معرفی و دانلود کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری

معرفی کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری

مصطفی خرامان در کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری روایتگر داستان پسر جوانی شده که برای کمک به دختر مورد علاقه‌اش و تأمین هزینه‌ی درمان پدر او، دست به سرقت از بانک می‌زند! او و همراهانش که در دزدی از بانک ناکام می‌مانند، گرفتار پلیس می‌شوند و مورد بازجویی نیروهای پلیس قرار می‌گیرند تا چندوچون ماجرای دزدی را شرح بدهند. بیان طنزآمیز نویسنده از مشخصه‌های بارز این داستان پلیسی، عاشقانه و هیجان‌انگیز محسوب می‌شود.

درباره‌ی کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری

«سیاوش»، شخصیت اول و قهرمان اصلی کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری است که به دختر همسایه‌ی خود، «مرضیه»، دل بسته. سیاوش که در یکی از مناطق پایین شهر زندگی می‌کند، بیست‌و‌چهار سال دارد و پسر بزرگ خانواده‌ی قلندری به حساب می‌آید. او به همراه خواهرش «نازنین» و برادرش «آرش» در خانه‌ای زندگی می‌کند که در حقیقت به عمویش تعلق دارد. سیاوش که مدتی است عاشق مرضیه شده و قصد دارد با او ازدواج کند به خاطر بی‌کاری و نداشتن پول کافی، موقعیت مناسبی برای خواستگاری مرضیه از خانواده‌اش را ندارد. بااین‌حال، در انتظار فرصتی است که سرانجام با مرضیه زیر یک سقف زندگی کند. ناگهان روزی از طریق خواهرش متوجه اتفاقی می‌شود که می‌تواند مرضیه را برای همیشه از او جدا کند!

مصطفی خرامان در قالب یک رمان طنزآمیز عاشقانه، ماجرای جوانانی را به تصویر می‌کشد که با مسائل مالی و مشکلات اقتصادی دست‌به‌گریبان‌اند. بااین‌وجود، هرگز اجازه نمی‌دهند فقر و کمبود پول آ‌ن‌ها را از رسیدن به معشوقشان باز بدارد؛ حتی اگر مجبور باشند به کارهای خلاف روی بیاورند. این موضوع از واقعیت‌های تلخ اجتماعی است که نویسنده با بیانی آمیخته به طنز، آن را برای مخاطبان خود بازگو می‌کند.

سیاوش از طریق نازنین پی می‌برد که مرضیه به‌تازگی خواستگار جدیدی پیدا کرده. این خواستگار تازه‌وارد مرد پولداری است که سابقاً ازدواج کرده و اکنون هم یک فرزند دارد. از آن‌جایی که پدر مرضیه بیمار شده و لازم است قلبش را عمل کند اما پول کافی ندارد، مرضیه راضی شده تا به ازدواج با این خواستگار تن بدهد و هزینه‌ی عمل پدرش را به این وسیله تأمین کند. سیاوش هم که از این اتفاق بسیار متأثر شده، از خواهرش می‌خواهد که مرضیه را از ازدواج با خواستگارش منصرف کند. سیاوش از این لحظه به بعد دیگر فکر و ذکری ندارد جز این‌که به هر روش ممکن پول مورد نیاز برای عمل پدر مرضیه را فراهم کند.

سیاوش سرانجام راه سرقت از بانک را انتخاب می‌کند. البته در انجام این کار تنها نیست و نازنین و آرش نیز او را همراهی می‌کنند. بااین‌حال، همه‌چیز آن‌طور که فکر می‌کنند پیش نمی‌رود و پلیس موفق می‌شود آن‌ها را دستگیر کند. پس از دستگیری، بازجویی از سارقین توسط پلیس آغاز می‌شود. سیاوش که قصد دارد از این مخمصه جان سالم به در ببرد، سعی می‌کند با مطرح کردن داستانی دروغین، مأموران را فریب بدهد. مانند این‌که آرش عروسکی سخن‌گو دارد و همین عروسک بوده که فکر سرقت را برای اولین باور در ذهن آن‌ها انداخته. پلیس‌ها که می‌بینند نمی‌توانند به این شکل از ماجرا سر دربیاورند، تصمیم می‌گیرند با بازجویی از سایر اعضای خانواده‌ی قندری راز این سرقت را برملا کنند. به این ترتیب جلسات بازجویی از خانواده‌ی قلندری آغاز می‌شود.

تعلیق‌های مناسب و به‌جا، روایت داستان به‌گونه‌ای پرکشش و مجذوب‌کننده، همچنین دقت بالا در شخصیت‌پردازی‌های داستان، همه‌و‌همه به مصطفی خرامان کمک کرده‌اند تا کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری را به‌صورت داستانی هیجان‌انگیز و نفس‌گیر، برای مخاطبان نوجوان خود بیافریند.

نشر افق چاپ و انتشار این داستان خیره‌کننده را به عهده داشته.

