معرفی و دانلود کتاب جنگ دوست داشتنی
برای دانلود قانونی کتاب جنگ دوست داشتنی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جنگ دوست داشتنی
سعید تاجیک رزمندهی جبهههای جنوب در کتاب جنگ دوست داشتنی، خاطرات و لحظاتی را در جنگ روایت میکند که کمتر افرادی به ویژه خبرنگاران داخلی و خارجی دیدهاند.
نویسنده این اثر را در دوران جنگ تحمیلی نوشته اما انتشار آن تاکنون به تأخیر افتاده است. او در جنگ انسانهایی خلق میکند که واقعیت داشتهاند و اکنون شبه اسطوره هستند؛ مردان بزرگی که همگی در به وجود آمدن داستانهایش نقش مشابهی ایفا میکنند؛ شهید همت و باکری برای او فرماندهانی میباشند که تاریخ این مرز و بوم فقط میتوانست آنها را بیافریند. تاجیک در این کتاب سعی دارد تا چهرهی آنان را زیبا به نمایش بگذارد.
این اثر اغلب دربردارندهی خاطرات طنزآمیز و شوخطبعانهی حضور او در جبهههای هشت سالهی دفاع مقدس است. وی با بهرهگیری از ذهن توانمندش، بدون وجود یادداشت روزانه، جزئیات مربوط به حوادث و اشخاص را به خاطر داشته و با زبانی طنز به تحریر درآورده که واقعاً در اکثر موارد در این امر موفق شده است.
در میان خاطرات او، هم طنزهای مبتنی بر موقعیت طنزآمیز و هم طنزهایی که مبتنی بر ظرفیتهای زبانی به چشم میخورند و در هم آمیختگی این دو شیوه، اثر او را خواندنی و ارزشمند نموده است. خاطرهگوییهای وی در مورد کسانی میباشد که پرهیزگار و پاکدامن نبودند، از همین مردم عادی و از نقاط فقیر شهر آمده بودند و مثل همهی ما روزگار میگذراندند.
سعید تاجیک سال 1345 در یکی از محلههای فقیرنشین شهر ری متولد شد. او زمانی که در سال 1362 به جبهه اعزام گشت نوجوانی هفده ساله بود اما تجربهی حضورش در بطن رویدادی چنان عظیم باعث شد تا با ذهنی بارور و سرشار از مضامین ناب به زندگی عادی برگردد. رویکرد شوخطبعانهاش به جنگ از وی نویسندهای متمایز به وجود آورده است.
این اثر کارنامهی فرهنگی و رزمی نویسندهی جوان و خوش ذوقاش محسوب میشود. جدولهای این کارنامه با عنوانهایی پر شدهاند که نشان دهندهی یک زندگی طبیعی در میدانهای نبرد هستند. جنگ با طنز و شوخی، به سختی کنار هم قرار میگیرند اما وقتی با هم بیایند هر دو زیباتر خواهند شد. تاجیک با این کتاب به داراییهای زلال و معنوی جنگ اضافه کرده است.
در بخشی از کتاب جنگ دوست داشتنی میخوانیم:
آن روز و شب گذشت. چند شب بعد قرار شد به مواضع دشمن فرضی حمله کنیم. ساعت نه و نیم شب به کلیه نیروها دستور حرکت داده شد. پشت سر هم در یک ستون منظم قرار گرفتیم. حرکت از شرق به سمت غرب بود. تپه ماهورها یکی پس از دیگری از زیر پا میگذشت. ساعت دوازده شب دستور دادند سر جایمان بنشینیم. همینطور که نشسته بودیم، ناگهان صدای سوراخ شدن وضوی یکی از بچهها گوشمان را نوازش داد. با شنیدن این صدای بیموقع و غیر منتظره، همه بچهها زدند زیر خنده. فرمانده دسته که چند قدم دورتر ایستاده بود، با شنیدن این صدا خود را به محل وقوع حادثه رساند و به طرف با صراحت تذکر داد و گفت: «خودت را جمع و جور کن!» آن بنده خدا هم که شرمنده شده بود، کمی جابهجا شد و چیزی نگفت.
مدتی نگذشته بود که دوباره صدای شلیک چند رعد و برق از ناحیه همان بنده خدا به گوشمان خورد. این بار بچهها با صدای بلند قهقهه زدند و گفتند: «این بنده خدا آب و روغن قاطی کرده!» فرمانده دسته بالای سر آن بخت برگشته رفت و با لحن تندی گفت: «بلند شو ببینم!» وقتی از جایش بلند شد، دستور نشستن و بر خاستن داد. آن ننه مرده که از کارش شرمنده بود، پس از چند بار نشستن و بر خاستن، سر جایش نشست و مشغول خاکبازی شد. نیم ساعت آن جا توقف کردیم و بعد دستور آمد به راهمان ادامه دهیم. ستون رفتهرفته از غرب به سمت جنوب تغییر موضع داد تا اینکه به اولین موانع دشمن فرضی رسیدیم. صدای شلیک دوشکا، چهار لول و انفجار خمپاره منطقه را به لرزه در آورد. شلیک قبضهها حدود بیست دقیقه طول کشید. پس از مدت کوتاهی مواضع دشمن فرضی به دست بچهها فتح شد و به طرف اردوگاه حرکت کردیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جنگ دوست داشتنی |
نویسنده | سعید تاجیک |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 568 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-506-215-4 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |
روایت خیلی روان و شیواست، پر از فراز و نشیب و کاملا آدم با خودش همراه میکنه و با خودش میبره، داستانی زیبا و سرشار از نشانههای ایثار از خود عشق، گذشتگی، ناامیدی، وحشت، تلاش، ایمان، بندههای مخلص خدا، کسانی که غرق نماز میشوند در شب، و کسانی دیگر که مثل آدمهای دیگه هستند یعنی مثل خودمان کمی تنبل شاید، درک کردن این آدمهای عجیبِ از خود گذشته در این کتاب بسیار راحتتر بود، امید و نومیدی و غم و شادی... کتابی فوق العاده زیبا برایم بود..