معرفی و دانلود کتاب اتاق آرزوها

معرفی کتاب اتاق آرزوها

کتاب اتاق آرزوها، نوشته‌ی ویانا مرادی، مجموعه‌ای شامل 7 داستان کوتاه از نویسنده‌ای نوجوان است. این کتاب که با لحنی ساده و صمیمی نوشته شده، برای کودکان و نوجوانان مناسب است. ویانا مرادی در این کتاب، با استفاده از قریحه و قوه خیال‌پردازی خود، داستان‌های جذابی را خلق نموده است. کتاب اتاق آرزوها توسط انتشارات افسانه نیاکان منتشر گردیده است.

در بخشی از کتاب اتاق آرزوها می‌خوانیم

پدر و مادر به عمه گفتند که بچه‌ها بعدا صحبت می‌کنند و گوشی را قطع کردند. مادر رفت بالا تا چیزی به بچه‌ها بگوید. مادر گفت برای رسیدن به آرزو نباید ناامید شد. چشم‌اکلیلی آرزو کرد و به همه اونا رسید. شاید شما هم مثل اون به آرزوهاتون برسید. با این حرف مامان بچه‌ها در اتاق را باز کردند و باز همه چیز را چیدند، اما هنوز همون آرزو توی سرشون بود و برای بدست آوردن اون آرزو باید آرزوهای بیشتری داشته باشند یا حتی آرزو می‌کردن که یه پارک تو اتاقشون درست کنند و این کار را کردند و اتاق به پارک تبدیل شده بود. روز به روز هم اینطور به آرزو کردن می‌گذشت تا روز سیزده بدر. تولد بچه‌ها روز سیزده بدر بود. مادر و پدر بچه‌ها از وقتی این آرزو بچه‌ها را فهمیدند به دکتر جراحی خبر دادند. قبل از تولد بچه‌ها دکتر زنگ زد به مامان.

گوشی را برداشتند و گفتند سلام خانوم شما میتونید نیم ساعت دیگه اینجا باشید؟ مادر گفت چه طور اتفاقی افتاده؟ منشی گفت اتفاقی نیفتاده فقط با بچه‌هاتون بیاد برای عمل. مادر گوشی را قطع کرد به همسرش گفت باید به خاله‌ها، عمه‌ها، دایی‌ها و همه، همه چی رو گفت و گفت اینجا بمون تا بچه‌ها از عمل برگردن و تولد بگیرن. سوار ماشین شدند و راه افتادند. دعا و صلوات می‌فرستادند تا عمل به خوبی بگذره. تا آخر عمل مادر و پدر بچه‌ها همینطور دعا می‌کردند. حدود 5 ساعت بود که بالاخره عمل تموم شد. دکتر گفت خوشبختانه عمل به خوبی انجام شده. پدر مادر خواستند تا آن‌ها را ببینند. اما فعلا نباید می‌رفتند، تا به هوش می‌آمدند. وقتی بردنشون به آی سی یو، اجازه دارند تا آن‌ها را ببینند و با بچه‌هاشون صحبت کنند. باورشون نمی‌شد که به آرزوشون رسیدن و آرزوشون برآورده شده و همه مهمان‌های تولد اومدن بیمارستان.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
پاک کن بالدار
آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک
اتاق آرزوها
لیلا و دوستان در مدرسه
کار نیکو کردن از پر کردن است
موش تو سوراخ نمی‌رفت جارو به دمبش می‌بست