معرفی و دانلود کتاب خانه‌ای در شیراز

معرفی کتاب خانه‌ای در شیراز

یک مجموعه داستان پلیسی کلاسیک که با خواندنش، جهان تازه‌ای را کشف می‌کنید. کتاب خانه‌ای در شیراز از دوازده داستان کوتاه تشکیل شده. آگاتا کریستی، نویسنده‌ی توانمند و بی‌رقیب در عرصه‌ی داستان‌های جنایی، در این مجموعه بار دیگر توانایی شگفت‌انگیز خود را در خلق موقعیت‌های پرتعلیق و شخصیت‌های به یاد ماندنی نشان می‌دهد. این کتاب، بیش از یک مجموعه‌ی پلیسی، تجربه‌ای ادبی است که نشان می‌دهد چگونه قصه‌گویی می‌تواند سرگرم‌کننده باشد و هم‌زمان ذهن ما را به چالش بکشد.

درباره‌ی کتاب خانه‌ای در شیراز

مجموعه داستان کوتاه خانه‌ای در شیراز (Parker Pyne Investigates)، فرصتی بی‌نظیر برای کشف لایه‌های پنهان روان انسان فراهم می‌آورد. آگاتا کریستی (Agatha Christie) با مهارت خاص خود، هر روایت را به صحنه‌ای از بازی ذهنی بدل می‌سازد. در داستان‌های این مجموعه، کوچک‌ترین جزئیات هم از قلم نمی‌افتند و می‌توانند سرنخی باشند برای حل یک معما.

پارکر پاین کارآگاهی خبره است که برخلاف کارآگاهان کلاسیک، کمتر به سرنخ‌های مادی پرداخته و بیشتر به شناخت روان انسان‌ها تکیه می‌کند. این شخصیت توسط قلم قدرتمند آگاتا کریستی خلق شده و عجیب نیست اگر او را نه صرفاً یک کارآگاه، بلکه نوعی روان‌درمانگر بدانیم؛ کسی که با درک عمیق از انگیزه‌ها، ترس‌ها و آرزوهای انسان‌ها، به حل معماها و مشکلات می‌پردازد.

پارکر پاین در شیراز؛ ماجرایی رازآلود به قلم آگاتا کریستی

خانه‌ای در شیراز به‌عنوان یکی از داستان‌های محوری این مجموعه، نمونه‌ای روشن از توانایی آگاتا کریستی در ایجاد موقعیت‌های انسانی و فضاهای رازآلود است. او با بهره‌گیری از فضاسازی و شخصیت‌پردازی دقیق، خواننده را تا پایان در حالت انتظار و کنجکاوی نگه می‌دارد. ماجرای این داستان، از سفر کارآگاه پاین به ایران شروع می‌شود. او قصد دارد شیراز، اصفهان و تهران را ببیند و بسیار هیجان‌زده است. طی سفرش ماجرای زنی انگلیسی به نام استر کار را می‌شنود که از انگلستان به شیراز آمده و فقط با شرقی‌ها دیدار می‌کند. همه استر را دیوانه خطاب می‌کنند؛ اما آیا واقعا او دیوانه است؟ قضاوت بر عهده‌ی خواننده‌ی داستان است، اما همین را بدانید که ظرافت‌های قلم آگاتا کریستی یک بار دیگر هم شما را به اشتباه خواهد انداخت.

تهران مدرن برای پارکر پاین جذابیت چندانی ندارد، اما شیفته‌ی شیراز می‌شود. در این شهر زیبا ماجرایی رازآلود در انتظار شما است. مجموعه داستان کوتاه خانه‌ای در شیراز، فرصتی است تا بار دیگر با قلم جادویی آگاتا کریستی وارد دنیایی از راز و معما شوید. فائزه اسکندری این اثر خواندنی از ادبیات کلاسیک انگلستان را به فارسی روان برگردانده و انتشارات هرمس آن را چاپ و منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب خانه‌ای در شیراز

