معرفی و دانلود کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا
برای دانلود قانونی کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا
زهرا غلامی راد در کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا، خاطرات و اتفاقات تلخ و شیرین زندگیاش را از زمان کودکی تا بزرگسالی با زبانی روان و دلنشین به تصویر میکشد.
دربارهی کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا:
خاطرات و دلنوشتههای این کتاب برای اساس واقعیتهای زندگی نویسنده است؛ خاطراتی که هر کدام از آنها بخشی از دوران شیرین کودکی و روزهای سخت و طاقت فرسای جنگ را در خود جای دادهاند.
او از غم دوری پدرش و غصههای 10 سال اسارتش میگوید؛ از خواهری که مثل یک مادر دوستش داشت اما سرنوشت او، همسر و پسر چهارسالهاش را از آنها گرفت. زهرا غلامی اتفاقاتی را بازگو میکند که هر کدام از ما در زندگی، آنها را تجربه کردهایم. قطعاً همهی ما آرزوهایی داشتهایم و برای به دست آوردنشان جنگیدهایم، اما در نهایت با دست خالی برگشتهایم.
زندگی لبریز از داشتنها و نداشتنهاست. اگرچه ساختن با نداشتهها سخت و دردناک است، اما چارهای جز تحمل و پذیرش نداریم، چرا که زندگی ادامه دارد و هیچوقت نمیتوانیم به گذشته برگردیم و دوباره از نو شروع کنیم؛ گذشتههایی که برای همیشه در خودشان میمانند و مچاله میشوند.
این اتفاقات تلخ چه بخواهیم چه نخواهیم در زندگیمان اتفاق میافتند، نه اینکه دلیلی برای اشکهایمان شوند، بلکه میخواهند مسیر زندگیمان را تغییر دهند و از ما انسانهایی قویتر از گذشته بسازند. خاطرات این کتاب هم از قلب نویسنده بیرون آمدهاند که با خواندنشان احساساتتان برانگیخته خواهد شد.
کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن خاطرات و دلنوشتههای ادبی علاقه دارید، این کتاب برای شما لذتبخش خواهد بود.
در بخشی از کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا میخوانیم:
آن روزها رنگ زندگی مردم رنگ سفید بود و سادگی، بدون هیچ لکه ای، که بخواهد دلیل دل مشغولیها و روزمرگیهایت شود. و تو را به حدی گرفتار فکر و خیال کند که دیگر حوصلهای برایت نماند که بخواهی به چیز دیگری فکر کنی، حتی اگر هم بخواهی، توانی برایت نمیماند.
زیر سایهی آن همه سادگی و صمیمیت بود که تحمل ناممکن جنگ و آن همه محرومیت برای مردم به ممکن تبدیل شد، و بغض و حسرت و نداشتههای زندگی مردم در میان آن همه سادگی کمرنگ میشد.
دایرهی دور همیها، بزرگ بود و ساده. سایز خانهها آنقدر بزرگ بود که ظرفیت مراسم عزا و عروسی و جمع شدن ظهرهای جمعهی فک و فامیل را داشت.
آن روزها خبری از لباسهای مارک و سفره آراییهای هزار رنگ و فلان و بهمان نبود، خبری از زندگیهای لاکچری و یا مراسم آنچنانی نبود، اگر هم بود عمومیتی نداشت، به قول حیدر آقا، بقال محله، آن همه دارندگی و برازندگی برای ازما بهتران بود.
صفا و مهربانی آنقدر زیاد بود که فکر کردن به آن روزها حال دلمان را خوب میکند، آنقدر که خودمان را به روزها و شبهای دههی شصت سنجاق کرده ایم، که هر از گاهی در میان هجوم روز مرگی هایمان گریزی بزنیم به گذشتههای کودکی و لبخندی بزنیم به پهنای یک دنیا دلتنگی.
رنگ قرمز قالی با آن پشتیهای مخملی و رختخوابهایی که تا سقف خانه قد کشیده بود، چسبهای ضربدری روی شیشه، و بچههای محله و بساط فروش آب انجیر و فرفرهای رنگیشان، مدرسه و نیمکتهای سه نفره و مامورهای آب خوری که وقتی زنگ تفریح تمام میشد، دیگر به کسی اجازهی آب خوردن نمیدادند. خانوادهی آقای هاشمی، و مداد قرمز سوسمار نشان و پاککنهایی که یک طرفش قرمز بود و طرف دیگرش آبی. و دفتر مشقهای سوراخ که نتیجهی پاک کردنهای وسواس گونهمان بود با رنگ آبی پاک کن، بوی عید و پیکهای نوروزی، سریال آیینه و هزار دستان، و سالهای دور از خانه، بازیهای کودکی، هفت سنگ و الک و دولک و وسط وسط و شهر شهر و... . . . همه و همهاش عجیب بوی زندگی میداد.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
به نام پدر
ساندویچ
ب مثل برادر
داشتهها و نداشتهها
نامهای به پسرم آریا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دلنوشتههای زهرا دختر احمد آقا |
نویسنده | زهرا غلامی راد |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 56 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7533-30-9 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات |
کتابی بسیار خواندنی و جذاب یادآور خاطرات گذشته
حتما بخوانید خیلی لذت خواهید برد