معرفی و دانلود کتاب قلاده قرمز

معرفی کتاب قلاده قرمز

ژاک مورلاک، در سلولی تنها زندانی است. مردی که روزی با افتخار در جبهه جنگیده، اما اکنون به دلیل عملی غیرمنتظره در مراسمی ملی مورد بازخواست قرار گرفته است. این خلاصه‌ی کتاب قلاده قرمز رمانی کوتاه و تأثیرگذار از ژان کریستف روفن است که در سال 2014 به چاپ رسید و جایزه‌ی ادبی موریس ژنووا (Le prix Maurice Genevoix) را از آن خود کرد. رمان را بخوانید و با لایه‌های پنهان انسانیت، اعتراض خاموش و معنای واقعی وفاداری آشنا شوید.

درباره‌ی کتاب قلاده‌ی قرمز

تابستان سال 1919 است و جنگ جهانی اول تازه به پایان رسیده؛ اما زخم‌های آن هنوز بر جان و روان مردم باقی مانده است. ژان کریستف روفن (Jean-Christophe Rufin) در کتاب قلاده قرمز (Le collier rouge)، ما را به شهری کوچک در فرانسه می‌برد؛ جایی که ژاک مورلاک، سرباز بازگشته از جبهه، به‌عنوان تنها زندانی در حبس است. جرم او نه خیانت است و نه خشونت، بلکه اقدامی نمادین و اعتراضی است.

ژان کریستف روفن چه ماهرانه با بهره‌گیری از یک روایت ساده و نمادین، به طرح ارزشی عمیق و انسانی پرداخته است: «بازاندیشی در مفهوم قهرمانی و انسانیت در بستر جنگ!» او با انتخاب شخصیتی چون ژاک مورلاک، نظام‌های ارزشی رایج را به چالش می‌کشد. مورلاک، شخصیت اصلی رمان قلاده‌ی قرمز، نه تنها اعتراض خود را به خشونت و بی‌رحمی جنگ ابراز می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که وفاداری، شجاعت و اطاعت کورکورانه الزاماً نشانه‌ی انسانیت نیست. از این منظر، یک سگ وفادار، بیش از یک سرباز مطیع، سزاوار احترام و قدردانی است.

قلاده‌ی قرمز پربهاتر از نشان لیاقت!

رابطه‌ی عاشقانه‌ی ژاک مورلاک با والانتین، یکی از اصلی‌ترین محورهای رمان تاریخی قلاده‌ی قرمز است. مورلاک و والانتین، هر دو در محیطی روستایی زندگی می‌کردند و چه زود و زیبا به هم دل باختند! نتیجه‌ی این عشق پسری به نام ژول است. والانتین تأثیر بسزایی در رشد شخصیت و نظام فکری مورلاک ایفا می‌کند. ژان کریستف روفن با بهره‌گیری از نگاهی انسانی و روان‌کاوانه، رابطه‌ی میان مورلاک و والانتین را نه صرفاً به‌عنوان یک داستان عاشقانه، بلکه به‌عنوان بستری برای نمایش تأثیرات جنگ ترسیم کرده است. عشق میان این دو شخصیت، با ورود جنگ، دچار گسست می‌شود. مورلاک وقتی از جنگ بازمی‌گردد، دیگر آن مرد پیشین نیست؛ زخمی و خسته است؛ نه فقط از گلوله، بلکه از تجربه‌ی خشونت، بی‌عدالتی و فروپاشی ارزش‌ها.

اما راه برون‌رفتی از تیرگی و تاریکی درون سر قهرمان داستان وجود دارد؟ بله یگانه راه خروج از این ظلمات، عشق است. ژان کریستف روفن، رابطه‌ی عاشقانه را در یک داستان اجتماعی و تاریخی، نه به‌عنوان تزئینی رمانتیک، بلکه به‌عنوان نیرویی نجات‌بخش و انسانی به تصویر می‌کشد. قلاده‌ی قرمز یک رمان ضدجنگ است با نگاهی انسانی و فلسفی که خشونت، اطاعت کورکورانه و قهرمان‌سازی‌های رسمی را به چالش می‌کشد. این رمان واقع‌گرایانه توسط شبنم میرزایی به فارسی روان ترجمه شده و به همت نشر قطره در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.

اقتباس سینمایی از کتاب قلاده‌ی قرمز

• فیلم قلاده‌ی قرمز به کارگردانی ژان بکر در سال 2018 روی پرده‌ی نقره‌ای به اجرا درآمد.

نکوداشت‌های کتاب قلاده‌ی قرمز

• یک داستان واقعی، زیبا، به‌یادماندنی و غیرمعمول درباره‌ی جنگ و تبعات آن که به قلم نویسنده‌ی پرفروش و بنیان‌گذار سازمان پزشکان بدون مرز نگاشته شده است. (ایندیپندنت)
• داستان تاریخی قلاده‌ی قرمز، جواهری ظریف، ساخته‌ی دست یک استاد ماهر است. ژان کریستف روفن، در کمتر از 150 صفحه، هرآنچه یک رمان می‌تواند انجام دهد را به انجام می‌رساند. خوش به حال خواننده‌ای که قدرت این رمان را تجربه می‌کند. (ShelfAwareness)
• روفن معجزه‌ای کوچک، بی‌تکلف و دل‌نشین نوشته است؛ نمایش‌نامه‌ای اخلاقی با مهارتی چشم‌گیر. (آیریش تایمز)

کتاب قلاده‌ی قرمز برای شما مناسب است اگر

• به ادبیات فرانسه علاقه‌مند هستید و آثار نویسندگان فرانسوی را دنبال می‌کنید.
• به ادبیات جنگ علاقه‌مند هستید و می‌خواهید یک رمان واقع‌گرایانه با روایت متفاوت را در دست بگیرید.
• سایر آثار ژان کریستف روفن را مطالعه کرده‌اید و سبک نوشتاری این نویسنده‌ی پرفروش برای شما جذاب بوده است.

در بخشی از کتاب قلاده قرمز می‌خوانیم

در چهارطاق باز بود. بعداز روشنایی بیرون لحظه‌ای طول کشید تا لانتیه به تاریکی خانه عادت کند. روی آجرفرش نامنظم تلوتلو خورد و کنار بوفۀ بزرگی خودش را نگه داشت. والانتین به او صندلی‌ای تعارف کرد و لانتیه نشست و یک آرنجش را روی میز گذاشت. والانتین یک پارچ آب و یک بطری شربت آورد. در بطری از شکر زیاد چسبیده بود، والانتین با دستش مگس‌ها را دور کرد.

لانتیه جوری که خیلی مشخص نباشد خانه را برانداز می‌کرد و متعجب بود. داخل خانه مانند خانه‌های روستایی‌ نبود. بی‌شک در روستا بودند: دسته‌های گیاهان خشک از سقف آویزان بود، قفسه‌های کنار بخاری دیواری پر بود از شیشه‌های مربا و کنسرو از همه‌رقم، بوی پنیر و گوشت نمک‌سود از پشت میله‌های گنجۀ مواد غذایی به مشام می‌رسید. اما در کنار این‌ها جزئیاتی هم بود که ناهماهنگی ایجاد می‌کرد. اول اینکه دیوارها پر بود از تصویرهای چاپی. بیشتر تصاویری که از داخل مجله‌ها بریده شده بود. براثر رطوبت، کاغذها باد کرده بود و جوهرشان هم پخش شده بود. اما می‌شد شاهکارهایی مثل داوود میکل‌آنژ یا نبرد سان رومانو را تشخیص داد. تصاویر دیگری هم دیده می‌شد که خیلی معروف نبودند مثل چند چهره و بدن برهنه و منظره و حتی تابلوهایی از آن کوبیست پیشرو که لانتیه ازش متنفر بود.

به‌ویژه اما یک دیوار کامل پر از کتاب بود.

افسر اشتیاق زیادی داشت بلند شود و برود جلد آن‌ها را ببیند تا بفهمد چه کتاب‌هایی است. از دور متوجه شده بود رمان‌های عاشقانۀ دخترانه نیست. بیشترشان روکش سادۀ کاغذی داشتند نه از این جلدهای رنگ‌به‌رنگ انتشارات عامه‌پسند.