معرفی و دانلود کتاب آرتور شوپنهاور
برای دانلود قانونی کتاب آرتور شوپنهاور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آرتور شوپنهاور
کتاب آرتور شوپنهاور به قلم والتر آبندروت، زندگی خانواده این فیلسوف، تولد و سپس رشد او را تا زمان خلق آثار ارزشمند در حوزه فلسفه دنبال کرده است.
آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer) فیلسوف بدبین آلمانی یکی از بزرگترین فلاسفهی اروپا و فیلسوف پر نفوذ تاریخ در حوزه اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی جدید است. شوپنهاور با گوته نویسنده آلمانی و هگل فلیسوف مشهور معاصر دوست بود.
او نه به روح معتقد است نه به ماده بلکه به جهان موجود علاقه دارد، او بیشتر فلاسفه را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید فلسفه نباید با جملات پیچیده آمیخته گردد، زیرا که همه مردم باید به فلسفه آگاهی کامل داشته باشند. «کار انسان نباید تفکر دربارهی آن پدیدههایی باشد که تاکنون کسی به آنها پی نبرده است، بلکه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد که در برابر دیدگان همه قرار دارد، ولی کسی به آنها نپرداخته است.»
شوپنهاور به ندرت به کسی اعتماد میکرد. روایت میکنند که همواره در اتاق خوابش سلاحی پنهان کرده بود. هرگز به آرایشگاه نمیرفت، زیرا بیم آن داشت که آرایشگر گلوی او را با تیغ ریشتراشی ببرد. هرگز اجازه نمیداد کسی بیش از اندازه به او نزدیک شود. یک بار زن خیاطی را که در راهرو خانهاش با سروصدای زیاد آرامش او را برهم زده بود چنان هل داده بود که زن نگونبخت با سقوط از پلهها دچار آسیبدیدگی مادامالعمر شده بود. با شکایت زن به دادگاه، شوپنهاور ناچار شده بود تا پایان عمر آن زن، ماهانه مبلغی بابت غرامت به او بپردازد.
شوپنهاور همواره با ناشران آثار خود دعوا داشت. آنان را متهم میکرد که به اندازه کافی در نشر آثار او نمیکوشند. دوستان کمی داشت و در سالهای پایانی عمر، زندگی تنها با سگش را به معاشرت با اطرافیان ترجیح میداد. شوپنهاور از بیشتر فیلسوفان هم عصر خود متنفر بود. هگل را شیادی میدانست که کارش «لفاظی جنونآمیز» و «مهملبافی» و «یاوهگویی» است. درباره فیشته نیز گفته بود که کار او «صوفیگری» و «جمبل و جادوست» و به فلسفه ارتباطی ندارد. او معتقد بود که آنها فلسفه را به وسیله معاش و به خدمتکار دین و دولت تبدیل کردهاند و سخنان آنها را تنها میتوان در تیمارستانها از دیوانگان شنید.
گفتنی است که شوپنهاور با وکیلی مشورت کرده بود تا ببیند در توهین به دیگران تا کجا میتواند پیش رود و چه توهینهایی از مرزهایی که قانون تعیین کرده فراتر و قابل مجازات است. ولی از سوی دیگر، شوپنهاور برای کانت احترام ویژهای قائل بود و خود را وارث حقیقی او میشمرد.
سیستم فلسفی شوپنهاور در تداوم سیستم کانتی است، ولی گرانیگاه نقد آن در جای دیگری قرار دارد. کانت در سنجش نیروی شناخت آدمی، به این نتیجه رسیده بود که ذهن شناسنده، هرگز اشیا را آنگونه که واقعا در خود یا به طور فینفسه و مستقل از شرایط شناخت ما وجود دارند درک نمیکند. در همین راستاست که کانت از ناممکنی شناخت از کنه و سرشت «چیز در خود» (شی فینفسه) سخن گفته بود.
شوپنهاور در تلاش است تا درونمایه این «شی فینفسه» را معین کند. برای شوپنهاور نیز مانند کانت جهان حسی چیزی جز پدیدار نیست؛ به سخن دیگر: «جهان تصور من است». شوپنهاور مهمترین اثر فلسفی خود را با همین جمله آغاز میکند.
