معرفی و دانلود کتاب به وقت شکنجه و باروت

معرفی کتاب به وقت شکنجه و باروت

کتاب به وقت شکنجه و باروت به قلم جردن هارپر، روایتی پرماجرا و نفس‌گیر از همدستی یک دختر 11 ساله با پدر خلافکارش را به تصویر می‌کشد. این رمان موفق و پرمخاطب، افتخار کسب جایزه ادگار در سال 2018 را از آن خود کرده است.

درباره کتاب به وقت شکنجه و باروت:

پالی 11 ساله و منزوی‌ست؛ دختری که همیشه یک خرس عروسکی در بغل دارد و به طرز عجیبی باهوش است. او مدت‌هاست که مادرش را از دست داده و پدرش نیز تازه از زندان آزاد شده است. نیت، پدر پالی، سال‌ها در زندان بوده و گروه خشنی به نام آریان، دشمنی عجیبی با او دارند. روزی نیت با یک ماشین سرقتی به دنبال پالی در مدرسه می‌رود و این شروع همدستی پالی کوچک با پدر خلافکارش است. او به زودی درمی‌یابد که دنیای کودکی‌اش به پایان رسیده و اکنون برای حفظ جان خود و پدرش باید کارهای غیرمعمولی را انجام دهد. او کم‌کم متوجه علت مرگ ناگهانی مادرش می‌شود، همان دلیلی که امروز نیز باید به خاطر آن از دست گروه شرور آریان مخفی بماند...

رمان به وقت باروت و شکنجه (She Rides Shotgun)، داستان تعقیب و گریز پدر و دختری را روایت می‌کند که برای حفظ جان‌شان مجبور به فرار از دست دشمنان‌شان هستند. جردن هارپر (Jordan Harper) دلهره‌ها و شب‌بیداری‌های نیت و پالی در پناهگاه‌های مختلف و همچنین رابطه عمیق و عاطفی این پدر و دختر را به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر می‌کشد.

افتخارات کتاب به وقت شکنجه و باروت:

- دریافت جایزه ادبی ادگار برای نخستین تجربه نویسندگی در سال 2018
- نامزد کتاب برتر سال 2017
- دریافت جایزه ALEX از ALA سال 2018

نکوداشت‌های کتاب به وقت شکنجه و باروت:

- یکی از بهترین رمان‌هایی که تاکنون خوانده‌ام. این داستان به زیبایی و غزل نوشته شده است و هنگامی که آن را می‌خوانید، احساس می‌کنید، شخصیت‌های داستان را از قبل می‌شناختید. (سایمون توئین)

- این داستان هم یک روایت جدید از تعقیب و گریزی هیجان‌انگیز است و هم تصویری عجیب و غریب از رابطه یک پدر و دختر را ارائه می‌دهد. (بوک لیست)

- فوق‌العاده جذاب! خوانندگان این کتاب آن را به سختی می‌توانند زمین بگذارند. (سنت لوئیس)

خواندن کتاب به وقت شکنجه و باروت به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی علاقمندان داستان‌های پلیسی معمایی و دوستداران رمان‌های هیجان‌انگیز را به خواندن این رمان جذاب دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب به وقت شکنجه و باروت می‌خوانیم:

پیش از آنکه دختری با موهای شرابی و چشمان آبی گستاخ به دم در برسد، اسکوبی خود را خوش‌شانس می‌دانست. دست‌کم یک عوضی حرامزاده‌ خوش‌شانس. شاید در جای دیگری از این دنیای پهناور، از تیستر رسمی دارودستۀ «نازی دوپ بویز» لس‌آنجلس شغل بهتری وجود داشت، اما آن شغل دیگر هرچه بود، اسکوبی نمی‌خواستش. این‌جوری به موضوع نگاه می‌کرد که جایگاهش بالاتر و راحت‌تر از پاپ در رم است. خب درست است که آن پاپ عوضی زیرشلواری‌ ابریشمی به تن می‌کرد و یک میلیارد آدم گوش به فرمانش بودند؛ اما مجبور بود کلاه مضحکی بر سر بگذارد و هر روز به‌کلیسا برود. اسکوبی چی؟ او داشت کاری را انجام می‌داد که عاشقش بود.

ببینید: سه ردیف «شیشه» را روی میز به صف کرده‌اند. چطور می‌شود فهمید هر کدامشان چند پرده‌ از رنگ سفید تیره‌تر است؟ یکی سفید معمولی، دومی سفید برفی و سومی سفید استخوانی. اسکوبی متخصص دیدن این‌جور چیزهای ظریف بود. کارش همین بود.

ای‌راد ایستاد کنار اسکوبی و ردیف خالکوبی‌های آذرخش‌ آبی‌اش را نوازش کرد. عادت داشت وقتی گمان می‌کرد اسکوبی دارد تک‌روی می‌کند، دستش را بکشد روی آذرخش‌هایش و با آن‌ها بازی‌بازی کند. این شگرد بامزه‌اش بود تا به اسکوبی یادآوری ‌کند کدامشان قاتل است و کدامشان نیست. اسکوبی می‌دانست ای‌راد خوش ندارد او آن دوروبر بپلکد. می‌دانست وقتی ای‌راد سفیدپوست سلطان دارودستۀ «نازی دوپ بویز» بود، او فقط یک عملۀ خرده‌پای ارتش آرین‌های پولادین بود. می‌دانست ای‌راد گفته بود که نیاز به تیستر «شیشه‌» ندارد، اما آدم‌های داخل تشکیلات اعتراضش را وارد ندانسته بودند. می‌دانست ای‌راد همۀ فرشته‌ها را نمی‌شناخت. اسکوبی همۀ فرشته‌ها را می‌شناخت.

فهرست مطالب کتاب

کرگ کله‌خر
بخش اول: دختری از ونوس
بخش دوم: ... و بچه‌شیر
میان‌پرده: آدم‌خواران کشتی شکار نهنگ
بخش سوم: زامبی راه می‌رود
بخش چهارم: پردیدو
سپاسگزاری
درباره نویسنده
به یاد کنت کراس‌وایت