درباره‌ی مجموعه کتاب‌های رمان نوجوان

سری کتاب‌های «رمان نوجوان»، داستان‌ها و رمان‌هایی را در بر می‌گیرد که از سوی نویسندگان مطرح ایرانی و خارجی، برای نوجوانان به نگارش درآمده‌اند. در این مجموعه شاهد طیف متنوعی از موضوعات فانتزی، اجتماعی، ماجراجویانه و... هستیم که می‌توانند برای گروه گسترده‌ای از مخاطبان سرگرم‌کننده باشند. توجه داشته باشید که نوجوانی، یعنی مرحله‌ی عبور از کودکی و رسیدن به دوران بزرگسالی، حساس‌ترین دوران زندگی فرد محسوب می‌شود. بنابراین، کتاب‌هایی که فرد در سال‌های نوجوانی خود مطالعه می‌کند، اهمیت بسیار و تأثیر چشم‌گیری بر منش و رفتار وی در بزرگسالی دارند. بااین‌اوصاف، بهتر است نوجوانان به سراغ کتاب‌هایی بروند که در عرصه‌ی بین‌المللی یا در حوزه‌ی ادبیات فارسی از برترین آثار ادبی برشمرده شوند.

آثاری که نشر افق از ادبیات نوجوان ایران و جهان گلچین کرده و تحت عنوان سری کتاب‌های رمان نوجوان به چاپ رسانده، انتخابی بی‌نظیر برای نوجوانان عاشق داستان و رمان خواهد بود. «فرشته‌ها از کجا می‌آیند؟»، «مقررات»، «شجاع مثل تو»، «معمای چشم لندن»، «کورالاین»، «جایی که کوه بوسه می‌زند بر ماه» و... برخی از عناوین کتاب‌های این مجموعه به همت نشر افق هستند.

کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که به داستان‌های پلیسی با چاشنی طنز علاقه دارند، از مطالعه‌ی کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری بسیار لذت خواهند برد. البته کتاب حاضر دارای درون‌مایه‌ی عاشقانه نیز هست و برای مخاطبان نوجوانی که به این نوع داستان‌ها علاقه‌مند هستند، جذاب و خواندنی خواهد بود.

با مصطفی خرامان بیشتر آشنا شویم

مصطفی خرامان (1334) نویسنده‌ و داستان‌نویس ایرانی است که بیش از چهل رمان و داستان کوتاه را به مخاطبان آثار کودک و نوجوان ارائه نموده. کتاب‌های «آرزوی سوم»، «شبگرد ناشی»، «عبور از کاروان» و «نقاش پاوه» از آثار وی به شمار می‌آیند. مصطفی خرامان تاکنون توانسته دو جایزه‌ی کتاب سال را برای کتاب‌های «به جای دیگری» و «کلاه حصیری» از آن خود نماید. او همچنین در کنار داستان‌نویسی، به فیلم‌نامه‌نویسی نیز می‌پردازد.

در بخشی از کتاب بازجویی خانواده‌ی قلندری می‌خوانیم

اکبر‌خاکی زپرتی بود. در کُل، شصت کیلو وزن نداشت، نی‌قلیان! برای همین دوست داشت با من بپره، احساس امنیت می‌کرد. من همه‌جا پشتش در می‌اومدم. اون هم بی‌معرفت نبود، تلافی می‌کرد! این‌بار هم می‌خواست سنگ تموم بگذاره. آرش رو بغل کرد و نگه ‌داشت تا من برسم. آرش با لگد زده بود وسط پاهاش و اگه دیر می‌رسیدم فلنگ ‌رو بسته بود. اکبر‌خاکی به خودش می‌پیچید ولی محکم گرفته بودش. موفق شده بود. گرفتمش و چسبوندمش به فنس‌های دور زمین. بیخ خِرش ‌رو گرفته بودم که یک‌دفعه نازنین جلوم سبز شد. مرتضی هم بود.

ولش کن وگرنه همون بلای صبح‌ رو سرت می‌آرم.

دو به شک بودم. نمی‌خواستم جلوی اکبرخاکی و مرتضی دستم رو بشه. می‌ترسیدم عروسک ‌همراهش باشه. مجبور شدم ولش کنم. اون‌ها بدون هیچ بگومگو از اونجا رفتند. روز بعد فهمیدم رودست خورده بودم. عروسک پیش‌شون نبوده.

ساکت شد. انگار همان لحظه رودست خورده بود. ابروهایش را درهم کشید. دمغ شده بود و به این فکر می‌کرد که اگر آن روز آرش را رها نکرده بود شاید سرنوشت جور دیگری رقم می‌خورد. می‌توانست سر فرصت نقشه بکشد و خودش را توی هچل نیندازد. آن‌طوری دیگر متهم نبود، متهمی که نمی‌توانست هیچ بهانه‌ای‌ بیاورد. اما حالا او در مقابل پلیس آگاهی و چهره‌ای که داد می‌زد یک کلمه از حرف‌هایش را باور نکرده، نشسته بود، در وضعیتی که نه راه پس داشت، نه راه پیش. شاید اگر داستانش را عوض می‌کرد، سروان هم راضی‌ می‌شد. سروان اما با وجود نارضایتی سعی ‌کرد بقیه‌ی داستان سیاوش را حدس بزند. چیزهایی یادداشت کرد و رفت سراغ سؤال و جواب که شاید سیاوش را قانع کند که حقیقت را بگوید.