معرفی و دانلود کتاب جنگ پا برهنه

معرفی کتاب جنگ پا برهنه

رحیم مخدومی در کتاب جنگ پا برهنه، با به تصویر کشیدن خاطرات خود در جهبه‌های جنگ از زندگی سخت آن‌هایی می‌گوید که هشت سال تمام در سرما و گرما، در کوه‌ها و دشت‌ها به دور از همه‌ی سیاست‌های موسمی، بر سر عهد و پیمان خود با امام راحل ایستادند.

درباره کتاب جنگ پا برهنه:

این کتاب با تمرکز بر شخصیت‌های گوناگونی که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حضور داشته‌اند سعی دارد حوادث و رویدادهای دفاع مقدس را با نگاهی متفاوت به تصویر بکشد. یکی از نکات جالب این کتاب استفاده از آیه‌های کوتاه قرآن کریم قبل از هر خاطره است که بی‌ربط به محتوای داستان نیستند.

رحیم مخدومی در این کتاب می‌کوشد تا در خاطرات خود تنها به موشک و خمپاره اکتفا نکرده و به ابعاد مختلف جنگ بپردازد. او سعی دارد از زاویه‌ای به جنگ نگاه کند که ستاره‌های گمنام و پا برهنه در آسمان دفاع مقدس رصد شوند.

از شخصیت‌های محوری این کتاب می‌توان عبدالرحیم جمشیدی، مهاجر افغانی را نام برد که برای کار به ایران آمده بود، اما با مشاهده حوادث رخ داده در ایران بر اثر جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و سرانجام در سال آخر جنگ، به شهادت رسید.

کتاب جنگ پا برهنه مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این کتاب ارزشمند به جهت یادآوری دلاوری‌های جانبازان و شهدا، به تمامی ایرانیان پیشنهاد می‌شود.

با رحیم مخدومی بیشتر آشنا شویم:

یکی از نویسندگان سرشناس و با تجربه در حوزه انقلاب و دفاع مقدس رحیم مخدومی است. او در سال 1345 در شهر ورامین دیده به جهان گشود و در مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی را خواند. مخدومی در حال حاضر در کسوت معلمی فعالیت می‌کند.

مخدومی دوران جوانی خود را در جبهه‌های جنگ گذارند و ملاقات با فرماندهان و شهادت دوستانش، همگی تاثیر زیادی بر روحیات این نویسنده جوان گذاشت و سبب شد تا از همان دوران شروع به نوشتن کند.

از آثار او می‌توان به کتاب‌هایی مثل: نرگس، مالک خیبر، یار کجاست، چه کسی ماشه را خواهد کشید، جنگ پا برهنه و... اشاره کرد.

برخی از مسئولیت‌های هنری و ادبی رحیم مخدومی عبارتند از:

- دبیر ششمین جایزه ادبی «یوسف» (سال 92)
- دبیر پنج دوره جشنواره ادبی «رسول آفتاب» (از سال 89 تا 93)
- سرگروه داوری آثار مستند جشنواره «پاسداران اهل قلم» (سال88)
- سرگروه داوری داستان بزرگسال جشنواره «ربع قرن کتاب دفاع مقدس» (سال 88)
- داور گروه خاطره نهمین و دهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس (سال‌های 84 و 85)
- سرگروه داوری خاطره یازدهمین و دوازدهمین دوره انتخاب «بهترین کتاب دفاع مقدس» (سال 86 و 88)

در بخشی از کتاب جنگ پا برهنه می‌خوانیم:

چند روزی است بچه‌ها حالی به حالی شده‌اند. شب‌ها از توی سنگرها صدای دعای توسل می‌آید. چند روز است که آذرفر از تهران آمده و با خبری که آورده سینه گردان را سوزانده است. آذرفر می‌گفت: «آقا مصطفی شهید شد و آقا سید را به بیمارستان مشهد فرستادیم.» آذرفر می‌گفت: «آقا سید از گردن به پایین قطع نخاع است.»

دعای بچه‌ها این شب‌ها خالصانه‌تر است. هنوز ته دلشان امیدی باقی مانده. امروز حالِ گرفتن روزنامه‌ها را ندارم. می‌گویم باشد فردا می‌گیرم. دارم این پا و آن پا می‌کنم که ماشین غذا روزنامه‌ها را می‌آورد. روزنامه‌ها هر چند کهنه‌اند ولی خبری تلخ و تازه را به همراه دارند. روزنامه‌های پس‌مانده در صفحه اول خود جامی زهرآلود آورده‌اند تا در دل بروبچه‌های گردان بریزند...! و می‌ریزند و امید دل همه را با قلم دردآلود خود به سیاهی می‌کشند... سرهمه‌مان به درد می‌آید، همه می‌نگریم، همه می‌گرییم و خود را ملزم به باور می‌نماییم: «الذین اذا اصابتهم مصیبه...»

صفحه اول روزنامه سیمای آقا سید را دربرگرفته و نوشتاری این‌چنین بر سینه خود حک نموده است: «عروج عاشقانه سردار رشید اسلام، شهید سید مهدی لاجوردی را به امام زمان و رهبر کبیر انقلاب و امت...»

مانده‌ایم روزنامه‌ها را در سنگرها پخش کنیم یا نه! آذرفر می‌گوید: «پخش کنید.» روزنامه‌ها به داخل سنگرها می‌رود و بچه‌ها می‌بینند عکس خورشید را.

فهرست مطالب کتاب

اشاره
به جای مقدمه
نیایش
بلدوزرها
یک مؤمن، یک گردان
خط
باحال
و مارمیت
ابوطیاره
باز ایستاده‌ایم
پا برهنه‌ها
من برای دیگران
شهادت خورشید
جمال خورشید
هبوط
مرداب
جهاد مالی
ملجأ
رودخانه
منبر
کتک خورده‌ها
آب ندیده‌ها
میقات
عقرب‌ها
این روزها
شام آخر
تصاویر