معرفی و دانلود کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی
برای دانلود قانونی کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی
داستان کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی نوشتهی زهرا ربیعی اصل درباره قلعهای در آبهای دریای کاسپین است. در این قلعه سه گروه دانشآموز در حال تعلیم دیدن در رشتههای ویژهای چون پریزادگان، مافوقان و مقابلهگران هستند. آنها باید در برابر جادوگران شروری بایستند که پس از مدتها دوباره قدرتمند شدهاند و جهان را از پلیدی آنان نجات دهند.
درباره کتاب افسانه قلعه کاسپین:
نویسنده در خلق کتاب افسانه قلعه کاسپین (The legend Of The Caspian Castle) تا حد ممکن سعی بر آن داشته از واقعیت الهام بگیرد. برای همین به جای تکیه بر جادو، دستههایی را خلق کرده است که در جهان طبیعی وجود دارند مثل انواع افراد دارای قدرتهای خارق العاده که به خاطر جهش ژنتیکی یا بیماری خاصشان قدرتی مافوق یافتهاند و الگوی ساختن گروه مافوقاناند؛ یا موجوداتی که در قصههای دوران کودکیمان خواندهایم مثل پریان که بر اساس افسانههای خودمان همیشه همچون فرشتگان دارای نیرو و قدرتاند. در رمان از پریزادها که بر طبق افسانهها، فرزندان و نوادگان مشترک پری و انسان هستند هم استفاده شده و دسته سوم مقابلین نام دارند که الهام گرفته از نیروهای عرفانی درونی انسانها و عارفانی است که با تقرب به خداوند قادر به انجام هر کاری هستند.
پس با بهرهگیری از مجموعه این سه گروه، جهانی بر پایه و اساس واقعیت ساخته شده که به مبارزه با جادویی میپردازند که این چند دهه اخیر، به شکل زیبا جلوهگر شده و شاهد حضور جادوگرها با چهرههای خوب هستیم و در نتیجه گرایش و تمایل جوانان به انجام جادو بیشتر است؛ در حالی که در همه ادوار و همه ادیان و آثار سرشناس گذشتگان، جادو را در زمره شرارت و پلیدی دانسته و همواره قهرمانان با جادو و جادوگران مبارزه کردهاند چرا که هر جادویی بهایی جبران ناپذیر دارد و با دست بردن در قوانین طبیعت خیلیها یا کارهای ناشایست انجام داده یا دچار جنون شدهاند.
بدین جهت این اثر با الهام از آثار پیشینیان با محوریت مبارزه با جادو ایجاد شده و یادمان نرود که یکی از کارهای شیطان، کارهای بد را زیبا جلوه دادن است و جادو هر چند که ظاهری زیبا داشته باشد، باز هم سیرتی ویرانگر دارد.
کتاب افسانه قلعه کاسپین مناسب چه کسانی است؟
خواندن این کتاب را به نوجوانان علاقهمند به داستانهای تخیلی و جادوگری پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب افسانه قلعه کاسپین می خوانیم:
پس از اینکه بن کتابهای حوریا را به اتاقش رساند، حوریا او را به اتاق مشترک یونس و سینا برد. یونس تا چشمش به لباس فرم نوی بن افتاد با حالتی تمسخرانه گفت:
-نگاش کنین بالأخره مثل بقیه لباس پوشیده!... ولی بازم برای ما همون پسر ماهیگیر هستی!
با حرف یونس همگی پوزخند زدند. بن سعی کرد به آنها بی اعتنا باشد. حوریا علت آوردنش را به آن جا گفت. او میبایست آن اتاق را تمیز میکرد. بن نگاهی به اطراف انداخت. همه جا از تمیزی برق میزد با این همه تمیزی دیگر کجا را باید تمیز میکرد؟! رو به حوریا و دوستانش که با نگاههایی شیطنت آمیز وی را مینگریستند کرد و با سردرگمیگفت:
-اما اینجا که تمیزه.
حوریا با تکبر در حالی که روی میز تحریر مینشست و دست به سینه میشد گفت:
-جداً؟
در این لحظه با سر به پسرها اشاره میکند. آن دو چشمانشان از شیطنت برقی زد. سینا به سمت سطل گوشه اتاق رفت و یونس از بیرون اتاق سطلی را آورد و سپس هردو با هم، محتویات سطلها را بر روی زمین ریخته و اتاق را کثیف میکنند. ملیکا هم با جارو و خاک انداز دسته بلندی که به دست داشت از در وارد شد، به سمت بن آمد و آن را محکم به سینه بن کوبید و بعد کنار حوریا رفت و بر روی صندلی نشست. حوریا در حالی که ابروهایش را بالا میانداخت با شیطنت گفت:
-الآن دیگه کثیفه!
بن جارو را به دست گرفت تا شروع به تمیز کردن کند. با اینکه میدانست گفتن حرفی که میخواهد بزند بی فایده است اما گفت:
-نمیشه با قدرتتون تمیزش کنین؟
سینا در حالی که آشغالها را به همه طرف پخش میکرد گفت:
-زور و بازوی تو رو میخواد ماهیگیر.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
معرفی
گروههای سه گانه مدرسه
شخصیتها
فصل اول: طغیان جادوگران
فصل دوم: نوزادی درسبد
فصل سوم: قلعه کاسپین
فصل چهارم: اولین روز مدرسه
فصل پنجم: دردسر بزرگ
فصل ششم: جزیره هیرکانی
فصل هفتم: تنها تر از همیشه
فصل هشتم: سوء تفاهم بزرگ
فصل نهم: پینت بال هوایی
فصل دهم: نوشته هشدارآمیز
فصل یازدهم: دشمنی در قالب دوست
فصل دوازدهم: راز حوریا؛ قدرت بن
فصل سیزدهم: سقوط اولین مدرسه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی |
نویسنده | زهرا ربیعی اصل |
ناشر چاپی | انتشارات یوحنا |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 348 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7409-13-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه نوجوان |
اشتباهات زیادی هم داشت مثلا توی یه قسمت گفت پلیورش رو در اورد و با پیرهنش رفت بیرون و تو روشویی صورتشو شست و با پلیورش خشک کرد.
نمیشه نقد جدی کرد در کل فک کنم تازه شروع کردین به نوشتن.
سعی کنید تو جلد بعدی کپی هاتون رو کمتر کنید و یک داستان مستقل بنویسید
کسی که هری پاتر رو دیده بود صدر درصد میفهمید که پرفسور مرادی همون پرفسور اسنیپ هست حتی تو قسمت نوشته جاسوس روی دیوار کاملا مال هر پاتر بود و سخنی که مدیر مدرسه گفت با حرف دامبلدور تو اون سکانس تقریبا یکی بود.
آرزوی موفقیت دارم برای شما نویسندهی عزیز