معرفی و دانلود کتاب راز سیتافورد

معرفی کتاب راز سیتافورد

خانواده‌ی ویلت، تازه‌واردان خانه‌ای در سیتافورد هستند؛ روستایی کوچک در حاشیه‌ی دارتمور. آن‌ها یک شب زمستانی با مهمانانشان تصمیم می‌گیرند که یک جلسه‌ی احضار روح برگزار کنند. این آغازی است برای کتاب راز سیتافورد. اثری جنایی و معمایی از مشهورترین نویسنده‌ی این ژانر، بانو آگاتا کریستی. روح اعلام می‌کند که کاپیتان ترویلیان به قتل رسیده است و این ادعا درست از آب درمی‌آید. چه دست‌هایی پشت پرده است؟ داستان را بخوانید و با تخیل بی‌نظیر نویسنده‌اش همراه شوید.

درباره‌ی کتاب راز سیتافورد

سرهنگ برنابی یکی از مهمانان خانه‌ی سیتافورد و دوست قدیمی کاپیتان، برای سلامتی سرهنگ ترویلیان ابراز نگرانی کرده و بی‌درنگ تصمیم می‌گیرد حقیقت را دریابد. او در میان کولاک و برف سنگین، شش مایل را پیاده طی می‌کند تا به خانه‌ی هیزلمور، محل سکونت فعلی کاپیتان برسد. وقتی به آنجا می‌رسد، سکوت سنگین خانه و پنجره‌های نیمه‌باز خبر از فاجعه‌ای می‌دهد؛ کاپیتان ترویلیان واقعاً کشته شده است! این نقطه‌ی عطفی است برای رمان کارآگاهی راز سیتافورد (The Sittaford Mystery). آگاتا کریستی (Agatha Christie) در این اثر مستقل خود، با مهارت همیشگی‌اش، فضایی پررمز و راز خلق کرده و مخاطبش را مثل همیشه میخکوب می‌کند.

راز سیتافورد؛ از احضار روح تا کشف جنایت

از همان لحظه‌ی کشف جسد، داستان معمایی راز سیتافورد وارد مرحله‌ی تازه‌ای می‌شود؛ پلیس با روشِ کلاسیکِ «رد پول را دنبال کن»، به سراغ وارثان احتمالی می‌رود و خیلی زود برادرزاده‌ی مقتول را به‌عنوان مظنون اصلی معرفی می‌کند. اما این تنها آغاز ماجرا است؛ چراکه نامزد او، امیلى تریفوسیس دست به کار می‌شود. او به نامزدش ایمان دارد و حاضر نیست چنین نتیجه‌گیری ساده‌ای را بپذیرد. آگاتا کریستی چه خوب این تقابل را به‌عنوان موتور محرک داستان به کار می‌گیرد.

این دوگانی روایت، کشمکش اصلی رمان جنایی راز سیتافورد را شکل داده و خواننده را میان دو نگاه متضاد، معلق نگه می‌دارد. آگاتا کریستی با مهارت تمام، شخصیت امیلی را به قلب تپنده‌ی روایت بدل می‌سازد. او زنی مستقل، باهوش و سرسخت است که در جامعه‌ای گرفتار کلیشه‌های جنسیتی، برای اثبات حقیقت و دفاع از عشقش می‌جنگد.

رمان راز سیتافورد را می‌توانید با یکی از بهترین ترجمه‌ها از مجتبی عبدالله‌نژاد مطالعه کنید که توسط انتشارات هرمس چاپ و منتشر شده است.

نکوداشت‌های کتاب راز سیتافورد

• ریتم داستان جنایی راز سیتافورد بسیار تند و هیجان‌انگیز است و شخصیت اصلی بسیار جذاب! تمام این‌ها از ملکه‌ی داستان‌های جنایی، بانو آگاتا کریستی برمی‌آید. به نظرم سرنخ‌های گمراه‌کننده بیش از حد زیاد است و غیرممکن است بتوان قاتل را حدس زد؛ با این حال همچنان سرگرم‌کننده است. (کاربر آمازون)
• من واقعاً از خواندن رمان‌های آگاتا کریستی لذت می‌برم! کریستی نگاهی موذیانه و همراه با خنده به کشف جنایت دارد و با سرنخ‌های گمراه‌کننده مخاطبش را گول می‌زند؛ جذابیتش به همین است. نمی‌توانم قاتل را حدس بزنم و این هم مایه‌ی شگفتی است؛ لعنتی! حتی از زبان دهه‌ی 1930 هم خوشم می‌آید و از خندیدن به هنجارهای فرهنگی آن زمان و اینکه با خودم فکر می‌کنم کریستی درباره‌ی زندگی در سال 2025 چه نظری می‌داشت؟ (کاربر گودریدز)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب راز سیتافورد

• رمان پلیسی راز سیتافورد به‌عنوان یکی از قسمت‌های سریال تلویزیونی خانم مارپل (Agatha Christie's Marple) در سال 1952 پخش شد. در حالی که شخصیت خانم مارپل، اصلا در این رمان وجود ندارد.
• یکی از قسمت‌های سریال هندی (Agatha Christie Limited) اقتباسی است از رمان کارآگاهی راز سیتافورد.
• اقتباس رادیویی پنج قسمتی رمان راز سیتافورد، نخستین بار در سال 1990 از شبکه‌ی BBC Radio 4 پخش شد.

