیگران داستانهای مختلفی از زندگی شخصیتهای متفاوت را روایت میکند که هر کدام در فراز و نشیبهای روزگار چالشهای جدیدی را تجربه میکنند. داستانهای کوتاه این مجموعه با برخورداری از مضامینی اجتماعی یا عاشقانه، خواننده را با خود همراه میسازند.
دربارهی کتاب دیگران
ابوذر هدایتی نویسنده معاصر در این سالها با نوشتن آثار داستانی و ادبی علاقه و مهارت خود را در این عرصه به نمایش گذاشته است. او در کتاب حاضر 9 داستان کوتاه را روایت میکند که هر کدام از زاویهای جدید به زندگی مینگرند و دریچهای تازه را به خواننده میگشایند.
داستانهای «فریدون و مادرِ فریدون، مژده یا آزادی؟ و چای آخر» عنوان چند داستان از این کتاب هستند که به ماجراهای مختلفی میپردازند. داستان کوتاه دیگران نیز از دیگر آثار این مجموعه بوده و عنوان کتاب نیز از این اثر انتخاب شده است.
نویسنده این کتاب موضوعات اجتماعی، احساسات و تجربههای شخصی خود را در قالب داستان کوتاه ریخته و خواننده را در درک این تجربیات با خود شریک میگرداند. پس اگر به خواندن داستان کوتاه علاقهمند هستید این کتاب انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.
خواندن کتاب دیگران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
دوستداران داستان کوتاه فارسی از نثر روان و جذاب ابوذر هدایتی لذت میبرد و غرق داستانهای این مجموعه خواهند شد.
در بخشی از کتاب دیگران میخوانیم
شبی که فریدون رفت، بیست سال بیشتر نداشت. تازه سربازیاش تمام شده بود. بابا هم از بیماری دیابتش خبر نداشت و هنوز پای راستش را داشت. مادر هم سکته نکرده بود. من دو ماه بود که نامزد کرده بودم و دنبال کار میگشتم. فرحناز هم تازه دبستان را تمام کرده بود.
آن شب توی برف سنگینی که میبارید، در به در همه جا را گشتیم، بلکه او را یا نشانی از او پیدا کنیم، ولی هیچ سرِ نخی پیدا نکردیم. دو روز بعد، کسی به خانهمان زنگ زد و گفت: «حال فریدون خوبه. نگران نباشید». هر چه مادر التماس کرد و پرسید: «شما کی هستی؟ فریدون کجاست؟»، مرد غریبه میگفت: «دوست فریدونم. نگران نباشید. فریدون چند روز دیگه میآد».
تا یک هفته مادر خیال میکرد، او را دزدیدند. برای همین هم میگفت: «صدای این یارو برام خیلی آشنا بود. این دوست فریدون نبوده. این فریدون رو دزدیده». یک بار هم گفت: «این بچه تویِ این خونه، کسی رو نداره، بیرون از این خونه خیلیها دوست دارن فریدون بچهشون باشه». من این حرف را به حساب حال خراب مادر گذاشتم، ولی بابا تا این حرف را شنید، به مادر زل زد. مادر که زیر بارِ نگاه بابا مانده بود، بلند شد رفت. من بعد از حدسِ عجیب مادر، بابا را مجبور کردم به کلانتریها و بیمارستانها و پزشکی قانونی سر بزنیم. بابا تا مدتها، زیر لب یا بلند، جوری که مادر بشنود، میگفت: «صحیح و سالمه. کسی هم اون رو ندزدیده. این نمک به حروم، فرار کرده».
بعدها که فریدون با مادر تماس گرفت، گفت که همان شب، یک راست بندر عباس رفته. جایی که فکرش را هم نمیشد کرد. اینکه چه شد رفت، چه شد دیگر نتوانست با ما زندگی کند، برای همه معما بود. حتی مادر و بابا هم نمیتوانستند با اطمینان بگویند، دقیقاً چه شد پسرشان گذاشت و رفت. البته بعدها فهمیدیم بعضی از فامیل، پشت سر ما گفتند که فریدون، اعصابِ درستی نداشت. روزها و ماههای اول، مادر و بابا حدسهایی میزدند، ولی من میدانستم برای چه رفته...
فهرست مطالب کتاب
وضعیت زرد
مژده یا آزادی؟
رؤیا
چای آخر
فریدون و مادرِ فریدون
عباس سمندری
دَه کثافت
دیگران
دوشنبه نازنین
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دیگران: مجموعه داستان |
نویسنده | ابوذر هدایتی |
ناشر چاپی | انتشارات تازهها |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 124 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7323-13-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |