نقد، بررسی و نظرات کتاب افسانه قلعه کاسپین: خیزش تاریکی - زهرا ربیعی اصل
3.9
19 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سلام. اگرچه داستانهایی در این سبک خیلی به ماجرای هری پاتر نزدیکاند و خانم رولینگ خیلی در خلاقیت کار رو برای بقیه سخت کرده اما اتفاقات و ایدههای خوبی در این کتاب و داستان نهفته است که میشه روش مانور داد.
نا دیده گرفته شدن خداوند در دنیای جادو بسیار بارزه
و ایده درست کردن قدرتهای متکی به الهویت بسیار قابل ستایشه
نپرداختن به حواشی از نفاط قوته اما تکرار ماجرای قلعه و مدرسه و... ضعف محسوب میشه... باید روی ایدهها بیشتر کار کرده بشه
به هر حال از نویسنده عزیز ممنونم.
نا دیده گرفته شدن خداوند در دنیای جادو بسیار بارزه
و ایده درست کردن قدرتهای متکی به الهویت بسیار قابل ستایشه
نپرداختن به حواشی از نفاط قوته اما تکرار ماجرای قلعه و مدرسه و... ضعف محسوب میشه... باید روی ایدهها بیشتر کار کرده بشه
به هر حال از نویسنده عزیز ممنونم.
ایده نواورانهی داشتند که از موضوعات الهی هم الهام گرفتن ولی متاسفانه خلاقیت کمی داشتن و تقریبا داستانهای دیگرو برگردون کردن اشکال دیگهای هم که داشتن استفاده نابه جا از افعال و مشکل در جمله بندی بود فضاساز ضعیف بود ولی شخصیت پردازی جای مانور دادن داره در کل چندان نویسنده قلم قوی نداشتن و داستان گیرایی و جذابیت خودشو به خاطر روند تکراری داستان از دست داده امیدوارم توی جلدهای بعد این اشکالات. برطرف بشه
خداقوت میگم
دوستان نقدی داشتند که به نظر به جا بود
منم فقط یک نکته میگم
در رمانتون گاهی فعل هارو درست بکار نمیبردین
مثلا در یک پاراگراف، چند بار فعلهای ماضی بکار بردین بعد در ادامه یهو از فعلهای مضارع استفاده کردین که به نظرم یک نقص بود
داستان جالب بود و امیدوارم در جلدهای بعد بیشتر از تخیل استفاده کنید چراکه جالبی ژانر فانتزی به تخیلی بودنشه
دوستان نقدی داشتند که به نظر به جا بود
منم فقط یک نکته میگم
در رمانتون گاهی فعل هارو درست بکار نمیبردین
مثلا در یک پاراگراف، چند بار فعلهای ماضی بکار بردین بعد در ادامه یهو از فعلهای مضارع استفاده کردین که به نظرم یک نقص بود
داستان جالب بود و امیدوارم در جلدهای بعد بیشتر از تخیل استفاده کنید چراکه جالبی ژانر فانتزی به تخیلی بودنشه
سلام به نظر من در کل داستان خوبی نبود ولی انگار فقط نام و مکان شخصیتها را در داستان هری پاتر عوض کرده بودند و در کل مقداری تغییر وجود داشت مثلا همین که نشون میداد بنیامین تو چه دستهای میفته مثل این بود که تو داستان هری پاتر نشون میداد هری توی گروه گریفیندور میفته و در مورد قالیچهی پرنده که همون جاروی پرنده و مسابقش همون کوییدیچ بود
کتاب داستانش که بر گرفته از داستان هری پاتر هست. بعضی جاها به جزییات خیلی پرداخته شده بعضی جاها خیلی کلی گویی شده. نوع بیانش بیشتر به نمایشنامه میخوره تا داستان. وآخرش هم که یهو تموم شد. موضوع کتاب اصلا به اسم کتاب نمیاد. چون اتفاق خواستی داخل کتاب نمیافته وفقط آدم ترغیب میکنه که بخوندش.
اشتباهات زیادی هم داشت مثلا توی یه قسمت گفت پلیورش رو در اورد و با پیرهنش رفت بیرون و تو روشویی صورتشو شست و با پلیورش خشک کرد.
نمیشه نقد جدی کرد در کل فک کنم تازه شروع کردین به نوشتن.
سعی کنید تو جلد بعدی کپی هاتون رو کمتر کنید و یک داستان مستقل بنویسید
کسی که هری پاتر رو دیده بود صدر درصد میفهمید که پرفسور مرادی همون پرفسور اسنیپ هست حتی تو قسمت نوشته جاسوس روی دیوار کاملا مال هر پاتر بود و سخنی که مدیر مدرسه گفت با حرف دامبلدور تو اون سکانس تقریبا یکی بود.
آرزوی موفقیت دارم برای شما نویسندهی عزیز