معرفی و دانلود کتاب خون آشام 4: جنگل ابر
برای دانلود قانونی کتاب خون آشام 4: جنگل ابر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خون آشام 4: جنگل ابر
کلید حل یک معمای چهلساله! کتاب خون آشام 4: جنگل ابر، اثر برگزیدهی سیامک گلشیری از سوی کتابخانهی بینالمللی مونیخ در فهرست کلاغ سفید، پرده از رازی چندساله برمیدارد. رازی سربهمُهر که بدونشک شما را شگفتزده میکند.
دربارهی کتاب خونآشام 4: جنگل ابر
خونآشامها در کمیناند. هیچکس در امان نیست و آقای نویسنده بعد از چندین اتفاق پیدرپی و دهشتناکی که تجربه کرده و در پی ملاقات با یکی از خونآشامها، حالا در مرز ترس و دیوانگی قرار گرفته است...
ماجرای مرموز و جذاب مجموعه داستان خونآشام، در جلد چهارم خود، یعنی جنگل ابر به اوج خودش رسیده است. سیامک گلشیری (Siamak Golshiri) در این کتاب برایتان تعریف میکند که آقای نویسنده در پی کشف حقایق و یافتن دستنوشتههای اشکان اربابی، که به دست خونآشام به قتل رسیده، به خانهی زنی به نام مهتاب میرسد.
زنی که پرده از یک راز سربهمُهر چهلساله برمیدارد و شما را به دههی 1350 میبرد. او برای آقای نویسنده تعریف میکند در آن سالها و زمانی که جوان بوده، ماجرایی عشقی برای او رخ داده و وقتی در آن عشق شکست خورده است، به خودکشی پناه برده. یک خودکشی ناموفق که بعد از آن خانوادهاش تصمیم میگیرند مهتاب را برای بهتر شدن حال روحیاش به سفر شاهرود و جنگل ابر ببرند.
مهتاب ماجرای زندگیاش را در کتاب خونآشام 4: جنگل ابر اینگونه ادامه میدهد: «یک شب که در جنگل ابر قدم میزدم، آبوهوای جنگل دگرگون شد و من برای در امان ماندن از بدی آبوهوا به یک غار مخوف پناه بردم. بعد از چُرت کوتاه آن شب متوجه شدم که موجودی ترسناک به سراغ خانوادهام رفته است و تصمیم گرفتم از آنجا فرار کنم. مدتها بعد از آن اتفاق که در بیمارستان روانی بستری بودم، وقتی به تهران بازگشتم، متوجه شدم که خواهرم و خانوادهام تبدیل به خونآشام شدهاند...»
با خواندن اتفاقاتی که در کتاب خونآشام 4: جنگل ابر رخ میدهد صدای بههمخوردن دندانهایتان از شدت ترس را خواهید شنید. چه چیزی در حال رخ دادن است؟! آیا مهشید هم یکی از خونآشامهای شهر است که آقای نویسنده را طعمه کرده یا سرنوشت دیگری در انتظار نویسنده قرار دارد؟
کتاب خونآشام 4: جنگل ابر را نشر افق به انتشار رسانده و میتوانید آن را از طریق اپلیکیشن و سایت کتابراه تهیه کنید. همچنین چهار جلد دیگر این مجموعهی جذاب و بینظیر در کتابراه موجود است و همین حالا میتوانید آنها را بخوانید یا به عزیزانتان هدیه کنید.
دربارهی مجموعه کتاب خونآشام
روایتی هولناک در دلِ ایرانِ مدرن. مجموعهی خونآشام نام رمانهایی است که سیامک گلشیری در پنج جلد برای نوجوانان به رشتهی تحریر درآورده است. این مجموعه در ژانر وحشت نوشته شده و روایتهایی خیالانگیز از دنیای خونآشامهاست که به زندگی چند نوجوان پیوند خورده است. در این مجموعه داستان دو دوست را میخوانید که سر از ماجرایی عجیب و مرموز در میآورند و ناخواسته به دل ماجراهایی دلهرهآور وارد میشوند.
این مجموعهی پنج جلدی برای ردهی سنی نوجوان بهترتیت با نامهای «تهران، کوچه اشباح»، «ملاقات با خونآشام»، «شبح مرگ»، «جنگل ابر» و «شب شکار» روانهی بازار نشر شده است. لازم به ذکر است که جلد چهارم این مجموعه «جنگل ابر» عنوان برگزیدهی کتابخانهی بینالمللی مونیخ از میان فهرست کلاغ سفید را از آن خودش کرده است. شما میتوانید هر پنج جلد این مجموعه را از سایت و اپلیکیشن کتابراه تهیه کنید.