کتاب راز سیتافورد برای شما مناسب است اگر

• ژانر جنایی و معمایی را می‌پسندید.
• از طرفداران آگاتا کریستی هستید و پیش از این آثار او را خوانده‌اید یا اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی‌اش را دیده‌اید.
• از مخاطبان جدی ادبیات انگلستان هستید و نویسندگان انگلیسی را دنبال می‌کنید.
• ادبیات کلاسیک را می‌پسندید و مطالعه‌ی آثار ملکه‌ی جنایی‌نویس، آگاتا کریستی، را در برنامه‌ی مطالعاتی خود قرار داده‌اید.

در بخشی از کتاب راز سیتافورد می‌خوانیم

من خیلى جدى و واقع‌بینانه به این قضیه نگاه مى‌کنم، آقاى اندربى. اول باید از من بپذیرید که قتل کار جیم نبوده. این حرف را نه به خاطر این مى‌زنم که دوستش دارم یا فکر مى‌کنم خیلى ناز است و بهش نمى‌آید و این چیزها. مسئله این است که در این مورد اطلاع دقیق دارم. من تقریباً از شانزده‌سالگى تنها بوده‌ام و روى پاى خودم ایستاده‌ام. با زن‌هاى زیادى رابطه نداشته‌ام و اصولاً از زن‌ها شناختى ندارم. ولى مردها را خوب مى‌شناسم و هر دخترى تا وقتى مردى را خوب نشناسد و نداند با چه موجودى روبه‌روست، نمى‌تواند موفق شود. در حالى که من موفق بوده‌ام. من الآن در مؤسسه لوسى کار مى‌کنم و آنجا مانکن هستم. جهت اطلاع شما عرض کنم آقاى اندربى که رسیدن به این موقعیت کار هر کسى نیست. همان‌طور که گفتم، من مردها را خوب مى‌شناسم. جیم از خیلى جهات شخصیت ضعیفى دارد.

یک لحظه نقش طرفدارى از مردهاى قوى را فراموش کرد و ادامه داد:

شاید ... شاید اصلاً به همین دلیل دوستش دارم. احساس مى‌کنم که مى‌توانم اداره‌اش کنم و طورى عمل کنم که به جایى برسد. خیلى کارها هست ... شاید حتى خیلى کارهاى خلاف که شاید اگر موقعیتى ایجاد شود، جیم آن کارها را بکند. ولى اهل آدم‌کشى نیست. اصلاً امکان ندارد یک کیسه شن را بردارد و از پشت بزند تو سر پیرمردى مثل کاپیتان ترِویلیان. قطعاً اگر به فرض محال مى‌خواست این کار را بکند، دستپاچه مى‌شد و کیسه را به جاى دیگرى مى‌زد. کلاً ... کلاً آدم آرام و دلرحمى است، آقاى اندربى. حتى یک زنبور را نمى‌تواند بکشد. وقتى زنبورى مى‌بیند، پنجره را باز مى‌کند و سعى مى‌کند زنبور را بدون اینکه آسیبى ببیند، از پنجره بیرون کند و معمولاً همین باعث مى‌شود که زنبور نیشش بزند. ولى گفتن این حرف‌ها فایده ندارد. فعلاً باید همین‌طورى از من قبول کنید که جیم بی‌گناه است.

فهرست مطالب کتاب

بخش یکم: سیتافورد هاوس
بخش دوم: پیغام
بخش سوم: پنج و بیست دقیقه
بخش چهارم: سروان ناراکوت
بخش پنجم: ایوانز
بخش ششم: در ترى‌کراونز
بخش هفتم: وصیتنامه
بخش هشتم: آقاى چارلز اندربى
بخش نهم: لورلز
بخش دهم: خانواده پیرسون
بخش یازدهم: امیلى دست به کار مى‌شود
بخش دوازدهم: دستگیرى
بخش سیزدهم: سیتافورد
بخش چهاردهم: خانواده ویلِت
بخش پانزدهم: دیدار با سرگرد برنابى
بخش شانزدهم: آقاى رایکرافت
بخش هفدهم: خانم پرس‌هاوس
بخش هجدهم: دیدار از سیتافورد هاوس
بخش نوزدهم: نظریه‌ها
بخش بیستم: دیدار با خاله جنیفر
بخش بیست و یکم: گفتگوها
بخش بیست و دوم: ماجراهاى شبانه چارلز
بخش بیست و سوم: در هِیزل‌مور
بخش بیست و چهارم: توضیحات سروان ناراکوت
بخش بیست و پنجم: در کافه‌رستوران دلر
بخش بیست و ششم: رابرت گاردنر
بخش بیست و هفتم: اقدامات ناراکوت
بخش بیست و هشتم: چکمه‌ها
بخش بیست و نهم: دومین جلسه احضار روح
بخش سى‌ام: توضیحات امیلى
بخش سى و یکم: مرد خوشبخت
اعلام