معرفی و دانلود کتاب بمب خیس - سقوط مرگبار - جلد دوم
برای دانلود قانونی کتاب بمب خیس - سقوط مرگبار - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بمب خیس - سقوط مرگبار - جلد دوم
کتاب بمب خیس - سقوط مرگبار - جلد دوم نوشتهی معین فرد، رمانی جذاب و هیجانانگیز است که در آن قهرمان داستان دیگر هویت خود را یافته اما همچنان با مشکلات و دشمنان بسیاری درگیر است. مجموعهی سقوط مرگبار در زمانهای رخ میدهد که تمدنهای انسانی از بین رفتهاند.
دربارهی کتاب بمب خیس:
این رمان جلد دوم مجموعهی سقوط مرگبار به شمار میآید و اتفاقات آن پس از ماجراهای کتاب باران سیاه رخ میدهد. زایراس شخصیت اصلی داستان پس از پیدا کردن هویت خود و به دست آوردن جعبهی سیاه به ارباب کرومها (موجوداتی زنده از جنس ربات) تبدیل میشود. او در بالاترین جایگاه کرومها به نوکر کرادن هم تبدیل میشود. کرومها تصمیم دارند با این حیله و قرار گرقتن زایراس در جایگاه ارباب کروم ها از ارباب اصلیشان یعنی کرادن که در یک بدن آهنی با زایراس به زندگی ادامه میدهد حفاظت کنند. این ایده با شکست روبهرو میشود و زایرس به همه چیز پشت میکند و سر به بیابان میگذارد. او در کتاب بمب خیس که جلد دوم مجموعهی خواندنی سقوط مرگبار است تلاش میکند راهی بیابد تا از دیوار رادیواکتیوی بگذرد و به دنبال ناشناختهی خود برود. او در این ماجراجویی بزرگ به حقایق نهان بسیاری دست پیدا میکند، قبیلههای بزرگی قصد دارند از دیوار عبور نمایند و دنیا را به آتش بکشند.
مجموعهی سقوط مرگبار:
معین فرد در این مجموعهی جذاب و هیجانانگیز ماجراجوییهای مردی به نام زایراس در آیندهای نامشخص را به تصویر میکشد. مجموعهی سقوط مرگبار یکی از بهترین آثار در ژانر علمی - تخیلی و ادبیات پسارستاخیزی به شمار میآید و قدرت خیال نویسندهی آن نیز بسیار ستودنی و خیرهکننده است.
کتاب بمب خیس مناسب چه کسانی است؟
اگر به رمانهای علمی - تخیلی علاقه دارید، این کتاب بهترین گزینه برای شما محسوب میشود.
در بخشی از کتاب بمب خیس میخوانیم:
گیج و منگ چشمانم را باز میکنم. کانتینر همچنان تکان میخورد. وحشتزده به گوشهی کانتینر پناه میبرم و به در زل میزنم. چیزی روی سقف کانتینر راه میرود. بیحرکت گوشه میمانم و به سقف نگاه میکنم. بعد از مدت کوتاهی صدا آرام میگیرد و صاحب صدا روی سقف مینشیند. آنقدر منتظر میمانم تا قلبم آرام گیرد. نمیدانم وقتی نیمی از مغزم سالم مانده و بقیه اعضای بدنم آهنیست، چرا حس میکنم درون سینهام یک قلب واقعی دارم.
مدت طولانی میگذرد، هیولا هیچ حرکتی نمیکند. با این که کاملا آرام شدهام ولی نمیتوانم هیچ تکانی بخورم. با هر برخورد دانهی ماسه به کانتینر، سرم به سمت صدا میچرخد. آنقدر وحشتزده از خواب بیدار شدهام که هنوز سرم درد میکند و حس میکنم در محاصره هیولاها قرار گرفتهام.
تصورم این است که اگر در را باز کنم، هزاران هیولا به داخل هجوم میآورند. بیحرکت در همان نقطه مینشینم و به گذر ثانیهها فکر میکنم تا شاید آن هیولا از اینجا برود اما همچنان دقیقهها میگذرند و هیچ اتفاقی نمیافتد. کاش کسی به کمکم میآمد. ناگهان به یاد گراگس میافتم. از دیشب هنوز از او خبری ندارم. بیدرنگ او را فرامیخوانم. مدتی طول میکشد سپس صدایش در ذهنم جاری میشود: «ارباب من در موقعیت شما درست بالای کانتینر قرار دارم.»
فهرست مطالب کتاب
1. سَرگَردان
2. آژیر خاموش
3. پرسه در شب
4. دنیای دیگر
5. بیصورت
6. برج فلزی
7. مسافر سرما
8. جغدها
9. تونلها
10. سیگار
11. سایه
12. پرده سیاه
13. گالری
14. لوله
15. چشمهای تاریک
16. دوراهی
17. شفق
18. ملاقات
19. ماسهها
20. مرگ خاموش
21. آسمان شیشهای
22. رویای واقعی
23. نیمقرن
24. برش
25. پنج دهه
26. تَرَک
27. صفر
28. ستارهها
29. شبح
30. زندگی جدید
31. هاله
32. ابرهای سیاه
33. جواهر سبز
34. بمب خیس
35. آژیر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بمب خیس - سقوط مرگبار - جلد دوم |
نویسنده | معین فرد |
ناشر چاپی | انتشارات خدمات فرهنگی کرمان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 632 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-285-347-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |
چون براساس این نوشته هرلحظه داره دنیای موازی تشکیل میشه ک قاعدتا این دنیاها باهم تضاد پیدا میکنن نسبت به شخصیت افراد مختلف با هم و تصمیمات متنوعی ک این افراد اتخاذ میکنن
دوم هم توقع از رمان تو جلد دو این هست ک شخصیت زایراس الان ک تونسته خودش رو پیدا کنه نسبت ب جلد یک ک نمیدونست کی هست و فراموشی داشت قوی تر و پخته تر عمل کنه ولی حدود نود وهشت درصد از مواقع زایراس تصمیمی ک افراد دیگه براش میگیرن رو انجام میده و اصلا استقلال رای نداره
سوم حس گنگی و فراموشی ک زایراس داره نسبت ب شناسایی اطرافیانش. حتی اگر کرادن هم کهی رباته کمکش نکنهی ادم هم انقد زود همه چیز یادش نمیره ما خیلی جاها از داستان میخونیم کی نفر رو دید ک براش اشنا بود...
ولی درنهایت بسیار زیبا ودلنشین بود و از خوندش لذت بردم ب امید موفقیتهای بزرگتر برای شما