معرفی و دانلود کتاب واپسین اعترافات

معرفی کتاب واپسین اعترافات

«سی‌وهشت ساله، متأهل، نویسنده و بدون سابقه‌ی کیفری» این مشخصات متعلق به لوک است. هیچ‌کس تصورش را هم نمی‌کند که چنین فردی به گروگانگیر و قاتل تبدیل شود؛ اما کتاب واپسین اعترافات ما را غافلگیر می‌کند و به خوانندگان خود نشان می‌دهد انسان‌ها هنگامی که در مخمصه قرار بگیرند، ممکن است در عرض یک ساعت به هیولا تبدیل شوند. جیلیان مک آلیستر سرنخ‌ها و علائمی را که ممکن است از طریق آن‌ها بتوانیم رمز و راز این رمان جنایی معمایی را گره‌گشایی کنیم، بر سر راه ما قرار می‌دهد. این رمان از پرفروش‌ترین آثار نیویورک‌تایمز است.

درباره‌ی کتاب واپسین اعترافات

دقیقاً همین امروز لوک جواب تلفنش را نمی‌دهد. در تمام طول زندگی مشترک کامیلا با این مرد، سابقه نداشته که چند ساعت از همدیگر فاصله بگیرند؛ به‌خصوص زمانی که والدین بچه‌ها از طرف مدرسه دعوت شده‌اند و باید پدر فرزند هم حضور داشته باشد. علاوه‌بر این، از طرف مطب پزشک که کامیلا کارگزار ادبی آن‌جاست، مدام با او تماس می‌گیرند و پیغام می‌دهند که باید کارها را به‌موقع انجام دهد. کامیلا تصور می‌کند که در شرایط بدی قرار دارد و نمی‌داند که هنوز لحظات بد و کابوس‌وار زندگی‌اش آغاز نشده است. او باید خود را آماده کند تا بتواند دو فرزندش را بدون حضور پدر، بزرگ و رنج‌های بی‌شماری را تحمل کند، اما از همه‌ی این‌ها بدتر این است تا دقایقی دیگر، تمام شهر او و کودکانش را به‌عنوان «خانواده‌ی گروگانگیر» می‌شناسند و باید با این بی‌آبرویی خود را وفق دهد. کتاب واپسین اعترافات (Famous Last Words) نوشته‌ی جیلیان مک آلیستر (Gillian McAllister) ما را با زنی که ناگهان کاخ رویاها و آینده‌اش بر روی سرش آوار می‌شود، آشنا می‌کند؛ زنی که حالا باید هم مادر باشد و هم پدر و هم کارآگاهی که بتواند با کمک سرنخ‌ها، بی‌گناهی همسرش را اثبات کند.

واپسین اعترافات خبر از واقعه‌ای خونین خواهد داد

همه‌ی دوربین‌های کشور روی آن ساختمان خیره شده‌اند. لنزها روی صورت لوک حرکت می‌کنند و می‌خواهند چهره‌ی خبیث این آدم‌ربای خشن را به همه نشان دهند. باورکردنی نیست! لوک هیچ سوءسابقه‌ای ندارد و جزو افراد فرهنگ‌دوست و آرام است! تاکنون حتی دعوای خیابانی هم نکرده و حتی می‌توانیم مطمئن باشیم که در طول زندگی‌اش، بیشتر از دو بار دست به اسلحه نبرده؛ با این‌همه، همین آدم صلح‌جو، حالا سه نفر را اسیر خود کرده و به‌زودی، به یکی از آن‌ها تیراندازی می‌کند. رمان معمایی واپسین اعترافات ما را با کامیلا که در آستانه‌ی بدبختی و پایان خوشی‌هایش ایستاده، همراه می‌کند. او به صفحه‌ی تلویزیون زل زده و نمی‌خواهد چیزی را که می‌بیند باور کند. همسر او، پدر فرزندانش، گروگانگیر است؟ او چطور سالیان سال با این مرد خطرناک زندگی کرده؟ مگر می‌شود لوک کسی را بکشد؟ این‌ها پرسشی‌هایی هستند که پاسخ دادن به آن‌ها برعهده‌ی نایل، کارآگاه پلیس، و همچنین کامیلاست.

در پس پرده‌ی اعترافات، حقیقتی هولناک نهان است

لوک مدت‌هاست که واقعیتی هولناک را از کامیلا پنهان کرده و از جزئیات کار خود به کامیلا چیزی نگفته است. حالا تمام سرنخ ها و موضوعات در هاله‌ای از ابهام فرو رفته‌اند و تنها کسی که می‌تواند واقعیت را بر ما شفاف سازد، خود لوک است؛ لوکی که دیگر نمی‌تواند زندگی کاملاً مخفیانه را تحمل کند و با فرستادن نامه‌ای رمزنویسی شده برای کامیلا، بخشی از حقیقت را آشکار می‌کند.

