معرفی و دانلود کتاب بازار باران
برای دانلود قانونی کتاب بازار باران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بازار باران
اگر میتوانستی زندگیات را عوض کنی، چه چیزی را میفروختی و چه میخریدی؟ کتاب بازار باران دعوتی است به سفری بارانی، مهآلود و فراموشنشدنی؛ بازاری که در آن روی رویاها قیمت میگذارند و زخمها را در گویهای شیشهای حبس میکنند و نگه میدارند. یو یونگ گوانگ در این رمان پرفروش بینالمللی، جهانی میسازد که از دل واقعیتهای خستهکننده جوانه میزند و کمکم به شکلی خیالانگیز به همه جا عطر جادو را میپراکند؛ دنیایی که انتخابها در آن هویت دارند و هر قدم میتواند آیندهای نو برای کسی بسازد که حاضر باشد بهای آن تغییر را بپردازد.
دربارهی کتاب بازار باران
ما آدمها استاد وانمود کردنیم؛ اما در خلوت هرکس نسخهای از زندگی دارد که آرزو میکند ای کاش میشد از قفسهای برداشت، وزن کرد، نگاهش کرد و با خود تصور کرد که این یکی شاید بهتر باشد... گاهی نیمهشب، وقتی چراغ گوشی را خاموش میکنیم و سکوت اتاق دور تنمان میپیچد، یک فکر آرام و لجوج تهِ وجودمان در حال قل زدن است: اینکه «ای کاش میتوانستم همهچیز را عوض کنم.» شاید شغلی که خستهمان کرده، رابطهای که تهش هیچ نوری نیست، یا حتی آن تکهی کوچکی از گذشته که هنوز مثل سنگریزه تهِ کفشمان جا خوش کرده و نمیگذارد راحت راه برویم. درست وسط همین خواب و خیالات، داستان کتاب بازار باران (The Rainfall Market) شروع میشود؛ جهانی که یو یونگ گوانگ (You Yeong-Gwang) ساخته تا نشانمان دهد اگر جایی در دنیا وجود داشته باشد که در آن بتوانیم گذشتهمان را روی میز بگذاریم و آیندهمان را انتخاب کنیم، چه میشود؟ و مهمتر اینکه… آیا جرئت قدم گذاشتن در چنین بازاری را خواهیم داشت؟

باران گذشته را میشوید
سرین در قصهها شنیده بود که درست وقتی اولین باران سال شروع میشود و زمین بوی تازه شدن میگیرد، مکانی اسرارآمیز به نام بازار باران از دل مه سر برمیآورد؛ بازاری که میگویند میتوانی بدبختیهایت را بدهی و جایشان خوشبختی بخری. افسانهای کودکانه که احتمالا برای دلخوشی بدبختها ساخته شده است. و واقعا چه کسی بهتر از آدمی که هیچ راه روشنی پیشِرویش نمیبیند میتواند دل به چنین قصهای بسپارد؟ سرین، در تاریکترین لحظاتش و در اوج ناامیدی، به این روایت پناه میبرد... و برای آرام کردن خودش نامهای بلند از بدبختیهایش خطاب به بازار باران مینویسد. نامهای که هرگز فکر نمیکرد پاسخی داشته باشد یا حتی به جایی برسد اما در اوج ناباوری جواب نامه را دریافت میکند و برای تغییر سرنوشتش به بازار باران دعوت میشود.
فضای این رمان فانتزی، آرامبخش و درمانگر است و خواننده را با حس بلوغ، امید و شجاعت برای جستجوی شادی در زندگی همراه میکند. بازار باران تجربهای است از مواجهه با انتخاب، تغییر و بازسازی زندگی در فضایی خیالانگیز و مهآلود. یو یونگ گوانگ با ظرافت، مفاهیمی مانند سرنوشت، هویت و معنای خوشبختی را در قالب داستانی با رگههای رئالیسم جادویی بازتاب میدهد و نشان میدهد که ارزش زندگی در توانایی ما برای دیدن و قدرشناسی داشتههای واقعی و مواجهه با ترسها و امیدهای کوچک نهفته است. اثر یادآور میشود که هر تصمیم، هر حرکت و هر تغییر هرچند کوچک میتواند مسیر فرد را دگرگون کند و فرآیند بازآفرینی و رشد شخصی، حتی در شرایط سخت، همواره امکانپذیر است.
صفحهی آخر این کتاب که بسته شود، باران فروکش میکند و بازار ناپدید میشود. اما رد قدمهای ما با هر انتخاب، امید و تغییری باقی میماند؛ تا یادمان بیاورد که تا همیشه امکان دوباره ساختن و بازآفرینی جهانمان در دستان خودمان است. این کتاب با ترجمهی مهشید سجادی از انتشارات دانشآفرین به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.

