معرفی و دانلود کتاب عشق را جستن

معرفی کتاب عشق را جستن

گروه نویسندگان موسسه‌ی مدرسه‌ی زندگی در کتاب عشق را جستن با کاوش در عوامل پنهان و غرایز فردی، می‌خواهند به مخاطبان کمک کنند تا الگوهای معیوب زندگی‌شان را بشکنند و در روابط خود واقع‌بین‌تر شوند. این کتاب کوتاه و عمیق، با بررسی روان‌شناختی انتخاب شریک زندگی، غریزه‌ها و تاثیر تجربه‌های گذشته، راهنمایی همدلانه برای درک بهتر خود و دیگران ارائه و نشان می‌دهد چگونه می‌توان رابطه‌ای رضایت‌بخش، پایدار و معنادار ساخت.

درباره‌ی کتاب عشق را جستن

آیا نقطه آغاز عشق همان لحظه‌ای است که نگاهمان در چشمان معشوقمان قفل می‌شود؟ در کتاب عشق را جستن (How to Find Love) از گروه نویسندگان مدرسه‌ی زندگی (The School of Life) درمی‌یابیم که با وجود اینکه احساس عشق گاهی ناشناخته به نظر می‌رسد، عوامل پیچیده‌ای در ژنتیک و محیط زندگی ما وجود دارد که ما را به سمت افراد خاصی سوق می‌دهد.

هرچقدر هم زندگی‌تان شلوغ باشد، لحظاتی پیش می‌آید که دلتان برای داشتن یک همراه واقعی تنگ می‌شود. کسی که نه‌تنها جذاب باشد، بلکه واقعا شما را بفهمد، با نقص‌هایتان کنار بیاید و زندگی‌تان را شیرین‌تر کند. اما چرا پیدا کردن چنین عشقی تا این اندازه سخت است؟ چرا غریزه‌مان گاهی ما را به سمت افرادی می‌برد که در نهایت فقط مایه‌ی عذاب ما هستند؟ این کتاب خودیاری همان همراه همدلی است که در لحظات دشوار دستتان را می‌گیرد و می‌گوید: «تو تنها نیستی و این پیچیدگی‌ها طبیعی‌اند.»

راهنمایی دلسوزانه برای قلب‌های خسته

کتاب عشق را جستن کوتاه عمیق است و با زبانی ساده و بدون قضاوت شما را به سفری روانشناختی می‌برد. از تاریخچه‌ی ازدواج که روزگاری صرفاً بر پایه‌ی مصلحت اجتماع بود، آغاز می‌کند و می‌رسد به عشق رمانتیک که تنها دویست‌وشصت سال از عمرش می‌گذرد. نویسندگان در ادامه، به پرسش مهمی نیز پاسخ می‌دهند: چرا عاشق افراد خاصی می‌شویم؟

در این کتاب ما با سه غریزه‌ی کلیدی مواجه می‌شویم؛ کمال‌گرایی: یعنی جست‌وجوی ویژگی‌هایی که خود فاقد آنیم، تأیید شدن: نیاز به کسی که ما را بدون توضیح بفهمد و آشنایی: تکرار الگوهای کودکی، حتی اگر دردناک باشند. نویسندگان موسسه‌ی مدرسه‌ی زندگی با استفاده از مثال‌های روزمره و ملموس نشان می‌دهند که این غریزه‌ها با وجود گمراه‌کننده بودنشان، قابل اصلاحند.

بخش‌های بعدی کتاب به مشکلات پس از عاشقی می‌پردازد؛ از قهر کردن‌هایی که به خاطر انتظار «خواندن ذهن» تجربه می‌کنیم، تا تکرار عادت‌های ناخوشایند کودکی یا پس زدن ویژگی‌های مثبت طرف مقابل به‌دلیل ترس‌های گذشته. کتاب عشق را جستن راه‌حل‌هایی عملی پیش پایتان می‌گذارد و شما را به یادگیری متقابل و بیان احساسات، به‌جای سکوت، دعوت می‌کند. سپس با همدلی، موانع رایجی مانند چالش عشق دوطرفه، خودتخریبی، دلبستگی نافرجام یا عجله در ازدواج را واکاوی می‌کند و یادآور می‌شود: «این‌ها اشتباهات تو نیستند، بلکه زخم‌های مشترک بشری‌اند.»