شوپنهاور زندگینامه هر انسانی را یک رنجنامه میدانست و معتقد بود که این امر برای هر انسان در پایان زندگی آشکار میشود؛ زمانی که آرزوهایش در زندگی او را فریفتهاند تا سرانجام به آغوش مرگ رهنمون شود. همچنین معتقد بود که خود آدمیان زندگیشان را به رنجی افزون سوق میدهند، رنجی که از بیعدالتی، سنگدلی و ستم آنان بر یکدیگر ناشی میشود. مادر شوپنهاور که خود نویسنده بود، یکبار گفته بود: نمیدانم دنیا و مردمش با پسر من چه کردهاند که او چنین آنها را تقبیح می کند؟
در بخشی از کتاب آرتور شوپنهاور میخوانیم:
هنگامى که قضیهی مول به سرانجام رسید، اوضاع زندگى شوپنهاور دگرباره دستخوش تحولى عظیم شد. همان نخستینبارى که خطر ورشکستگى او را تهدید کرد، به وایمار شتافت؛ البته در آنجا (در اوت 1819) دیگر مادر و خواهرش را ندید، چون آنان به دانتسیگ عزیمت کرده بودند. در این اقامت موقتى در وایمار دوبار با گوته ملاقات کرد و گوته یکى از آن دو ملاقات را چنین وصف کرده است:
ملاقات با دکتر شوپنهاور که هنوز مردم اهمیتش را درنیافتهاند و در عین حال، شناختش هم کارى است بس دشوار، مرا بسیار هیجان زده کرد و درضمن باعثِ تعلیم و تعلمى دوجانبه شد.
آیندهی مبهمى که باتوجه به بحران مالى به طور غیر مترقبه و ترسناکى در برابر شوپنهاور رخ مىنمود، باعث شد تا او براى بهدست آوردن کرسى استادى دانشگاه تلاش کند و پس از آنکه به این منظور، نخست هایدلبرگ و گوتینگن را مدنظر قرار داد، در نهایت برلین را انتخاب کرد. او که در مسیر آکادمیک موفقیتى نداشت و اصولا «نان درآوردن از دانشِ خود» را دور از شأن فیلسوف و بهویژه به دور از شأن خود مىدانست، حال چنین تصمیمى گرفته بود و مىخواست در دانشگاه تدریس کند. این را مىتوان صرفا چنین توجیه کرد که این تلاشهاى ناشى از ترس براى این بود که فلسفهورزى خود را از تهدیدات جدىتر سرنوشت مصون بدارد. او در نامهاى به معلم سابق علوم طبیعى خود، پروفسور لیشتناشتاین، انتخاب برلین را چنین توجیه کرد:
در آنجا بیشتر از هر جاى دیگر مخاطبانى درخور سخنرانىهایش پیدا خواهد کرد، مخاطبانى به مراتب کمال یافتهتر و فرهیختهتر... به اضافهی اینکه آن فرهنگ فکرى بالاترى که امروزه آلمان را از سایر کشورها متمایز مىکند، نمىتواند هیچ جاى دیگرى تا به این پایه و به این گستردگى که در برلین وجود دارد، وجود داشته باشد.
فهرست مطالب کتاب
یادآوری
یادداشت ناشر
مقدمه دبیر مجموعه
پیش گفتار
کودکی و جوانی
تحصیلات و کمال
حاصل تلاشها در درسدن
اثر بزرگ
جهان به مثابهی اراده و تصور
نخستین سفر ایتالیا
استاد فلسفه در برلین
بازهم ایتالیا، مونیخ و درسدن
اقامت ناخوشایند
حکیم جهانی در فرانکفورت
در باب اراده در طبیعت
هردو مسالهی اساسی در زمینهی اخلاقیات
پاررگا و پارالیپومنا
نخستین هواداران، ستایشکنندگان و پیشتازان
زندگی در انزوا
غروب زندگی و وصیتنامه
نظر و چشماندازی انتقادی
پینوشت
گاهشمار
شوپنهاور از زبان دیگران
کتابشناسی شوپنهاور در زبان فارسی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آرتور شوپنهاور |
نویسنده | والتر آبندروت |
مترجم | پرستو خانبانی |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 160 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5733-83-9 |
موضوع کتاب | کتابهای زندگینامه |