معرفی و دانلود کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار

معرفی کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار

کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار شامل جلد هفتم و هشتم مجموعه‌ی «چشمت روز بد نیبنه» می‌شود. لورا وید و مایکل وید در این جلد هم داستان سه پسر وروجک را روایت می‌کنند که از هر فرصتی برای اذیت کردن و فریب دادن دیگران استفاده می‌کنند؛ اما این‌بار در این جلد، یک مامان‌بزرگ زرنگ و حیله‌گر پیدا می‌شود که سر آن‌ها را کلاه می‌گذارد.

درباره‌ی کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار

نزدیک کریسمس است و گوردن و پائولو و راوی بی‌نام کتاب که در روستایی در کشور کانادا زندگی می‌کنند، حسابی هیجان‌زده‌اند. مدیر مدرسه از آن‌ها خواسته است که برای یک مهمانی خیریه تبلیغ کنند. وظیفه‌ی سنگینی بر دوششان نیست؛ تا اینکه جعبه‌ی پول‌ها در اختیارشان قرار می‌گیرد. حالا که مدیر از مدرسه به خانه‌ی شهردار رفته، آن‌ها باید دوهزار دلار پولی را که جمع شده،‌ به او برسانند. اما در راه آن‌قدر اتفاقات عجیب و باورنکردنی می‌افتد که قلبتان از شدت هیجان در سینه‌تان گرومپ گرومپ می‌تپد و صفحه‌های کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار را به‌سرعت ورق می‌زنید تا به پایان ماجرای این سه دوست بازیگوش برسید! همه‌ی 21 داستانی که لورا وید (Laura Wade) و مایکل وید (Michael Wade) در جلد هفتم و هشتم مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند (And Then It Happened: Book Seven & eight) روایت کرده‌اند، دقیقاً همین کار را با شما می‌کنند. البته با خواندن بعضی‌هایشان هم از شدت خنده روده‌بر می‌شوید!

در مجموعه کتاب‌های چشمت روز بد نبیند، این گوردون است که دیگران را فریب می‌دهد؛ اما حالا یک مامان‌بزرگ ناقلا پیدا شده که از پس گول زدن گوردون برمی‌آید! برای اینکه با این شخصیت اعجاب‌انگیز آشنا شوید، کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار را بخوانید. لورا وید و مایکل وید تضمین می‌کنند که این کتاب شما را به خنده وامی‌دارد و روحیه‌تان را بهتر و بهتر می‌کند. اگر حال روحی‌تان بد است و می‌خواهید تا آخر عمرتان در همین حالت بمانید، به‌هیچ‌وجه کتاب را باز نکنید!

کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار را نشر آفرینگان با ترجمه‌ی مریم مفتاحی منتشر کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند

مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند شامل 14 جلد کتاب می‌شود و لورا و مایکل وید اولین جلد آن را در سال 2003 در کشور کانادا منتشر کردند. این مجموعه‌ کتاب با روایت اول شخص نوشته شده است و داستان‌های پسری بدون‌نام است که همراه با دو دوست صمیمی‌اش، گوردون و پائولو، دردسرهای بسیاری برای اطرافیانشان درست می‌کنند. داستان‌های هر جلد از یکدیگر مستقل هستند و می‌توانید آن‌ها را بدون ترتیب بخوانید. شخصیت‌های اصلی و فرعی کتاب عبارتند از:

• راوی: او همیشه از خودش با عنوان «من» یاد می‌کند و در رابطه‌ی دوستانه‌شان نقش دانای کل را دارد.
• گوردون: او همان کسی است که همه را به دردسر می‌اندازد. البته بعداً همه را از دردسر نجات می‌دهد!
• پائولو: او مرد عمل است و همیشه با ابزارآلات کار می‌کند. او همراه خانواده‌اش در مزرعه ساکن است.
• خانم هاگزبریت: معلم این سه پسربچه در مدرسه‌ی دولتی «دانگلمور»
• آقای ایوانز: مدیر مدرسه
• آقای باتِرورت: همسایه‌ی راوی
• ایوان: دایی گوردون