• مجموعه‌ای فوق‌العاده از داستان‌های کوتاه بانو آگاتا کریستی! به یاد نمی‌آورم قبلاً این‌ها را خوانده باشم و فکر می‌کردم که همه‌ی آثار او را خوانده‌ام. این کتاب برای روزهای شلوغ مناسب است؛ می‌توان آن را به راحتی برداشت و دوباره کنار گذاشت. چون هر داستان کامل و مستقل است. واقعاً لذت‌بخش بود. (کاربر آمازون)
• خانه‌ای در شیراز، نمونه‌ای متفاوت در جهان داستانی آگاتا کریستی است. پارکر پاین یک کارآگاه معمولی نیست؛ بلکه فردی است که به مردم خوشبختی عرضه می‌کند. آگهی او در روزنامه چنین است: «آیا خوشحالید؟ اگر نه، با آقای پارکر پاین مشورت کنید.». پاین که تمام عمر خود را در اداره‌ی آمار گذرانده، می‌داند که نارضایتی را می‌توان تنها در شش دسته طبقه‌بندی کرد؛ نه بیشتر و نه کمتر. (کاربر گودریدز)

اقتباس فرهنگی از کتاب خانه‌ای در شیراز

• دو داستان از این مجموعه با نام‌های «پرونده‌ی خانم میانسال» و «پرونده‌ی شوهر ناراضی» در سال 1982 توسط شبکه‌ی Thames Television اقتباس شد.

کتاب خانه‌ای در شیراز برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های پلیسی و ژانر جنایی و معمایی علاقه‌مند هستید.
• در میان آثار ادبیات کلاسیک، تجربه‌ای تازه و حسی نو را جستجو می‌کنید.
• پیش از این با آثار آگاتا کریستی آشنا شده‌اید و می‌خواهید یک مجموعه داستان متفاوت را از این نویسنده‌ی نام‌آشنا در دست بگیرید.
• از مخاطبان جدی ادبیات انگلستان هستید و نویسندگان کلاسیک و مدرن انگلیسی را دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب خانه‌ای در شیراز می‌خوانیم

ساعت ده دقیقه به هشت بود که به کوچه فریارز رسید. هوا تاریک شده بود. چهارچشمى دنبالش گشت. کسى دیده نمى‌شد. به‌آرامى درِ زهوار در رفته را هل داد و در هم بى‌صدا روى پاشنه‌اش چرخید. راه ماشین‌رو خالى بود. خانه در تاریکى فرو رفته بود. با احتیاط به سمت خانه رفت. نگاهش را این‌طرف و آن‌طرف مى‌چرخاند. خوشش نمى‌آمد غافلگیر شود.

ناگهان ایستاد. لحظه‌اى کوتاه نورى از پشت یکى از کرکره‌ها رد شد. خانه خالى نبود. کسى داخل بود.

ویلبراهم آرام به داخل بوته‌ها خزید و به طرف پشت خانه راه افتاد. بالاخره چیزى را که به دنبالش بود یافت. یکى از پنجره‌هاى طبقه همکف باز بود. انگار پنجره ظرفشوى‌خانه بود. کرکره را بالا داد. چراغ‌قوه را روشن کرد (موقع آمدن به اینجا از یک مغازه خریده بود.) نگاهى به داخل خانه متروکه انداخت و داخل شد.

با احتیاط درِ ظرفشوى‌خانه را باز کرد. صدایى شنیده نمى‌شد. دوباره چراغ‌قوه را روشن کرد. آشپزخانه ... بیرون آشپزخانه خالى شش تا پله بود و درى که ظاهرا به قسمت جلو خانه راه داشت.

در را باز کرد و با دقت گوش داد. صدایى شنیده نمى‌شد. بیرون رفت. حالا در راهرو جلویى بود. هنوز هم هیچ صدایى به گوش نمى‌رسید. درى سمت چپ و در دیگرى سمت راست راهرو بود. درِ سمتِ راست را انتخاب کرد، مدتى گوش ایستاد و سپس دستگیره را چرخاند. در باز شد. ذره‌ذره بازش کرد و داخل شد.

دوباره چراغ‌قوه را روشن کرد. اتاق خالى بود.

همان لحظه صدایى از پشت سرش شنید... به‌سرعت برگشت ولى دیر شده بود. چیزى به سرش خورد و روى زمین افتاد و بى‌هوش شد...

فهرست مطالب کتاب

پرونده خانم میانسال
پرونده کهنه‌سرباز ناراضى
پرونده خانم غمگین
پرونده شوهر ناراضى
پرونده کارمند سیتى
پرونده خانم ثروتمند
هر چه که مى‌خواهى دارى؟
دروازه بغداد
خانه‌اى در شیراز
مروارید قیمتى
مرگ در رودخانه نیل
دلفى
اعلام