معرفی و دانلود کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد
برای دانلود قانونی کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد
جمشید خانیان در کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد عشق سالهای نوجوانی را به تصویر میکشد؛ عاشقانهای پرپیچ و خم که بچههای محله و دوستان قدیمی را در رقابتی تنگاتنگ قرار میدهد...
دربارهی کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد
جمشید خانیان، نویسندهی پرکار و پرافتخار اهل آبادان، در کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد داستان عاشقانهای پرشور را روایت میکند که سه نوجوان هر یک به طریقی با آن درگیر هستند. آنها که همگی در یک محله و در همسایگی یکدیگر زندگی میکنند، به صورت همزمان عاشق دختری میشوند که طی اتفاقاتی به همراه خانوادهی خود بهتازگی در محلهی آنها ساکن شده است. شخصیتهای کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد چنان که از عنوان آن پیداست، با ورود دختر که یکی از شخصیتهای کلیدی اثر به شمار میرود، دچار دگرگونیها و چالشهای بسیار میشوند. این کتاب را به نوعی میتوان داستانی دربارهی دوگانهی رفاقت و رقابت قلمداد کرد. رقابتی که هر یک از رقیبان میکوشند از خلال ماجرای عاشقانهی خود، به معشوقی که دل در گرو او دارند نزدیک شوند.
نویسندهی این اثر با زبانی قابل فهم و منحصر به فرد، شرایط و محیط زندگی خانوادهای را که در محوریت داستان قرار دارند به تصویر میکشد و مشکلاتی را که اعضای این خانواده با آن روبهرو هستند، نشان میدهد. در این رمان موضوعاتی مانند پناهندگی، ترس از دست دادن، دوستی و خانواده مورد بررسی قرار گرفتهاند.
زبان منحصر به فرد و خاص نویسنده به همراه ظرافتهایی که در ساختار نحوی جملات در نظر گرفته شده است، این کتاب را از سایر آثار همردهی خود متمایز نموده است. کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد به همت نشر افق تهیه و منتشر شده و اکنون نسخهی الکترونیکی آن در اختیار شما قرار گرفته است.
کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر در سنین نوجوانی به سر میبرید و به داستانهای واقعگرایانه با درونمایههای عاشقانه علاقه دارید، خواندن کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد را به شما پیشنهاد میکنیم.
با جمشید خانیان بیشتر آشنا شویم
این نویسندهی معاصر ایرانی در سال 1340 در آبادان چشم به جهان گشود. جمشید خانیان در حوزههای مختلفی از جمله داستاننویسی، نمایشنامهنویسی، نقد و پژوهش ادبی آثار بسیاری را به رشتهی تحریر درآورده است. او نخستین نویسندهی ایرانی است که به جشنواری «کلاغ سفید» که از سوی کتابخانهی بینالمللی کودک و نوجوان مونیخ برگزار میشود، دعوت شد. 17 عنوان کتاب داستان برای نوجوانان، 11 عنوان کتاب داستان برای بزرگسالان، 24 نمایشنامه و 3 فیلمنامه دستاوردهایی هستند که تا به امروز به قلم جمشید خانیان منتشر شدهاند. از میان این آثار میتوان به مواردی همچون رمان «امپراتور کوتولهی سرزمین لیلیپوت»»، مجموعه داستان «حافظهای برای ناقهی گوش شکافته»، نمایشنامهی «اگر مرد کوچولویی پیدایش شد که میخندید»، نمایشنامهی «آداب جنگی کردن بلدرچینهای نر» و فیلمنامهی «روزی از روزها» اشاره کرد.
جوایز و افتخارات جمشید خانیان
- برگزیدهی شورای کتاب کودک
- برندهی نشان طلایی و نقرهای لاکپشت پرنده
- قرار گرفتن در فهرست افتخار IBBY لندن و مکزیک
- نامزد دریافت جایزهی آسترید لیندگرن
- نامزد دریافت جایزهی هانس کریستین اندرسون
- برندهی جایزهی غنیپور
- برندهی جایزهی کتابهای رشد
- برندهی جایزهی ماهنامهی سلام بچهها و پوپک
- برندهی جایزهی کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
- برندهی جایزهی کمیتهی هنر کتاب سال دفاع مقدس
در بخشی از کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد میخوانیم
احساس کردم خون در رگهایم یخ زده و نفسم به شماره افتاده است. باید به جایی تکیه میدادم. به کجا؟ به کجا خدایا؟ ای کاش میشد دستم را میگرفتم به هوا. و هوا کمکم میکرد که بایستم. داشتم پس میافتادم. آمدم تکیه بدهم به پایِ راستم که بعد پای چپم را بلند کنم، نتوانستم. انگار... انگار هر دو پایم را در قالبِ سِمِنت و سنگ سیاه خشک کرده بودند. پیرمرده عینکش را روی چشم گذاشت و نگاه کرد به x.
x رفت طرف پیرمرده. و بعد هر دو باهم رفتند طرفِ اکالیپتوس. بوی تندِ روغنِ زیتون نمیدانم از کجا به دماغم خورد. آنها پای اکالیپتوس ایستادند و سر بلند کردند. حتماً نگاه کرده بودند به مرغِ عشقها و بلبلِ خرمایی که تک افتاده بود. در این حالت، مویِ بلندِ او مثلِ مثلِ مثلِ آبشاری که از صخرهای بلند بریزد پایین، ریخته بود تا روی کمرش. پیراهنِ سبزِ پسرانهی بلندی پوشیده بود که مربعهای ریزِ زرد داشت، با یک شلوار کتانِ رنگ روشنِ کوتاه که ساقِ جوراب سفیدش را نشان میداد؛ با همان نیمبوتِ سهخطِ سفید دخترانه.
مسیو سبیلو که آمد بیرون، چشمش افتاد به من و به آن دو تای دیگر. بعد قفلِ روسیاش را انداخت روی در و کلیدش را گذاشت توی جیبش و سبیلش را تکان داد و لبهی بلندِ کلاهش را کشید پایینتر. و بعد هم رو به من و آن دو تای دیگر گفت: «اینهمه زود از خواب بیدار میشوید میآیید توی کوچه، یکوقت حالتان بد نشود!»
معلوم بود کنایه زده بود.
چیزی نگفتیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد |
نویسنده | جمشید خانیان |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-933-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه نوجوان |