انتشارات ققنوس این مجموعه را در 7 جلد با ترجمه‌ی مریم مفتاحی منتشر کرده است. جلدهای مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند به ترتیب عبارتند از:

• کلکسیون پرنده‌های مرده و تله برای دزد
• حمله‌ی مترسک‌ها و داستان دستشویی
• روز بدشانسی گوردون و خانه‌ی ارواح
• تعقیب و گریز در برف و مامان‌بزرگ نابکار خلافکار
• کوسه‌ماهی و وضعیت اضطراری
• مامان خرسه و وگاس
• با چنین دوستانی و وقتی بچه بودیم

کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار برای گروه سنی 7 تا 12 سال مناسب است. اگر فرزندتان به کتاب خواندن علاقه‌ای نشان نمی‌دهد، یک جلد از مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند را برای او تهیه کنید. مطمئن باشید که مجذوب کتاب خواندن خواهد شد!

در بخشی از کتاب تعقیب و گریز در برف و مامان بزرگ نابکار و خلافکار می‌خوانیم

آدم در زندگى فقط یک بار فرصت دارد تا خودش را به دیگران معرفى کند، براى همین همیشه باید تلاش کنید در برخورد اول بهترین تأثیر را روى دیگران بگذارید. یادگیرى این درس براى من و گوردون و پائولو خیلى گران تمام شد. دو روز بود که همین‌طور داشت باران مى‌بارید و، در آن دو روز، ما خانه‌ی گوردون بودیم و وقت‌کشى مى‌کردیم تا باران بند بیاید و بتوانیم برویم بیرون و تفریح کنیم. تنها چیز هیجان‌انگیز این بود که یک ماشین بارى بزرگ مقابل خانه‌ی خالى روبه‌روى خانه گوردون پارک بود و کارگرها مشغول حمل کارتن‌ها به داخل خانه بودند. البته ما مى‌دانستیم که کار درستى نیست به وسایل دیگران خیره شویم وقتى دارند اسباب‌کشى مى‌کنند. براى همین حواسمان بود که کسى ما را نبیند، از پشت پرده سرک مى‌کشیدیم تا اطلاعاتى راجع به همسایه‌ی جدید به دست آوریم. من و پائولو خیلى زود از جاسوسى همسایه خسته شدیم. مدت طولانى‌اى فقط داشتیم تماشا مى‌کردیم که کارگرها میز و صندلى و مبل و لوستر از ماشین بارى خالى مى‌کنند. با وجود این گوردون، بدون این‌که در معرض دید باشد، از پشت پرده با دوربین صحرایى‌اش آن طرف خیابان را نگاه مى‌کرد و من و پائولو تلویزیون تماشا مى‌کردیم.

گوردون گفت: «هى! یک ماشین آمد. حتماً همسایه‌هاى جدیدند.»

من و پائولو به سمت پنجره خیز برداشتیم و یک مرد و زن و یک دختر و یک سگ دیدیم که از ماشین پیاده شدند و زیر باران به سمت خانه جدیدشان رفتند.

گوردون دوربینش را روى کاناپه پرت کرد و آه‌کشان گفت: «اَه، چه خیطى شدیم! یک دختر دیگر توى خیابان ما. چرا هیچ پسرى به سن ما به این محل نمى‌آید؟»

فهرست مطالب کتاب

تعقیب و گریز در برف
1: دوباره یک کار خیر
2: رم کردن گاوها
3: هالووین
4: وقتى دخترها حمله مى‌کنند
5: تعقیب و گریز در برف
6: تأثیر اولیه
7: جشن تولد غافلگیرانه
8: گربه‌اى به اسم باتنز
9: دزد حیوانات خانگى
10: روز بدشانسى آقاى باترورت
مامان‌بزرگ نابکار و خلافکار
1: مامان‌بزرگ نابکار و خلافکار
2: معلم کمکى
3: سه به سه
4: مار
5: سه «خرس»
6: دستشویىِ خوش‌منظره
7: گوردون فداکار
8: گندکارى در مراسم هنرنمایى
9: درس گوردون
10: بادآورده را باد مى‌برد
11: همدستىِ گوشت چرخ‌کرده