زندگینامه و دانلود کتابهای لطیف هلمت
لطیف هلمت، شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار مطرح کردستان عراق است. شعرهای لطیف هلمت تاکنون به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، سوئدی، هلندی، آلمانی و فرانسوی ترجمه شده است.
زندگینامه لطیف هلمت
لطیف هلمت، متولد 1947 میلادی و زاده شهر «کفری» از توابع استان کرکوک کردستان عراق است. او در خانوادهای اهل آیین و تصوف و شعر و ادب متولد شد و پدرش یکی از مشایخ بسیار مطرح طریقت قادریه بود و به خاطر آشنایی کافیاش با زبان و ادبیات فارسی، همواره شعرهای حافظ، سعدی، مولانا، عطار، بیدل و بایزید بسطامی را برای فرزندانش به زبان کردی ترجمه میکرد و میخواند. لطیف هلمت، نخستین مجموعه شعرش را با عنوان «خدا و شهر کوچک ما» در سال 1970 منتشرکرد و چالشی در شعر کردی و میان شاعران کرد پدید آورد. وی به همراه شاعرانی چون «فرهاد شاکلی» و «احمد شاکلی» از بنیانگذاران نحله ادبی «کفری» کرکوک بود که نقش بسیار تعیین کنندهای در سیر و دگردیسی تاریخی شعر کردی با تاثیر گرفتن از شعر نو جهان و عرب داشتهاند.
دیوان بزرگ لطیف هلمت دربردارنده 1428 صفحه شعر ناب و متفاوت و متنوع و برخوردار از فرمها و تجربهها و آزمونهای شعری است و مشتمل بر بیش از 20 دفتر شعر است که به قول خود این شاعر، صرفا ورق سیاه کردن در کار نیست. آخرین دفتر شعر هلمت با عنوان «شعر و ضدشعر یا بازی کهنه و نو» نیز در 170 صفحه به تازگی منتشر شده است که دربردارنده آخرین تجربههای شعری این شاعر مطرح کرد است. از دیگر دفترهای شعر وی میتوان به: آماده تولدی دیگر، توفان سفید، گیسوان آن دختر سیاه چادر ییلاق و قشلاق من است، واژه زیبا گل است، نامههایی که مادرم نخواند، این رودخانه خشک نمیشود و کشمکش همشهریان الکترونی لطیف هلمت اشاره کرد. هلمت جدا از شعر، داستان و نمایشنامه هم مینویسد و تاکنون بیش از 20 اثر در این زمینهها از او منتشر شده است. چهار کتاب در زمینه نقد ادبی، کتابی درباره صوفیگری و کتابی درباره دادائیسم و سوررئالیسم نگاشته است. به تازگی، یک رمان هم از او با عنوان «همسران اجنّه شیخ محمود» منتشر شده که توسط فریاد شیری و همچنین سارا قبادی به فارسی ترجمه شده که دربردارنده نگاه بسیار متفاوت و همچنین تجربههای تازه بینظیری در رماننویسی است. شعرهای لطیف هلمت تاکنون به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، سوئدی، هلندی، آلمانی و فرانسوی ترجمه شده است.
کتابهای برگزیده لطیف هملت:
همهی همسران اجنهی شیخ محمود
تولدی دیگر
توفان سفید
گیسوان آن دختر سیاه چادر ییلاق و قشلاق من است
واژه زیبا گل است
نامههایی که مادرم نخواند
این رودخانه خشک نمیشود