نکوداشتهای کتاب بازار باران
- بازار باران داستانی گرم و شگفتانگیز است دربارهی جستوجوی گرانبهاترین گنج زندگی: یک زندگی کامل. روایتی لطیف، دلگرمکننده و کاملاً غوطهورکننده است؛ کتابی که در پایان، هم قدردانیات را نسبت به چیزهای کوچک و مهم زندگی بیشتر میکند و هم باعث میشود ناگهان هوس کنی گربهات را در آغوش بکشی. (جولی لیانگ، نویسندهی پرفروش یواسای تودی)
- با همان جادوی خیالانگیز فیلمهای استودیو جیبلی، دنیایی که یو یونگ گوانگ در این رمان فانتزی کوتاه و تأثیرگذار خلق میکند، خوانندگان را مسحور خواهد کرد. این کتاب داستانی است که میتوان با تمام اعضای خانواده شریک شد. مناسب برای طرفداران دایانا واین جونز یا هرکسی که عاشق افسانهها و قصههای پریان است. (بوکلیست)
- یک لبخند رضایتمندانه بیشک در انتظار خوانندگان داستان بازار باران است. این رمان جادوییِ حالخوبکن، سفری است برای خودشناسی یک نوجوان، همراه با یادآوریهای ملایم اما واقعی از چالشهای جهان معاصر. ویژگیهای درمانگر و آرامبخشِ بازار باران بدون شک ذهنها را تسکین میدهد و دلها را گرم میکند. (انتشارات Shelf Awareness)
- داستانی دلپذیر دربارهی دوستی، خانوادهای که در مسیر پیدا میشود و این آگاهی که خوشبختی گاهی فقط یک تغییر زاویه دید میخواهد. طرفداران رئالیسم جادوییِ گرم و صمیمی، این داستان را دوست خواهند داشت. (اسکول لایبرری ژورنال)
کتاب بازار باران برای شما مناسب است اگر
- از علاقهمندان داستانهای فانتزی، تخیلی و جادویی هستید.
- عاشق داستانهایی هستید که فانتزیِ لطیف را با واقعیتهای تلخ زندگی ترکیب میکنند.
- از دنیاسازیهای بامزه، عجیب و پرجزئیات لذت میبرید.
- با قصههایی که مضمون انتخاب، تغییر و بازسازی را بررسی میکنند ارتباط برقرار میکنید.
- کتابخانهی نیمهشب را دوست داشتهاید و حالا میخواهید داستانی کرهای با همان حال و هوا بخوانید.
در بخشی از کتاب بازار باران میخوانیم
هنگامی که اِما تک تک تار موهای نامرتب و آسیب دیده را سروسامان می داد، سرین متوجه شد که شاید استاد فقط از او تعریف کرده تا مطمئن شود هیچ یک از شاگردانش کلاس را رها نمی کنند. اگر سرین حرفش را باور می کرد خیلی ساده لوح بود. با این وجود چنین موضوعی دیگر اهمیت نداشت. سرین باید روی بدست آوردن گوی دوکبی رؤیاهایش تمرکز می کرد.
اِما با استفاده از یک اسفنج آجری شکل، به آرامی تارهای مو را از صورت و گردن سرین پاک کرد. سپس پارچه ای را که دور گلوی سرین بسته بود باز کرد.
سرین بالاخره توانست آزادانه نفس بکشد و در نهایت با موهایی که برای اولین بار مدلشان را دوست داشت کمی ور رفت و از جایش بلند شد. او دست در جیبش برد و پرسید: «هزینه ش چقدر شد؟»
سرین از اینکه جیب هایش به خاطر سکه های طلا آنقدر برآمده شده بودند متنفر بود.
اِما گفت: «من دو سکه برای کوتاه کردن مو می گیرم.»
سپس بطری روغن مو را دوباره داخل جعبه اش گذاشت و قبل از اینکه آن را به سمت سرین ببرد، با روبان تزئین کرد و گفت: «روغن مو مجانیه.»
او همچنین یک گوی دوکبی در دست داشت.
گوی سبزِ درخشان زیبا بود. حتی اگر به هیچ وجه جادویی نبود، احتمالاً به قیمت خوبی در دنیای انسان ها به فروش می رسید. سرین در حالی که روغن موی بسته بندی شده و گوی را در دستانش گرفته بود از اِما تشکر کرد. سپس به دنبال زن تا طبقه ی همکف پایین رفت.
فهرست مطالب کتاب
سخن مترجم
شخصیت ها
مقدمه
فصل اول: شایعه ی عجیب
فصل دوم: نامه ی عجیب
فصل سوم: موج گرما
فصل چهارم: اولین شب فصل بارانی
فصل پنجم: دروازه بان
فصل ششم: بازار باران
فصل هفتم: گروفروشی بدبختی
فصل هشتم: میز اطلاعات
فصل نهم: آرایشگاه
فصل دهم: کتابفروشی
فصل یازدهم: عطرسازی
فصل دوازدهم: باغ
فصل سیزدهم: رستوران
فصل چهاردهم: فروشگاه کنجکاوی
فصل پانزدهم: حیاط قراضه
فصل شانزدهم: کازینو
فصل هفدهم: سیاهچال
فصل هجدهم: اتاق ویژه ی میخانه
فصل نوزدهم: پنت هاوس
فصل بیستم: ایشا، گربه ی راهنما
فصل بیست و یکم: خزانه ی گنج
فصل بیست و دوم: رنگین کمان
پایان
قدردانی ها
درباره ی نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب بازار باران |
| نویسنده | یو یونگ گوانگ |
| مترجم | مهشید سجادی |
| ناشر چاپی | انتشارات دانش آفرین |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 240 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-5667-98-3 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |



