این کتاب کوچک از موسسه‌ی مدرسه‌ی زندگی با ترجمه‌ی اعظم بهادرپور در نشر هنوز به چاپ رسیده است.

کتاب عشق را جستن برای شما مناسب است اگر

• ناکامی‌های متعدد در عشق، شما را ناامید کرده است.
• در رابطه‌ی عاطفی هستید و نمی‌دانید دلیل دقیق مشکلات و آشفتگی‌های بین‌فردیتان چیست.
• فکر می‌کنید زمانش رسیده دیدگاهی واقع‌بینانه نسبت به عشق و پیدا کردن شریک زندگی پیدا کنید.

در بخشی از کتاب عشق را جستن می‌خوانیم

زمانی که ما خودمان را در حد برآورده کردن نیازهای شخص دیگری نمی‌بینیم حس می‌کنیم آن شخص به طرز بیمارگونه‌ای «نیازمند» است. ما در اعماق وجودمان به قدرت و توانایی خود، به استقلالی که داریم، به این‌که قابل‌تحسین و محترم هستیم ایمان نداریم. ما هنوز بالغِ بالغ نشده‌ایم. برای همین به افرادی که از ما خواسته‌ای دارند برچسب دیوانه می‌زنیم و آن‌ها را آماج تمسخر قرار می‌دهیم. به محض این‌که متوجه شویم کسی به ما تکیه کرده است، شانه خالی می‌کنیم. از نظر ما کسی که برای لذت بردن از آخر هفته یا یک بعدازظهر سه‌شنبه به ما وابسته است احتمالاً بیمار است.

اگرچه، الزاماً راه‌حل این نیست که از معشوق خود بخواهیم خواسته‌هایش را کمتر کند. اتفاقاً این افراد خواسته‌های زیادی ندارند. فقط این افراد به اندازۀ کافی قوی هستند که آشکارا اعلام کنند ما رویین‌تن نیستیم. نیازمند بودن نشانۀ ضعف نیست، بلکه پیش‌نیاز قدرت است. ما باید نسبت به خودمان تجدید نظر کنیم و طوری به توانایی‌های‌مان نگاه کنیم که دیگران نیز بتوانند به ما تکیه کنند. ترس از افراد «نیازمند» فقط نوعی ازخودبیزاری است که سبب رنجش معشوق نیز می‌شود.

دست کشیدن ازخودبیزاری هیچ ارتباطی با خودبزرگ‌بینی ندارد (باید به خودمان بگوییم چه‌قدر آدم خوبی هستیم). ما باید یاد بگیریم با خودمان سازش داشته باشیم. برای این کار لازم نیست خود را آدم جذابی تصور کنیم. باید به یقین برسیم که همۀ آدم‌ها غیر از خوبی‌های‌شان گاهی بدی‌هایی هم دارند. باید به آنچه سبب ایجاد تعادل می‌شود نگاه دقیق‌تری بیندازیم. البته که ما کمی ضعیف، تودار و آب‌زیرکاه و تا حدودی نادان هستیم، اما همه همین‌طور هستند. ما احمق‌تر یا سرکش‌تر از دیگری نیستیم. با استناد بر این اصل که همۀ ما آدم‌ها تا حدودی عجیب‌وغریب و ناکامل هستیم، می‌توانیم انتظارات فرد مقابل را برای برقراری رابطه‌ای عمیق و صمیمی برآورده کنیم. نیازی که معشوق به ما دارد موهوم نیست؛ درخواست سنجیده‌ای است که هر انسانی با نقصان‌هایی که دارد ممکن است از فرد دیگری که او هم بی‌نقص نیست داشته باشد.

فهرست مطالب کتاب

1: مقدمه
2: چرا عاشق افراد بخصوصی می‌شویم؟
3: مشکلات پس از عاشقی
4: اصلاح غرایز مشکل‌ساز
5: ‌موانع یافتن عشق
6: نتیجه‌گیری: واقع‌بینی