جیلیان مک آلیستر صرفاً در پی یافتن عوامل رخ دادن گروگانگیری و قتل یک نفر به‌دست لوک نیست. با پیش‌رفت رمان واپسین اعترافات، چندین فقره قتل دیگر نیز روی دست مخاطب می‌گذارد و می‌کوشد تا ربط قتل‌های مرموز و پراکنده را با یکدیگر و با پرونده‌ی لوک، نشان دهد. داستان جنایی واپسین اعترافات با ترجمه‌ی بیتا قوچانی توسط نشر گویا منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب واپسین اعترافات

• از پرفروش‌ترین آثار نیویورک‌تایمز
• کتاب منتخب آمازون
• نامزد جایزه‌ی بهترین رمان جنایی گودریدز

نکوداشت‌های کتاب واپسین اعترافات

• کمتر چیزی در دنیا وجود دارد که به‌اندازه‌ی رمان‌های جیلیان مک آلیستر مرا خوشحال کند. این داستان غافلگیرکننده، جذاب و پیچیده است و به‌هیچ‌وجه مرا ناامید نکرد. ( جین فالون، نویسنده و تهیه‌کننده)
• کتاب واپسین اعترافات، گیرا، هیجان‌انگیز و باورنکردنی است. (لیزا جول، نویسنده)
• رمان مک آلیستر کاملاً اعتیادآور است. من به اندازه‌ی شخصیت‌های کتاب واپسین اعترافات مشتاق کشف حقیقت بودم. البته اگر نگویم بیشتر از آن‌ها! (سوفی هانا، شاعر و رمان‌نویس)

کتاب واپسین اعترافات برای شما مناسب است اگر

• می‌خواهید از راز و رمز یک پرونده‌ی معمایی که در آن هم قاتل را می‌شناسید و هم مقتول، اما ماجرا بسیار پیچیده‌تر از یک جنایت است، گره‌گشایی و واکاوی کنید.
• از حضور در فضایی رعب‌آور و آشنا شدن با یک گروگانگیر لذت می‌برید.
• به کتاب‌هایی که روایتگر یک جنایت هستند و شما را با ابعاد ناشناخته‌ای از وجه تاریک آدمیزاد آشنا می‌کنند، علاقه دارید.

در بخشی از کتاب واپسین اعترافات می‌خوانیم

چشم‌های کامیلا از تعجب گرد می‌شود، به تلفن خیره می‌شود و سپس به نایل. نایل باید او را از این موقعیت خلاص کند. نباید اجازه دهد او با کسی غیر از لوک صحبت کند. ممکن است این کارش همه‌چیز را به خطر بیندازد؛ در اغلب این موارد نمی‌توان اقدام خانواده‌ها را پیش‌بینی کرد.

و باید مطمئن هم شود که جورج، شوهر ایزابلا آن نزدیکی‌ها نباشد. با دست به یکی از مأموران پلیس با لباس فرم اشاره می‌کند تا کامیلا را از آن جا دور کند، اما وقتی با نگاه ناراحت و سردرگم او روبه‌رو می‌شود، احساس پشیمانی وجودش را فرامی‌گیرد. او شباهت زیادی به ویوِ جوان دارد: چشمان درشت، موهای پرپشت و نایل در دل با او احساس همدردی می‌کند، اما باوجود تمام این افکار از او دور می‌شود، زیرا باید دوباره تمرکز کند.

نایل در فیلم دوربین مداربسته دنبال جورج لوئیز می‌گردد، اما او اینجا نیست.

همین‌که آن مأمور پلیس کامیلا را از آن جا دور کرد، نایل پشت تلفن می‌گوید: «سلام ایزابلا.» فقط ده ثانیه یا کمی بیشتر گذشته است. نایل امیدوار است این کار خیلی طولانی نشده باشد.

هیچ. هیچ جوابی نمی‌شنود، اما ارتباط هنوز برقرار است.

نایل پشت تلفن می‌گوید: «ایزابلا؟ می‌دونم که حتماً ترسیدی، اما اگه می‌تونی باید باهام حرف بزنی.»

هیچ صدایی از آن‌سوی خط نمی‌آید.

میدستون به نایل نزدیک می‌شود و کنار او می‌نشیند. واضح است که نمی‌تواند خودش را کنترل کند، بنابراین شروع می‌کند با دست اشاره کردن. نایل با حرکت دست به او اشاره می‌کند دور شود.