کتاب خونآشام 4: جنگل ابر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از نوجوانان طرفدار ژانر وحشت، فانتزی و داستانهای معمایی هستید، خواندن این مجموعه کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
با سیامک گلشیری بیشتر آشنا شویم
سیامک گلشیری از بهترین نویسندگان ادبیات نوجوان و البته بزرگسال است که در مردادماهِ سال 1347 در اصفهان و در خانوادهای فرهنگی متولد شد. او دوران کودکی خود را تا شش سالگی در اصفهان گذراند و پس از آن همراه با خانواده به تهران مهاجرت کرد. شش سال بعدی زندگی را در تهران گذراند و در سال 1359، مجدداً به اصفهان بازگشت. علاقهی او به نمایش، باعث شد در دوران دبیرستان چند نمایش را به روی صحنه ببرد. گلشیری پس از معافیت از سربازی، در دو مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد رشتهی زبان و ادبیات آلمانی تحصیل کرد. او کار حرفهای خودش را در دنیای ادبیات از سال 1370 آغاز کرد و اولین داستان کوتاهش را با نام «یک شب، یک اتفاق» در سال 1373 و در مجلهی آدینه به چاپ رساند. سیامک گلشیری چهار سال بعد، موفق به انتشار اولین مجموعه داستانش با عنوان «از عشق و مرگ» شد.
از این نویسندهی پرطرفدار تاکنون ترجمهها، داستانهای کوتاه، رمان و مجموعه داستانهای بسیاری به چاپ و انتشار رسیده است که بخش عمدهی آن را برای نوجوانان به رشتهی تحریر درآورده. در کارنامهی فعالیتهای او ترجمهی کتابها و داستانهای مشهور جهان، تدریس داستاننویسی در دانشگاهها و مؤسسات فرهنگی، چاپ و انتشار داستانها و رمانهای گوناگون و همچنین همکاری با نشریاتی همچون آدینه، زندهرود، گردون، زنان و ... به ثبت رسیده است. گفتنیست که هوشنگ گلشیری، نویسندهی مشهور و توانای ادبیات معاصر ایران، عموی سیامک گلشیری است.
بخشی از جوایز و افتخارات سیامک گلشیری
- برندهی جایزهی مهرگان ادب در بخش بهترین رمان برای نوشتن رمان «مهمانی تلخ» در سال 1380
- برندهی جایزهی مهرگان ادب در بخش بهترین رمان برای نوشتن رمان «نفرین شدگان» در سال 1381
- برندهی جایزهی بهترین رمان کتاب سال مهر برای نوشتن رمان «اولین روز تابستان» در سال 1389
- منتخب کتابخانهی بینالمللی مونیخ در کاتالوگ کلاغ سفید برای نوشتن «مجموعهی خونآشام» در سال 2014
برخی از آثار سیامک گلشیری
- میدان ونک، یازده و پنج دقیقه؛ مجموعه داستان کوتاه
- رژ قرمز؛ مجموعه داستان کوتاه
- شب شکار؛ رمان نوجوان
- رمانهای پنجگانهی گورشاه؛ رمان نوجوان
- خفاش شب؛ رمان بزرگسال
- اندوه عیسی، اثر ولفگانگ برشرت؛ ترجمه
در بخشی از کتاب خون آشام 4: جنگل ابر میخوانیم
روزها و ماههای بعد مهشید و بهمن سعی کردند نگذارند تنها بمانم. بیشتر وقتها با هم بودیم. شبها یا من پیش آنها میماندم و یا مهشید به خانهام میآمد. گاهی هم بچههایشان، پریا و کوهیار را که مثل بچههای خودم دوستشان داشتم، میآوردند که پیشم بمانند. کارهایم را هم توی شرکت چند برابر کرده بودم. برخلاف گذشته هیچ قراردادی را، حتی اگر با سیاستهای شرکتم جور درنمیآمد، رد نمیکردم. آنقدر برای خودم کار و سرگرمی درست کرده بودم که دیگر فرصت نداشتم به چیزی فکر کنم، هرچند کافی بود دو سه دقیقهای جایی تنها بنشینم تا دوباره یاد گذشته بیفتم. اما واقعاً داشتم سعی میکردم همهچیز را فراموش کنم. تا اینکه یک روز اتفاقی افتاد؛ صبح، در مسیرم به شرکت، جایی توی خیابان احساس کردم دو چشم مرا زیر نظر دارند، دو چشم که انگار مسیر طولانی را دنبالم آمده بودند. آنوقت برگشتم و آنطرف خیابان را نگاه کردم. دیدم که برگشت بهطرف ویترین مغازهای، اما از پشت هم میتوانستم بشناسمش. حتی بویش را هم از آنجا حس میکردم.
چندبار دیگر هم دیدمش، اما هیچوقت جلو نیامد. میدانستم آمده که فقط مرا ببیند و میدانستم که هنوز دوستم دارد، اما به شیوهی خودش.
یکیدو ماه بعد، اواخر تابستان همان سال، یک شب مهشید با من تماس گرفت. گفت تصمیم گرفتهاند چند روزی به مسافرت بروند، جایی در شمال، جایی که هیچوقت نظیرش را ندیدهام. گفت مطمئن است که آنجا همهچیز را فراموش میکنم. اول سفت و سخت مخالفت کردم. دلم نمیخواست جایی غیر از خانهام باشم. هنوز ته ذهنم انتظار میکشیدم. به مهشید هم گفتم. اولین بار بود که چیزی را که در قلبم بود به زبان میآوردم؛ گفتم منتظرم یک روز در را باز کنم و کیوان را پشت در ببینم. گفتم خانهام تنها جایی است که امکان دارد به آن برگردد. مهشید چند لحظهای سکوت کرد. بعد شنیدم گفت کسی قرار نیست برگردد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خون آشام 4: جنگل ابر |
نویسنده | سیامک گلشیری |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-897-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |